خاطرۀ شیخ احمد کافی برای بیشتر آنهایی که او را درک کردهاند و میشناسند، خلاصهشده در نوارکاست سخنرانیهایش که آن روزها حسابی طرفدار داشت و دست به دست بین مردم میچرخید.
خیابان خواجهربیع۲۹ بهدلیل آرامگاهی که محل زیارت زائران و مجاوران است، همیشه شلوغ و پرتردد است و بسیاری از افراد که برای زیارت اهل قبور به آرامستان میآیند.
هفدهم شهریور سال ۵۷، که مرحوم آیتالله قمی از تبعید کرج برمیگشتند، محمد جمال فریدزاده هم همراه خیل عظیمی از مردم برای استقبال از او به بولوار فرودگاه رفته بود که ناگهان تیری به سمت شهید رها شد.
شیخ احمد کافی یزدی از روحانیان و خطیبان نامدار پیش از انقلاب بود. سخنرانیهای وی پرشور و با مخاطبان زیاد برگزار میشد.
شیخ احمدکافی را تقریبا همه مردم ایران میشناختند. واعظی خوشصحبت و خوشمنبر که از سال ۱۳۴۲و زمان تبعید امام (ره)، هرجا مینشست بیپروا از فضای حاکم بر جامعه انتقاد میکرد.
خواجهربیع قبل از تبدیل شدنش به یکی از قبرستانهای عمومی شهر، به خاطر سرسبزی بینظیرش از یگانه نقاط جالب حومه شهر مشهد بوده است.
پس از مقتلخوانی، پیرمرد از منبر پایین میآید و عمامهاش را میان جمعیت پرت میکند. میان مردم راه میرود و سینه میزند. دیدن شیخ رویسپیدکرده و قدخمیده با جسمی نحیف و حالی نزار در عزای روز عاشورا مستمعان را نیز منقلب و فریاد یا حسینشان را بلندتر میکند.
این توصیف، تنها یکی از فیلمهایی است که از مقتلخوانی آیتالله محمدحسین سیبویه حائری باقی مانده است. مردی که سال57 به کشور آبا و اجدادیاش بازمیگردد تا پایههای مقتلخوانی روز عاشورا را در ایران بگذارد.