محله گاز

محله
منطقه ۳ 

گاز

محله گاز

کار انتقال خط لوله گاز به شهر‌ها از سال ۱۳۴۲ در کشور آغاز شد و اولین خط لوله در سال ۱۳۵۱ به مشهد رسید. این خط از خیابان گاز کنونی می‌گذشت و ایستگاهی نیز در همین حوالی داشت. به همین دلیل، این خیابان گاز نام گرفت. جمعیت این محله به‌نسبت وسعتش چشمگیر است.

 

محله گاز
دوره پربار کارورزی
هنر فائزه فیضی روی اجسام سفالی نمود دارد. او با میناکاری، به ظروف سفالی بی‌نقش‌ونگار، جلا و زیبایی می‌دهد. این نوجوان هجده‌ساله میناکاری را در دوره کارآموزی‌اش آموخته و رشته هنرستانش نیز طراحی نقشه فرش بوده است. فائزه یک‌بار هم رتبه سومی استان را در رشته میناکاری در رقابت‌های دانش‌‌آموزی به دست آورده و به رقابت‌های کشوری راه پیدا کرده است. او که در محله گاز سکونت دارد، در دانشگاه علمی‌وکاربردی هنر مشغول تحصیل در رشته بازیگری است.
سرلشکر فیروزآبادی؛ مردی که رفیق شهدا بود
داستان زندگی برخی‌ها موفق از آب درمی‌آید و محکم و خوب تمام می‌شود. نه، درستش این است که بگوییم اصلا تمام نمی‌شود و هرچه زمان بگذرد و ماه و فصل تازه بیاید، همان‌طور تازه می‌ماند؛ هرچند جای نقش اول این قصه و روایت خالی باشد. حرف از سرلشکر سیدحسن آقائی فیروزآبادی است که به‌تازگی و در شهریور به رحمت خدا رفت؛ روستایی‌زاده‌ای که پزشکی خوانده بود و بعدها به سمت ریاست ستاد کل نیروهای مسلح رسید. او و خانواده‌اش ساکن محله گاز بوده‌اند. کاش خانواده‌اش هم پای صحبت می‌آمدند و از محله و کوچه‌های این حوالی می‌گفتند تا روایتمان جذاب‌تر شود، اما مصلحت ندانستند یا هر چه بود، برای ما محترم است.
آرزویم را برآورده کرد و رفت
سید علی توکلی جوان ۲۲ ساله‌ای بود که سال ۶۳ با خدای خودش معامله کرد و رراهی جبهه‌های حق علیه باطل شد. با کار‌های خوبی که سید علی برای خانواده انجام داده است نه تنها خواهرش زهرا که همه اعضای این خانواده خاطرات او ملکه ذهنشان شده و همیشه احساس می‌کنند آقا سید علی پیششان است و با آن‌ها زندگی می‌کند.
نوجوان نقاش محله گاز از کودکی برای رسیدن به آرزوهایش کار کرده است
از همان کودکی متوجه شد که در هنر نقاشی استعداد دارد و این علاقه روزبه‌روز پررنگ‌تر شد. در دوره‌ای مجبور شد برای گذراندن برخی دوره‌های هنری دست‌فروشی وشاگردی هم بکند، اما با اشتیاق دل به قلم و بوم می‌داد. امروز فعالیتش را در مسجد محل سکونتش متمرکز کرده است و به هم‌محلی‌های ساکن محله گاز علاقه‌مندش آموزش می‌دهد. رضا جلیلیان، هنرمند نوجوان ‌‌متولد 1383، با اینکه سن‌و‌سالی ندارد، در کنار 8ساعت کار روزانه و آموزش هنرجویان نقاشی، در فعالیت‌های فرهنگی مسجد محله هم کم نمی‌گذارد.
کوره‌هایی که کور شد
کوره مغازه علی‌محمد عباسی در محله گاز چندماه خاموش بود و بعد هم جمع شد و یکی‌دو ماه می‌شود که جای کوره را پر کرده‌اند و انگار نه انگار که سال‌ها بوی تند تیزاب و قلعش تا بیرون مغازه هم می‌رفته است. هیچ‌کس نام فامیلی‌ او را نمی‌شناسد و همه حاج‌عباس مسگر صدایش می‌کنند. از سر عادت هرروز در مغازه‌ای را باز می‌کند که هیچ رونقی از گذشته برایش نمانده است و به قول خودش بعضی از روزها حتی هزار تومان هم دشت نمی‌کند. حاج‌عباس هنوز وقتی حرف می‌زند، گهگاه تک‌سرفه‌ای همراهش است. سرفه‌ها و درد عضلانی دست و پایش برمی‌گردد به سال‌ها کارکردن با تیزاب و قلع.
چرتکه وفادار باباعلی
حاج‌حیدر نیکواقبال از آن کاسبان قدیمی‌ است که بیش از 50سال در کوی آتش‌نشانی خرازی دارد. بیشتر مردم ‌محله و محلات اطراف او را به ‌نام «باباعلی»‌ می‌شناسند؛ پیرمرد 84ساله و کاسب کهنه‌کار‌ شهر که تاریخچه محله را خوب از بر است. ویترین مغازه خرازی‌اش پر است از خنزر پنزرهایی که تو را می‌برد به دهه‌های 60 و 70؛ از ادکلن‌های قدیمی گرفته تا ‌انواع قرقره و نخ و سوزن، دمپایی پلاستیکی و حتی جغجغه بچه. ‌به قول خودش از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در خرازی‌های قدیم پیدا می‌شد.
یورتمه اسب‌ها در صحن «بنفشه»   
قدیمی‌‌های محله گاز خوب می‌شناسندش. پیرمرد لاغراندام بلندقامتی که کارراه‌انداز اهل محل است و دست خیرش برای همه. اساس آبادی و رونق محله از او بود و آن زمان که هنوز کارآفرینی رایج نبود، 10نفری از دوست و آشنا نان‌‌خور سفره و خوان کرمش بودند. از عبدالکریم کریم‌زاده‌‌یزدی می‌گوییم؛ مالک حمامی در محله قدیمی کوی آتش‌نشانی. پیرمرد خنده‌رو و خوش‌مشرب یزدی که بیش از 4دهه درب حمامش به روی اهل محل باز و در خدمت آنان بود.