احسان شریعتی درباره پدرش میگوید: شریعتی، شرایطی را که یک محقق و پژوهشگر آکادمیک با بودجه مشخص حرفهای میرود، نداشت و در زمانی اندک، حجم انبوهی از مطالب را نوشته است.
محمدتقی شریعتی معلمی را به این دلیل انتخاب کرد که به ارتزاق از راه دین، اعتقاد نداشت و میخواست درآمدش را از شهریه دانشآموزانش به دست بیاورد نه از حقوق دستگاههای دولتی که او آنها را غاصب میدانست.
استاد محمدتقی شریعتی زمانی که دید، بهواسطه سیاستهای حکومت، تبلیغ دینی سخت است و پس از آنکه دانست در مصاف با ایدئولوژیهای غربی ضددینی کار تشکیلاتی لازم است، «کانون نشر حقایق اسلامی» را تأسیس کرد.
بعد از کشوقوسهای فراوان مرمت بنای کانون نشر حقایق سال ۱۳۹۹ آغاز شد و مرمتش پس از سه سال پایان یافت.
ماجرای تأسیس دانشگاه در ایران به دوران پهلوی اول باز میگردد. در سال 1307 خورشیدی پروفسور حسابی پیشنهاد تأسیس دانشگاه را به وزیر معارف وقت، اعتمادالدوله قراگوزلو میدهد اما گامهای نخست تأسیس این دانشگاه را علیاصغر حکمت وزیر معارف وقت در سال 1313 خورشیدی برمیدارد. در همین سال همچنین دانشگاه تهران با چند دانشکده پا میگیرد که دانشکده معقول و منقول یکی از آنهاست.
از همان وقتی که حضرت رضا(ع) را در باغ حمیدبن قحطبه طوسی به خاک سپردند، دفن جنازه نیز دراین ارض مقدس مرسوم شد. ابتدا مخصوص سرشناسان و منتقدان بود و پس از مدتی با پا گرفتن تشکیلاتی در اطراف حرم مطهر رضوی که خادم و نگهبان داشت، دفن پیکر در اطراف بارگاه شکلی همگانی پیدا کرد. همین هم عاملی برای گسترش گورستان ها در شهرهای مذهبی شد؛ که قبرستان قتلگاه و عیدگاه نمونه آن هستند. همچنین رفته رفته از نظر فقهی هم «نقل جنائز» و جابه جایی آن ها برای دفن اولیه یا دفن دوباره در مکان های مقدس جایز شمرده شد و این مهم، رواج این موضوع را به عنوان یک خواسته افزایش داد.
جواد چشمه نور، طلبه آن سال های حوزه های مشهد که در زندان با چپ ها سرشاخ می شود و همین موضوع هم ماجراهای زیادی برایش رقم میزند. همین مسئله هم جواد چشمه نور را که می توانست شاهد ساده حوادث آن روزها باشد، تا وسط دعوا جلو می برد؛ تا وسط درگیریها، تکثیر اعلامیهها، کتاب های ممنوعه و البته دعواهای سوری وسط خیابان ها. چشمه نور حالا خلاصه سرراست آن ماجراها را روی دایره می ریزد.