ریشسفیدان قدیمی منطقه، روایتهایی شنیدنی بیان میکنند از استقرار نادرشاه افشار و لشکرش در این محل و نگهداری سریر یا تخت طاووس، تخت پادشاهی محمد بابری، پادشاه هند که نادرشاه آن را به غنیمت آورد.
کتاب جغرافیای تاریخی شهر مشهد، مزرعه کلاته بوقه و سمزقند را با هم معرفی کرده و گفته که ساکنان این دو مزرعه ۲۴ خانواده و همگی اهل هرات و نیشابور بودند.
یکی از افراد ملکمحمود که اوضاع را رو به افول میدید، حاضر شد درمقابل دریافت پول، دروازه «نوغان» را بر روی نادر و سپاهیانش بگشاید و بالاخره، نادر توانست مشهد را فتح کند.
با چند سال بالا و پایین پانصدسالی میشود که ۹ نسل از خانواده بزرگ «جوانمردی» بر حفظ و ترویج موسیقی مقامی دست دارند. این خانواده موسیقی را ارثی میدانند که از جد بزرگشان «جوانمرد جوانمردی» در خونشان روان شده و اکنون به نوید جوانمردی رسیده است.
محمدعلی فقیهی دیوان اشعار عاشورایی ۳۰۰ سالهای که از اجدادش به یادگار رسیده را بازنویسی کرده است.
فتحعلی شاه بهرسم سپاس از دوراندیشی اسماعلیخان، هموزنش به او طلا اهدا میکند. این سردار، طلاها را صرف ساختن سنگاب حرم رضوی میکند.
آغامحمدخان قاجار هدفش از آمدن به مشهد را زیارت امامرضا (ع) و حفظ حرمت آن از دستاندازیها بیان میکند. اما روشن است که دلایل دیگری نیز دارد.