داستان حسینیه ممد(محمد) سرخه شنیدن دارد. حسینیهای که 100سال پیش ساخته شده و یکی از حسینیههای بهنام محله عیدگاه است. دلیل انتخاب این حسینیه معماری آن نیست، چرا که این حسینیه معماری خاص یا معمار بهنامی ندارد، بلکه دلیلش به خاطر نام حسینیه است. حسینیهای که تا دلتان بخواهد، حرف و روایت دارد. روایتها از بانی و خیری که اتفاقا مشهدی هم نبوده و در این شهر غریب بوده است
سید محمد تقی رضوی، مداح قدیمی چهاربرج را همه اهالی محل میشناسند و بارها و بارها همراه و همگام با مداحیهای سوزناکش عزاداری و سینهزنی کردهاند، سید که بیش از 50سال از عمرش را به مداحی برای امام حسین(ع) گذرانده، معتقد است که با نظر و لطف امام رضا(ع)، نوکری خانه و مداحی در وصف ارباب نصیب او شده است. سید چهاربرجی شاگردان زیادی را تربیت کرده که هرکدام از آنها الان برای خودشان یک پا مداح هستند، علی اسلامی نژاد یکی از این افراد است که از سن 12سالگی مداحی را آغاز کرده و علمگردانی هم میکند. این دو مداح از دونسل متفاوت، ما را با آداب و رسوم اهالی چهابرج در آغاز ماه محرم و عزاداری امام حسین(ع) آشنا میکنند.
قرار است چند برگ از دفتر خاطرات انقلابی جواد سقایرضوی را ورق بزنیم؛ مردی که در هسته مبارزات است و اتفاقات جالبی را رقم میزند؛ اتفاقاتی گاه شیرین و گاه تلخ. مبارزی که از موسسان مهدیه مشهد و صندوق انصارالمهدی است و از پیش از انقلاب اسلامی مدیریت آن را برعهده دارد و رئیس هیئتمدیره مرکز توانبخشی فیاضبخش نیز هست. کسی که میگوید: 23بهمن چند معلول آمدند پیش آیتالله مجتهدی. گفتند رئیسمان طاغوتی بود، بیرونش کردیم و حالا نان نداریم بخوریم. آیتالله من را فرستاد تا ببینم حرفشان چیست. رفتن من همانا و ماندنم همان؛ از همان روز تا الان در آسایشگاه فیاضبخش هستم.
محمداسماعیل افشاریصفوی معروف به «حاجی» میگوید: پدر هر روز هفته برای قشری از جامعه جلسه برگزار میکرد. شبهای جمعه جلسههایش مختص دانشجویان دانشگاه ادبیات و پزشکی بود. شبهای یکشنبه رفوگران قالی پایینخیابان میآمدند و شبهای دوشنبه نیز قاریهای قرآن جلسه داشتند. شبهای سهشنبه کفاشان خیابان ارگ و شبهای چهارشنبه اهالی سعدآباد و میدان صاحبالزمان (عج) میآمدند. شبهای پنجشنبه هم مردم خیابان سراب و حسینیه سراب شرکت میکردند. شبهای شنبه هم جلسه دعای سمات برای عموم برگزار میشدکه از عصر شروع میشد و تا نماز جماعت ادامه داشت. جوانهای بسیاری آنجا میآمدند که بعدها فعال انقلابی یا شهید شدند.
تا اواخر قرن پنجم هجریقمری، خبری از عزاداری رسمی و عمومی در مشهد نیست. اما در قرن ششم ابناثیر، خبر از برگزاری مراسم وعظی میدهد که روزهای جمعه برگزار میشده است.
خاطرات فاطمه آخوندی از سالهایی که مراسم عزاداری دهه فاطمیه در خانهها برگزار میشد شنیدنی است: آن موقع بیشتر خانههای اینجا بزرگ و حیاطدار بود. هر هفته و هر ماه خانه یکی از همسایهها روضه بود. مادرم دهه فاطمیه روضه میگرفت و روز آخر آبگوشت بار میگذاشت سال اول 100نفر مهمان خانه او بودند و حالا بیش از 1500نفر سر این سفره مینشینند. همسایهها از یک هفته قبل برای کمک به خانه میآیند و اینجا را سیاهپوش میکنند. به جز روز آخر که خودمان آبگوشت داریم روزهای دیگر اگر همسایهها نذری داشته باشند میپزند و به اینجا میآورند.
همه اهالی محله کلاتهبرفی سیدعلیاکبر زارعی را میشناسند، سالهاست که به شغل گچکاری مشغول است. ۲۸ سال است که با شروع ماه محرم و عزاداری امامحسین (ع) در و دیوار خانهاش را سیاهپوش میکند و در این حسینیه کوچک بهاقامه عزای جدش میپردازد. دو نسل از اهالی محله با خاطرات این حسینیه عزاداری کرده و بزرگ شدهاند.