پارالمپیک

قهرمانی کشتی‌گیران در سکوت
کشتی‌‌گیران گمنام ناشنوا در سالن آهنچی برای مسابقات پاراالمپیک تمرین می‌کنند. از همین سالن بیش‌از ۱۰ قهرمان پاراالمپیکی پا به عرصه رقابت‌ها گذاشته‌اند.
ملیحه صفایی، طلایی‌ترین ورزشکار ایرانی هانگژو بود
ملیحه صفایی، بانوی ملی پوش مشهدی، با کسب ۴ مدال در مسابقات شطرنج، طلایی‌ترین عضو کاروان «فرزندان ایران» در بازی‌های پاراآسیایی هانگژو شد.
محمدحسین کریمی؛ پرمدال‌ترین شناگر کم‌بینای ایران است
محمدحسین کریمی، ورزشکار ۲۷ ساله محله صادقیه، پرمدال‌ترین ورزشکار کاروان ایران در رقابت‌های آسیایی اینچئون کره جنوبی بود.
پرتاب‌های حسین برقچی جادویی بود
حسین برقچی شصت‌ویک‌ساله بود که مدال طلای رشته پرتاب دیسک پاراالمپیک را از آن خود کرد؛ آن هم با پرتابی جادویی که هنوز هم کسی مانندش را ندیده است.
 قول دادم دست‌پر برمی‌گردم
مرداد سال گذشته از دختری نوشتیم که در نوزده‌سالگی قطع نخاع شد اما با عزم و اراده پولادین در بیست‌وهشت‌سالگی به عنوان یکی از هفت‌رکورددار تپانچه کشور در جامعه ورزش معلولان درخشید. در آن گزارش که با عنوان «تیر خلاص به دل ناامیدی‌ها» چاپ شد، گفتیم که نسرین شاهی یکی از سه امید مشهدی‌ها برای اعزام به مسابقات جهانی تیراندازی معلولان است. حالا بعد از یک سال او مدال طلای جهان را به گردنش آویخته و ایستاده بر قله آرزوها، از کره‌جنوبی به مشهد بازگشته است.
به هادی رضایی قهرمان محله‌ سرشور رأی بدهیم
«هادی رضایی» متولد 1339 در کوچه آیت‌الله خامنه‌ای و بزرگ‌شده خیابان خاکی است. هم‌جواری منزل پدری‌اش با سالن مهران و دیدن ورزشکارانی که در کوچه و خیابان والیبال بازی می‌کردند سبب علاقه‌اش به والیبال می‌شود. آن‌طور که می‌گوید؛ قبل از انقلاب در رشته هندبال در مدرسه فعالیت داشته و بعد از انقلاب زمانی‌که ورزش معلولان و جانبازان شکل می‌گیرد، والیبال را دنبال می‌کند.
قهرمان مسابقات پاراآسیایی، در حسرت پروتز مرغوب!
از وقتی تلویزیون اعلام کرد که مصطفی ماریان در مسابقات پاراآسیایی بحرین مقام اول را از آن خود کرده و صاحب مدال طلا شده است، بیشتر از دو ماه می‌گذرد. خیلی‌ها به‌واسطه همین خبر او را شناختند، اما کسانی که از قبل در مسیر زندگی او بودند، می‌دانستند او اعجوبه پرتاپ دیسک است؛ ورزشکار همیشه خندانی که در هرحالی دوست دارد هرچه خودش می‌داند و یاد دارد، به دیگران هم یاد بدهد. دو ماه از آن ماجرای شیرین و خاطره‌انگیز قهرمان هفده‌ساله می‌گذرد. مصطفی شلوار و جوراب پایش است و طوری راه می‌رود و کارهایش را انجام می‌دهد انگار نه انگار پاهایش از زانو نیست. محکم و باصلابت حرف می‌زند، امیدوار و مطمئن.