بسیج

بانوی آمر به معروف محله توس: با ملایمت تذکر می‌دهم
زن جوانی کنارم نشسته بود که شال روی سرش حدود 10 سانت عرض داشت و موهایش از قسمت جلو و پشت سر بیرون بود. به او گفتم: لطفا موهای زیبایت را بپوشان. رو به من کرد و گفت: به شما ربطی ندارد. لبخندی زدم و پاسخ دادم: همه ما در یک جامعه هستیم، و وقتی شما هم در این جامعه هستی، به همه مربوط است که چگونه پوشش داشته باشی! بحث ما از همان‌جا آغاز شد و طوری گل گرفت که متوجه گذر زمان نشدیم. آن‌قدر غرق صحبت بودیم که چندین ایستگاه از مقصدمان را رد کردیم.
تجربه‌های گویندگی دانش‌آموز محله امام هادی(ع)
فکر می‌کردم صدا و سیما فقط من را کم دارد و ورود به این سازمان راحت است و حتما من را قبول می‌کنند! با همین فکر یک روز به خیابان نوفل لوشاتو و سازمان صدا و سیما می‌رود و از آن‌ها می‌خواهد به عنوان مجری با او همکاری کنند! آنجا از او می‌خواهند ابتدا کلاس‌های این حرفه را بگذراند و به او کلاس‌های گویندگی باشگاه خبرنگاران جوان را پیشنهاد می‌دهند. یگانه به همراه مادرش در کلاس‌های این باشگاه ثبت‌نام می کند. بعد از اتمام این دوره با پاتوق گویندگی مشهد هنرمند آشنا می‌شود و از این دورهمی دوستانه درس‌های زیادی می‌آموزد.
«حسین فولکسی» از کما تا شهادت
روایت مردان جنگ همیشه شنیدنی است، اما گاهی این قصه آن قدر پر غمزه و کرشمه است که چاره ای جز مات شدن در مقابلش نداری؛ گاه فقط رشک و حسرت برایت می ماند؛ گاه فکر می کنی صفحات افسانه ای دور را تورق می کنی و گاه می مانی چرا آن روزگار آن ها بودند و این روزگار تا این حد غریب اند و تنها. روایت سردار شهید محمدحسین بصیر، فرمانده شجاع گردان کوثر لشکر ٢١ امام رضا(ع) از همان روایت هاست.
حلقه‌های عرفان انحرافی بر پای جوانان امروزی
کار با دختران نوجوان و جوان بسیار سخت، اما لذت‌بخش است. آن‌ها با چالش‌های هویتی و دینی روبه‌رو هستند که اگر به‌درستی راهنمایی نشوند دچار مشکلات جبران‌ناپذیری می‌شوند. ما در این گروه دخترانی داریم که راه زندگی را گم کرده بودند و در مرحله‌ خطرناکی قرار داشتند. شکرخدا با حضور در این جمع و گرفتن مشاوره به زندگی عادی برگشتند.
خادم افتخاری مبارزه با کرونا
سیدمحمد محمدی متولد1378 و دانشجوی ترم آخر کارشناسی عمران دانشگاه تربت‌حیدریه است. او از نه‌سالگی تاکنون بسیج ی فعال پایگاه «یادگار امام(ره)» حوزه2 مسلم در مسجد صاحب‌الزمان(عج) محله مهدی‌آباد است و با شیوع بیماری کرونا در چند طرح افتخاری شرکت کرده و به‌عنوان نیروی داوطلب مرکز بهداشت از مردم آزمایش کرونا می‌گیرد.
«زرگران» به تنهایی یک لشکر خیر است
میز کوچکی داخل مسجد هنرمند است و دور تا دور آن شماره محمد زرگران نوشته شده که افراد برای کمک در هر زمان از شبانه‌روز می‌توانند با او تماس بگیرند. او کارهای خیرش را از سال 85 با زیرپوشش گرفتن 20 خانوار آغاز کرد و اکنون نه تنها در محله خود که به حاشیه شهر و روستاهای اطراف هم خدمت‌رسانی می‌کند.
روایت شهادت پدر بعد از پسر
بعد‌از شهادت ناصر در سال١٣۶۴ هنوز دو مرد دیگر در خانواده رجبیان باقی مانده بود. هم من و هم پدر این حس را داشتیم که باید بعد‌از ناصر به جبهه برویم. هر دو هم بسیار دوست داشتیم برویم. نگاه‌هایمان هم تا مدت‌ها همین حرف‌ها را به دیگری می‌گفت، تا اینکه یک روز بالاخره از عزم دل برای رفتن به جبهه، به دیگری گفتیم. ازطرفی هم رفتن هر دو نفر ما به جبهه، شدنی نبود. خانه خالی از مرد می‌شد و این یعنی تنها‌ماندن مادر.