اینکه پیرمرد چطور توانسته ۲۰سال در این دکه زندگی کند برای من جای سوال است، دکهای که حتی جایی برای درازکشیدن هم ندارد. محمدناصر میگوید: وقت خوابیدن پاهایم را جمع میکنم و تابستانها درِ دکه را باز میگذارم.
«علی خداپناه» همراه خانوادهاش کارگاه کارآفرینی تولید کفش در محله مهرآباد راهاندازی کرده است تا ۸ نفر بهطور مستقیم و ۲۵ بانو در خانه مشغول به کار شوند.
جواد نجفپور از سال۱۳۲۹ که در خیابان عشرتآباد به دنیا آمد تا امروز نتوانسته از محدوده خیابان هاشمینژاد دل بکند و تمام سالهای کودکی و جوانی و سالخوردگیاش را در اینجا سپری کرده است.
در انتهای خیابان شهید هاشمینژاد شماری از مغازههای فروش کفش در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند تا اهالی منطقه ما و حتی از دیگر نقاط شهر برای تهیه کفش به آنجا مراجعه کنند؛ محدودهای که میتوان آن را راسته کفشفروشها نام گذاشت.
شاید تغییر مسیر زندگی حبیبالله سهیلی به زمانی بازمیگردد که آب جوش کتری، روی پای پدرش ریخت و بعد از گذشت یکیدو هفته محل زخم عفونت کرد و پدر به رحمت خدا رفت.
فتحالله صادقی از تعمیرکاران قدیمی کفش در محله جنت است. میگوید: قدیم به دلیل قناعت و فرهنگ بهینه مصرف که بین مردم رواج داشت تا جاییکه ممکن بود، از وسایل مصرفی استفاده بهینه میشد.
چندسالی میشود که در کوچهای در محله مقدم، پیرمردی روشندل مینشیند و کفش مردم را واکس میزند. بسیاری از ساکنان آن حوالی، «حسن نظری» را بهعنوان پیرمرد باخدای محله میشناسند.