مسابقه - صفحه 98

مغلوب باخت نشدم
کسب مقام سومی مسابقات آسیایی شیرین‌ترین خاطره نوروزیان از سه سال حضور در میدان رقابت‌های ورزش‌های رزمی است. اما او ‌شیرینی کسب این ‌مقام را در سربلندی پدرش می‌داند که همیشه و همه جا در کنارش بوده است؛ «گرفتن لوح سپاس و هدیه از دست دو نفر از مدیران ارشد شهرداری منطقه یک، آن هم در حضور پدرم برایم واقعا باعث غرور و افتخار بود.»
اولین آجر زندگی‌ام را روز مسابقه شکستم
سال‌ها پیش از طریق هم‌کلاسی‌هایش با ورزش رزمی آشنا می‌شود و برای گذران اوقات فراغت پا به باشگاه می‌گذارد. به‌طور تفریحی به کلاس کاراته می‌رود و مدتی بعد هم آن را کنار می‌گذارد اما با آغاز سال1401 پرقدرت‌تر و مصمم‌تر از قبل دوباره به میدان مبارزه برمی‌گردد. مبینا نامدار، مدال‌آور نوجوان محله کارمندان دوم، فقط پس از یکی دو ماه تمرین در اولین مسابقه زندگی‌اش شرکت می‌کند و مدال طلای استان را به دست می‌آورد.
ترکیب چرتکه و تکواندو!
کسب مقام دوم مسابقات چرتکه استان برای او و خانواده‌اش غیرمنتظره بود اما باعث شد به این باور برسند که محمدطاها بااستعداد است. او از هفت‌سالگی رشته تکواندو را انتخاب و فعالیت ورزشی‌اش را تحت مربیگری استاد رحیم حامد آغاز می‌کند. از آنجایی که رشته ورزشی تکواندو مثل سایر رشته‌های رزمی‌ نیاز به تمرکز زیادی دارد، محمدطاها رستمی توانست به‌سرعت عملکرد موفقی داشته باشد و مورد تشویق استادش قرار بگیرد.
 قول دادم دست‌پر برمی‌گردم
مرداد سال گذشته از دختری نوشتیم که در نوزده‌سالگی قطع نخاع شد اما با عزم و اراده پولادین در بیست‌وهشت‌سالگی به عنوان یکی از هفت‌رکورددار تپانچه کشور در جامعه ورزش معلولان درخشید. در آن گزارش که با عنوان «تیر خلاص به دل ناامیدی‌ها» چاپ شد، گفتیم که نسرین شاهی یکی از سه امید مشهدی‌ها برای اعزام به مسابقات جهانی تیراندازی معلولان است. حالا بعد از یک سال او مدال طلای جهان را به گردنش آویخته و ایستاده بر قله آرزوها، از کره‌جنوبی به مشهد بازگشته است.
افکار «فکاری» غرق در دنیای زیست و فناوری
دانش‌آموز دبیرستان شهید عباسی2 در محله امام هادی(ع)در کارنامه علمی‌اش رتبه عالی کشوری دارد. شکیلا فَکاری بگلر سال گذشته به‌طور مجازی در آزمون کشوری زیست فناوری شرکت کرده و توانسته این رتبه را به دست آورد. رشته‌ای که در آن دانش‌آموزان با دنیای زیست‌شناسی و فناوری بیشتر آشنا می‌شوند و به عضویت باشگاه دانش‌آموزی در می‌آیند.
عشق موروثی «نبی‌زاده‌»ها
امیرحسین نبی‌زاده سیزده‌ساله و ساکن محله ایثار است. آوای خوش قرائت او از آینده درخشانش خبر می‌دهد. شاید بتوان به‌واسطه علاقه‌ و ارادتی که به کتاب الهی در خانواده نبی‌زاده هست، گفت این یک عشق موروثی است و از پدر به فرزند رسیده است. امیر‌حسین وقتی به علاقه‌اش پی برد، مانند پدرش دیگر روزش بدون تلاوت قرآن شب نمی‌شد.با پایان اولین سال تحصیلی امیر‌حسین، پدرش که شاهد اشتیاق فرزندش برای یادگیری قرآن بوده است، آموزش او را شروع می‌کند.
پدرم به‌خاطر من تکواندوکار شد
مصطفی دهنوی متولد سال1386 در محله احمدآباد است. او ورزش تکواندو را از هشت‌سالگی شروع می‌کند. به گفته خودش بهترین حامی و پشتیبان او در ورزش کاراته پدرش است. می‌گوید: پدرم با وجود مشغله کاری‌ای که داشت هر روز من را از خانه به باشگاه ورزشی توحید که در محدوده میدان سناباد بود می‌برد. در گوشه‌ای از فضای باشگاه می‌نشست و با تشویق‌هایش به من روحیه می‌داد.از همان ابتدا پابه‌پای من در تمرینات و همه مسابقاتی که شرکت کردم حضور داشت.