مسابقه - صفحه 118

دست و پایمان شکست اما شکست نخوردیم
همه‌چیز از یک اتفاق ساده شروع شد؛ روزی که مادر در راه برگشت به خانه، خیلی تصادفی وارد باشگاه ورزشی محله‌شان شد و دخترها را برای کلاس ژیمناستیک ثبت‌نام کرد. آن روز مادر فکرش را هم نمی‌کرد روزی دخترهایش جزو افتخارآفرینان ورزش استان و کشور شوند، اما این رؤیای دور از انتظار به حقیقت پیوست. خواهران «لائی» در طول یک دهه بیش از 70مدال طلا، نقره و برنز را از آن خود کرده‌اند و همچنان پرشور و باانرژی به مسیر ورزشی‌شان ادامه می‌دهند.
آرزویم تلاوت در محضر رهبری است
حسین جوهری می‌گوید: در سنین خردسالی با تشویق پدر و مادرم کنار آن‌ها می‌نشستم و به قرآن‌خواندنشان گوش می‌کردم. یک سال قبل از رفتن به مدرسه حفظ سوره‌های کوچک جزء سی‌ام قرآن را با مربیگری پدرم شروع کردم. در واقع پدرم اولین مربی و معلم من در زمینه حفظ آیات قرآن بود.
تاخت و تاز برای موفقیت
عشق به اسب در خانواده‌ «خاکساری» موروثی است. سال1386 وقتی سارا متولد شد، پدرش پرورش اسب داشت و او با اسب و سوارکاری بیگانه نبود. تا اینکه در سال92 پدرش تصمیم به تأسیس یک باشگاه سوارکاری در مجاورت شهرک طرق گرفت. این‌کار پدر زمینه‌ساز علاقه و کسب مهارت سوارکاری در سارا شد به طوری که او توانست با اسب ترکمنی که خودش در تربیت آن نقش داشت در مسابقات سوارکاری شرکت کند.
کوچک‌ترین قهرمان شنای استان از انگیزه‌هایش می‌گوید
ماهان هفت ساله که در اولین حضورش در مسابقات استانی موفق به کسب رتبه سوم شده، فقط یک سال است که در رشته ورزشی شنا آموزش را آغاز کرده است.می‌گوید: قهرمانی من در رشته پروانه بود که توانستم نفر سوم بشوم، اما دو نفر دیگر از من خیلی بزرگ‌تر بودند. چون رده سنی ما از 7 تا 9 سال بود و من کوچک‌ترین پسر گروه بودم. در روزهای اولی که به استخر می‌رفتم حتی لباس پوشیدن و بستن بند کفش‌هایم به‌تنهایی برایم کار سختی بود اما با کمک مربی توانستم خیلی زود این کارهای شخصی را یاد بگیرم. وقتی دلم می‌خواهد استراحت کنم کرال پشت را انتخاب می‌کنم.
نوار کاست عبدالباسط، هاشم روغنی را علاقه‌مند به قرائت قرآن کرد
برای هاشم روغنی که قاری برجسته کشوری است آموختن قرائت و آموزه‌های قرآنی به‌طور جدی از همان شش‌سالگی شروع شد و تا چند سال قرائت عبدالباسط که آن روز‌ها باب بود تنها کاستی‌ای بود که در فکر و ذهن هاشم روغنی بار‌ها و بار‌ها مرور و زمزمه می‌شد و جریان داشت. او درباره تغییر و تحولات قاریانی که در کودکی و نوجوانی قرائتشان را دنبال می‌کرد، می‌گوید: ۵، ۶ سال که سبک عبد‌الباسط را تمرین کردم بعد از آن به قرائت منشاوی علاقه‌مند شدم. بعد از آن عدل بنا و بعد از آن هم وقتی با نوار‌های مصطفی اسماعیل آشنا شدم دیگر تا همین امروز به قبلی‌ها برنگشتم. کلام و قرائت او بی‌نقص است و آهنگ صدایش با معنای آیات و کلمات تغییر می‌کند.
زندگی هم مثل شطرنج، برد و باخت دارد
این ورزش بر درس و زندگی النا کامران‌نیا تأثیر بسزایی داشته است. این نوجوان باانگیزه توضیح می‌دهد: شطرنج گرچه بازی آرامی است، استرس و هیجان دارد و حس رقابت‌کردن در فرد ایجاد می‌کند. هم استرس دارد و هم خوشی، هم برد است و هم باخت. با این حال از باخت‌ها درس می‌گیرم و به آن بیشتر به عنوان تجربه نگاه می‌کنم. به‌دلیل شطرنج در مدرسه و در زندگی موفق هستم.آموخته‌ام زندگی هم مانند شطرنج است، برد و باخت دارد. برای آنکه چیزی را به دست آوری باید تلاش کنی.
دو رشته و چندین طلا!
شاید روزی که خانواده کیانی تصمیم گرفتند فاطمه، دختر چهار ساله خود را در یک باشگاه ورزشی ژیمناستیک ثبت‌نام کنند فکرش را نمی‌کردند که روزی او به یک قهرمان در ۲ رشته ورزشی تبدیل شود. او در حالی در دو رشته ژیمناستیک و تکواندو مقام قهرمانی دارد که با توجه به سن کمش هنوز قهرمانی‌های زیادی در انتظارش است.