معبر جلالآلاحمد70 که به نام شهید هادی شیدایی نامگذاری شده در اراضی مجاور بزرگراه امام علی(ع) واقع شده است. این معبر تا 40سال قبل بهطور کامل به عنوان زمینهای کشاورزی و باغات استفاده میشده است. به همین دلیل است که با گذر از این خیابان، هم میتوان درختهای بلند و سرسبز را دید و هم برخی دیوارهای قدیمی که روزی حصار باغ بودهاند و امروز مرز قطعات زمین 250متری هستند.
یکی از پررفت و آمدترین معابر محله نیروی هوایی، خیابان لاله است که بهدلیل وجود مراکز آموزشی متعدد در ابتدای آن، شاهد حضور دانشآموزان و خانوادههای آنها در طی سال تحصیلی و نیز در شهریورماه است. این خیابان زیبای سربالایی که در نهایت به کوههای جنوبی ختم میشود از معابر قدیمی این حوالی است. هنوز هم افرادی در این خیابان زندگی میکنند که از 50سال پیش جزو ساکنان آن بودهاند. هرچند بافت مسکونی آن تا حد زیادی نو شده و به جای خانههای قدیمی که در انتهای کوچه شمارشان بیشتر است، آپارتمانهای نوساز سربرآوردهاند.
آنطور که قدیمیها میگویند در گذشته اینجا بیابان بوده و حتی دار و درختی هم وجود نداشته است. درختها در روستاهای اطراف بوده و پسربچههای بازیگوش را برای توتخوری به آنجا میکشانده است. در بوستان لاله هم چند درخت کاشته بودند، درختهایی که حالا از دل پارک سر درآوردهاند. عصر که میشود قدیمیها به میدان ویلا میروند و دور هم مینشینند و خاطرات گذشته را مرور میکنند. گویا از وقتی میدان هشتصد پررفت و آمد شده و بوستان لاله هم حالت محلی خود را از دست داده است، پاتوقشان را از میدان هشتصد به میدان ویلا تغییر دادهاند.
اولین خانههای قلعه ساختمان در انتهای کوچه حر1/1 ( امیرآبادغربی) ساخته میشوند، آن هم وقتی که هنوز خبری از شهرکهای شهیدرجایی و شهیدباهنر نبوده و تا چشم کار میکرده زمین خالی و زراعی دیده میشده است. اهالی محله امیرآباد اولین ساکنان این محدوده هستند که سال۱۳۴۰ به اینجا کوچ میکنند. این ساکنان کم کم به علت تجاری شدن محدوده غربی به سمت شرقی کوچه نقل مکان میکنند و سمت غربی آن خالی از سکنه میشود. چنانکه بعد از حدود 60سال، کوچه امیرآباد غربی هنوز خالی از سکنه است. اینجا چسبیده به میدان بار رضوی است و به کوچه انباری معروف است. قدم به قدم این خیابان انباریهای کوچک میوه دیده میشود.
در حیاط خانهها یکی یکی باز میشد، میوهفروشها گاریهای چوبیشان را هل میدادند وسط خیابان و بعد حرکت میکردند. مقصد همگی میدان بار رضوی بود که فاصله زیادی با این کوچه نداشت.
وقتی میرسیدند که ساعت هنوز از هفت صبح هم نگذشته بود. هر گاری حداقل ٢٠٠، ٣٠٠کیلو میوه بار میزد. گاریها را پر از میوه میکردند و بعد همگی برمیگشتند. یک سمت کوچه از ابتدا تا میانه پر میشد از میوههای روی گاری. آن سالها آنقدر حضورشان پررنگ بود که اسم کوچه را هم گذاشته بودند کوچه گاریها.
کوچه خواجهربیع23 مزین به نام شهید دفاع مقدس محمدرضا بختیاری است که پیش از آن «کوچه باغوحش» شناخته میشد. دلیل این نام وجود «باغ وحش خراسان» در این معبر بوده که در فاصلهای کوتاه از آرامستان خواجهربیع احداث شده بوده است.
در گذر زمان، به جای باغ وحش و نهرهای آب مرکز فرهنگی، تجاری، درمانی و... احداث شدهاست. گفته میشود باغ وحش خراسان به همت مرحوم رستمی در سال 1338 پایهگذاری شد و پس از تعطیلی در سال 1371، حیوانات آن به باغوحش وکیلآباد انتقال یافتند.
آن روزها جذام خوره زندگی خیلیها شد. افتاد به جانشان و همه آرزوهایشان را بلعید. اما جذام برای «مدینه نیستانی» و «عباسقلی انباز» و فرزندخواندهشان غلامحسن نیستانی یک عزم دوباره بود. همه اهالی محله طلاب دیده بودند عباسقلی را جذام زمینگیر نکرد.
عباسقلی با همسرش مدینه نیستانی، دختر زیباروی کدخدای روستای نیستانه بجنورد که جذام داشت خوشگلیهایش را میخورد، نیتشان یکی شد برای ساخت مسجد. سال 1347 آجربهآجر مسجد را در ورودی صحن حیاط خانهشان روی هم چیدند با این نیت که در آن به روی مردم باز باشد، برای نماز و عبادت و عزاداریهای مذهبی و درراهماندهها و خستگان راه. سالها در پس هم گذشتند تا آن مسجد سیمتری شد یک بنای هزارمتری با نام مسجد و حسینیه حضرت موسیبنجعفر(ع).
عباسقلی سال1375و مدینه بعد از او به سال 1392 با دنیا وداع کردند اما نامشان به عنوان واقف و بانی روی کاشی فیروزهای طاق بلند مسجد حک شده است و تا همیشه میماند.