محله کوی دکتری - صفحه 4

محله
منطقه ۱

کوی دکتری

محله کوی دکترا  در گذشته به خاطر درختان پرشمار شفتالویش به شفتالوزار معروف بود اما بعد از سکونت پزشکان در این محدوده به نام محله کوی دکترا شناخته شد. این محله از حدود سال ۱۳۴۰ وارد بافت شهری شد و اکنون برخی به آن محله بهشت نیز می‌گویند. فراوانی تعداد داروخانه‌ها در محله کوی دکترا قابل توجه است.

 

محله کوی دکتری
خیابان سلمان فارسی؛ در همسایگی کال قره خان
خیابان سلمان فارسی در منطقه یک مشهد واقع شده‌است. این خیابان از محله‌های کوی دکترا، فلسطین و راهنمایی عبور می‌کند‌ و به معابر مهمی مانند بولوار شهید‌کلاهدوز، راهنمایی و بخارایی می‌رسد. کال قره‌خان که در این خیابان قرار دارد، چند‌‌سالی ‌است شهرداری ‌روی آن را پوشانده و آن را به بوستان‌های محلی‌ تبدیل کرده است. این خیابان تا 27‌سال قبل دو‌طرفه بود و از اواخر دهه‌70 یک‌طرفه شد. برج سلمان جزو ظرفیت‌های مهم تجاری این خیابان و شهر است.
شروع کار در «شفتالوزار»
احمد جهانگیرنژاد بیش از نیم‌قرن است کاسب خیابان پاستور در محله کوی دکتراست. او شاگرد پدرش بوده است و حالا پسرهایش کنار دست او در مغازه کار می‌کنند. یعنی سه نسل است که این خانواده مغازه تجهیزات لوله‌‌ و بهداشتی را می‌گردانند. احمدآقا که در آستانه 67سالگی عمرش قرار دارد، تاریخی زنده‌ از‌ خیابان پاستور و محلات اطرافش است.
حاج رضا رجب زاده؛ پدربزرگ صبور چهارراه دکترا
همه می دانند حاج آقا رضا رجب زاده، مدیر یکی از کتاب فروشی‌های قدیمی شهر اهل مصاحبه نیست. آرام نگاهت می کند و با تواضع کمی گردنش را کج و می گوید: «ما اهل این حرف ها نیستیم» راستش با روزنامه ما هم گفت و گو نکرد و همین شد که رفتیم سراغ کتاب «پرنده و آتش» که یک مطالعه اجتماعی مفصل درباره او و انتشاراتش است. در این کتاب اهالی فرهنگ و ادب مشهد حاجی رجب زاده را پدربزرگی می دانند که بهشتی از کتاب دارد و صبر عجیب او را در 40سال کار فرهنگی ستوده اند.
نخبه‌پروری در مسجد 40شهید محله کوی دکتری
سمت‌وسوی فعالیت‌های مسجد قائم(عج) به تربیت نسلی غیور و آزاده معطوف است و هنوز هم ادامه دارد. این مسجد در سال 1336تأسیس شده است و کانون و پایگاه بسیجش طی سال‌های اخیر مقام‌های مهمی در سطح کشور به دست آورده‌ است. در حال حاضر نزدیک به 400کودک و نوجوان جذب برنامه‌های این مسجد شده‌اند. باشگاه ورزشی، کتابخانه، استودیوی چندرسانه‌‌ای، پایگاه بسیج خواهران و برادران از امکانات این مسجد است.
خواستگاری ساده بعد از زیارت امامزاده
با خوانده‌شدن خطبه عقد پیوندی جاودان بین این زوج جوان شکل گرفت اما بخش شنیدنی ماجرا این است که محمد در آن روز حتی حاضر نشد از مرخصی استحقاقی‌اش استفاده کند، مبادا کار زمین بماند. محمد رفعتی دراین باره می‌گوید: روز عقدمان، روز شیفتم بود. معمولا روز کاری ما از ساعت هفت صبح امروز تا هفت صبح فرداست و من می‌دانستم روز عقدم باید در محل کارم حاضر باشم. برای همین روز قبل آرایشگاه ساده‌ای رفته بودم. خانواده هم قرار بود کت و شلوارم را با خودشان بیاورند. وقتی برای گرفتن مرخصی ساعتی نزد مافوقم رفتم و گفتم قرار است در مراسم عقدی که در حرم برگزار می‌شود حاضر شوم، باور نمی‌کرد عقد خودم باشد و من سر خدمتم باشم!
کتاب‌فروشی فلسطین محل رفت‌و‌آمد شاعران بنام مشهد بود
کتاب‌فروشی فلسطین که‌‌ حوالی نیم‌قرن قبل در چهارراه دکترا پا گرفته، جایی است که خیلی از دانشجویان و درس‌خوان‌های دیروز و حتی امروز از آنجا خاطره‌ها دارند‌. یکی از اولین کتاب‌فروشی‌هایی که امانت‌دادن کتاب را در مغازه‌اش باب کرد. گواه این ادعا پرده‌نوشته‌ای است که سال‌ها سر در کتاب‌فروشی‌اش مردم را به کتاب ‌و کتاب‌خوانی دعوت می‌کرد: آهای مردم نازنین، کتاب کرایه می‌دهیم. روالی که با گذشت سال‌ها هنوز ادامه دارد. ‌از محمد اقبال می‌گوییم.
خیاطی که دل‌ها را به هم می‌دوخت
مرحوم علی اصغری بیش‌از 50سال پیش بود که به این محل آمد. او خیاطی را از مدت‌ها قبل پیش استادانی چون حاج‌آقا قدیریان و آقای همتیان فرا‌گرفته بود. البته علی‌آقا از آن‌ها فقط دوخت‌ودوز یاد نگرفت، بلکه درس قرآن را هم از آن‌ها آموخته بود. بعد از اینکه خوب این حرفه را فراگرفت، زیرزمین منزلش را مغازه کرد و تا وقتی توان کار کردن داشت، همان‌جا به خیاطی مشغول بود.