محله کوی دکتری

محله
منطقه ۱

کوی دکتری

محله کوی دکترا یا بهشت در گذشته به شفتالوزار معروف بود؛ در واقع بخشی از محل، باغ و زمین‌های کشاورزی و بخشی دیگر آن بیابان بوده است. این محله از حدود سال ۱۳۴۰ به‌تدریج وارد بافت شهری شد. وجه‌تسمیه کوی دکترا به سکونت تعداد زیادی از پزشکان در این محله برمی‌گردد، بعد‌ها خیابان‌های این قسمت ابن‌سینا نام گرفت و محله نیز به بهشت معروف شد.

 

محله کوی دکتری
درآمدزایی شیرین
هرگاه فرصتی پیش می‌آمد به‌سراغ آشپزی و کیک‌پزی می‌رفتم. به‌تدریج علاقه‌‌ام به این هنر زیاد شد و از برنامه‌های تلویزیون و مجلات برای یادگیری آن کمک گرفتم. در هجده‌سالگی در کلاس‌های آموزشی شیرینی‌پزی که در فرهنگ‌سرای انتظار برگزار می‌شد شرکت کردم و به تدریج به جایی رسیدم که حالا خودم شیرینی‌پزی را آموزش می‌دهم.
حیدر رحیم‌پور ازغدی؛ یار رهبری و عدالت‌خواه انقلابی
خاطره‌های حاج حیدر رحیم پور از دوران مبارزه علیه استبداد پهلوی در زمان ملی‌شدن صنعت نفت و آشنایی‌اش با شهید نواب‌صفوی و مراوده نزدیکش با مقام معظم رهبری برای همه درس‌آموز بود. سراسر زندگی او عدالت‌خواهی و ظلم‌ستیزی بود. او و دوست قدیمی‌اش، مرحوم علامه محمدرضا حکیمی، همیشه به‌دنبال تحقق عدالت در جامعه اسلامی بودند. حاج‌حیدر انقلابی بود و انقلابی زیست و تا آخرین لحظه بر این عهدش استوار ماند. او ظهر جمعه ۱۹شهریور در هشتادونه‌سالگی دار فانی را وداع گفت.
نیم‌نگاهی به محله کوی‌ دکترا که در گذشته به شفتالوزار معروف بود
کوی دکترا در گذشته به شفتالوزار معروف بود زیرا زمین‌های کشاورزی و درختان پرمیوه در آن وجود داشت. در واقع بخشی از محل زمین‌های زراعی و کشاورزی و بخشی دیگر بیابان بود. برخی افراد از جمله خانواده من نیز اسب داشتند. با این حال قبل از سال47 بسیاری از زمین‌ها واگذار و به دنبال آن ساخت و سازها انجام شد. رو‌به‌روی البسکو فعلی نیز یک کال وجود داشت که اکنون جای خود را به فضای سبز داده است. در گذشته لوله‌کشی رایج نبود و به طور معمول مردم از آب قنات سرده استفاده می‌کردند. همچنین گاری اسبی وجود داشت که به آن گاری بشکه آبی می‌گفتند و آن را از آب قنات پر می‌کردند البته بعدها چاه آبی حفر کردند.
عمو مدرسی و خاله منیره برای احیای سوزن دوزی و اشتغال زنان در یکی از روستاهای اطراف مشهد آستین بالا زده‌اند
طبق گفته اهالی، سیل دهه‌های گذشته سیستان و بلوچستان منجر به مهاجرت عشایر و دامداران آنجا به روستایی در نزدیکی مشهد شده است. اهالی این روستا وضع مالی خوبی ندارند اما در رشته سوزن‌دوزی هنرمند هستند. محمود مدرس تربتی و منیره سلیم‌آرونی زن و شوهر خیری هستند که کارگاهی در روستا اجاره کردند، پارچه و نخ برای خانم‌های روستا تهیه می‌کنند و کار را پس از دوخت از آن‌ها می‌خرند. برند پارچه‌های سوزن دوزی بانوان این روستا "پبرادوچ" است.
120 سال کاشی‌‌کاری در خاندان «قدس» ادامه دارد
پدربزرگم حاج یوسف از یزد به مشهد مهاجرت می‌کند و اینجا مشغول حرفه کاشی‌کاری می‌شود. ایشان وردست استاد زین‌العابدین می‌شود. کاری که پدربزرگ می‌کند و کاشی‌ای که ایشان ابداع می‌کند تحول بزرگی در صنعت کاشی‌سازی ایران پدید می‌آورد.
شعر خراسان، از کجا تا به کجا
شعر خواندن پدرم انگیزه‌ای برای گرایش من به شعر شد. راهنمایی بودم که شعر مرحوم حبیب‌ا... چایچیان را خواندم، شعر و ریتم زیبای آن تأثیر زیادی بر روح و روان من داشت. شعر گفتن را سال سوم دبیرستان شروع کردم. حدود سال68 اولین شعرم با نام شقایق‌ها در مجله سروش چاپ شد. دبیر آن دوره مجله سروش مرحوم قیصر امین‌پور بود. افتخارم می‌کنم که شعرم در این مجله به چاپ رسید.
کشف و شهود روی بوم
علاقه‌اش به هنر مدرن او را در سن 15، 16 سالگی به تهران می‌کشاند. درست زمانی که موزه هنرهای معاصر گنجینه آثار هنری را به نمایش گذشته بود. در این باره می‌گوید: هنگامی که آثار را نگریستم از دیدن رنگ‌ها حیرت کردم. اینکه چگونه یک رنگ قرمز می‌تواند به انسان هیجان بدهد و در عین حال آرامش را نیز نصیب او کند. آنگاه بود که متوجه شدم دنیای من این دنیا نیست و من باید در فضای دیگری باشم بنابراین مدتی در تهران زندگی کردم و سپس به مشهد بازگشتم.