خادم

خادمانی که به آرزویشان رسیدند
حس‌وحال عجیب‌وغریبی داشتم. با کلام نمی‌شود توصیف کرد، اما از همه جالب‌تر این بود که درست همان چیزی که در مکه از خدا و امام هشتم(ع) خواسته بودم، نصیبم شده بود. از زمانی که این لباس سرمه‌ای را می‌پوشم، سال‌ها می‌گذرد، اما هربار که راهی حرم می‌شوم، باز هم حس من مثل همان روز اول است و ذره‌ای از شوقم برای خدمت کم نشده است.
بامداد متبرک پاکبانان
خیابان‌های اصلی با نور چراغ‌ها روشن شده است، اما در کوچه‌پس‌کوچه‌های تاریک چیزی به چشم نمی‌آید. سرکارگران با موتور جلو می‌روند. خادم ان پشت سرشان و ما هم پشت سر آن‌ها با خودرو می‌رفتیم. سر کوچه شهید نامجوی2 می‌رسیم، سرکارگر دو تک بوق می‌زند و پاکبان داخل کوچه خودش را سر خیابان نامجو می‌رساند. نامش علیرضا درودی است، به محض اینکه می‌رسد خادم ان از ماشین پیاده می‌شوند و به سمتش می‌روند. درودی مات و مبهوت نگاهشان می‌کند.
توفیق ۵۱ سال خدمت در محضر امام رضا (ع)
حاج ماشاءالله دانشی‌نیا یکی از خادم ان پیشکسوت حرم رضوی است که به قول خودش نیم‌قرن است خاک پای زائران حضرت رضا (ع) را توتیای چشمانش کرده است.
علی‌رضا گلبو قدیمی‌ترین خیاط حرم است
هر روز 5 و 6 صبح از خانه می‌زدیم بیرون تا غروب آفتاب که برمی‌گشتیم. عادتمان شده بود؛ به حرم که می‌رسیدیم، اول رو به گنبد آقا سلام می‌دادیم و زیارت می‌خواندیم، بعد با وضو می‌نشستیم پشت میز خیاطی. بیشتر کار من و مرحوم برادرم دوخت‌ودوز و تعمیر لباس فرم خدام و فراشان بود، اما بخشی از آن هم به تعمیر لباس زائران امام‌رضا (ع) برمی‌گشت.