منطقه ۳ 

منطقه ۳ 

روستاهای دیروز، محله‌های امروز

منطقه ۳ به‌لحاظ تاریخی سابقه روستایی دارد. یعنی بسیاری از محله‌های امروز آن، در گذشته‌ای نه چندان دور روستا‌ بوده و حالا جزئی از شهر شده است. براین‌اساس، بخش زیادی از اراضی این محدوده را زمین‌های کشاورزی تشکیل می‌داده که به‌مرور زمان و با توسعه شهر، به کاربری‌های شهری تغییر یافته‌ است. محدوده منفصل قرقی که اسفند ۹۱ به محدوده شهری پیوست، یکی از جدیدترین الحاقات به این منطقه است. استقرار فضا‌های مهمی مانند ایستگاه راه‌آهن و سیلوی گندم از حدود سال ۱۳۴۰ را می‌توان نقطه عطف این منطقه برای تبدیل پهنه‌های روستایی به بافت شهری و افزایش جمعیت آن دانست. پس از انقلاب به‌دلیل شکل‌گیری شریان‌های مهم منطقه مانند محور گاز، رسالت، طبرسی و مجلسی، تحولات منطقه سرعت گرفت. آرامگاه و باغ‌موزه نادری و آرامگاه خواجه‌ربیع ازجمله مکان‌های هویتی و تاریخی منطقه ۳ است که جمع زیادی از گردشگران و زائران را راهی این منطقه می‌کند. در مساحت ۳۳۰۷ هکتاری شهرداری منطقه ۳ حدود ۴۱۷ هزار نفر زندگی می‌کنند.

 

عمارت "کلاه فرنگی" بهشت دختران شد
فخرالنظاره رضوی، دختر ارشد میرزای ناظر که به فامیلی شوهرش «صفوی»شهرت دارد، تصمیم می‌گیرد عمارت چندهزارمتری مسکونی‌اش را به محلی برای نگهداری دختران یتیم 7تا12سال تبدیل کند.
آرمیدن حاج‌حسن واقف در مسجد
کوچه حسینیه9(شهید حسین عباسی) از سمت بولوار مسلم‌شمالی۱0 به اسم کوچه شهید مهدی خوش‌ید طوسی نام‌گذاری شده است. از ظرفیت‌های آن می‌توان به مسجد ‌‌‌‌‌و حسینیه امام حسن مجتبی(ع) با قدمتی بیش از نیم‌قرن اشاره کرد؛ مسجدی وقفی که یکی از خیران و معتمدان قدیمی محله به نام حاج‌حسن فدوی‌شادمهری آن را وقف کرد. پیکر مرحوم فدوی به وصیت خودش در اتاقک کنار پله‌های ورودی مسجد به خاک سپرده شده است. از ویژگی‌های مثبت این کوچه سرسبز و ساکت بودن آن است. علاوه بر این به‌خاطر داشتن عرض مناسب، فضای پارک برای خودروها فراهم است.
اولین هدفم کسب سلامتی بود
نازنین‌زهرا بندودیان سن‌وسال چندانی ندارد. دی‌ماه هجده‌ساله می‌شود، اما مقام‌های اول، دوم، سوم کشوری و حتی آسیایی را در کارنامه ورزشی‌اش دارد. او سال دهم رشته تربیت‌بدنی است و در هنرستان عذرا نورموسوی درس می‌خواند. پدرش شغل آزاد دارد و مادرش کارمند بازنشسته بیمارستان امام رضا(ع) است. ایمان، برادر بزرگ‌ترش، ورزشکار است و چندین دوره قهرمان استان در مسابقات دو بوده است. انگیزه نازنین‌زهرا در ابتدای رفتن به این سمت، کسب سلامتی و رسیدن به وزن متناسب بود که ماجرا جور دیگری رقم خورد.
زنان محله گرجی‌سفلی پای دار قالی شعر می‌خوانند و نان درمی‌آورند
قالی‌بافی از جمله هنرهای منحصربه‌فرد ایران‌زمین است. هنری که در طول قرن‌ها با فرازونشیب‌های فراوان همراه بوده‌، اما هرگز از زیبایی و شکوه و عظمت آن چیزی کاسته نشده است.‌ شاهد حاضر، تقاضای بازارهای غرب و شرق برای به‌دست‌آوردن این سوغات اصیل ایرانی است.‌‌ امروز قیمت گزاف تمام‌‌شده فرش دست‌باف و نبود بازار فروش از یک طرف و ارزانی، سبکی و تنوع فرش ماشینی از سوی دیگر، دست‌به‌دست هم داده است تا در گذر زمان یک‌به‌یک درب کارگاه‌های قالی‌بافی تخته و به فراموشی سپرده شود.‌ به همین دلیل بود که خبر روشن‌بودن چراغ یک کارگاه قالی‌بافی در دل روستای گرجی سفلی، آن هم به همت چندتن از بانوان این روستا، خبری مسرت‌بخش و امیدوارکننده بود.
پسیان، سیاوش خراسان بود
فریده پسیان، تنها بازمانده خاندان پسیان در مشهد، نوه برادر کلنل محمدتقی‌خان پسیان است که ۲۷ سال پس از شهادت عموی پدرش به‌دنیا آمده، اما ازآنجاکه همیشه پایِ ثابتِ خاطره‌گویی بزرگان فامیل بوده است، این روز‌ها با اینکه حدود یک قرن از شهادت کلنل پسیان می‌گذرد، می‌تواند زبان خاندانش در بیان شرح حالشان باشد. او پسیان را «سیاوش خراسان» توصیف می‌کند و می‌گوید: عموی بزرگم، محمدتقی، دومین فرزند یاور محمدباقر عنایت‌السلطان، بود که مثل خیلی از مردان خاندان پسیان وارد نظام شد. او تا سال ۱۲۹۶ در ایران بود، اما پس از این تاریخ ازآنجاکه در یکی از درگیری‌هایش با قوای روس مجروح شده بود، برای معالجه راهی آلمان شد.
گلخانه‌داری دانش‌آموز استثنایی محله سیس‌آباد
همیشه در هر کاری گذاشتن خشت اول مهم است. خشتی که اگر درست گذاشته شود دنیای آدم را می‌سازد و فرقی هم نمی‌کند خشت را خودت گذاشته باشی یا دیگری؛ همچون زندگی مهدی، جوان استثنایی محله سیس‌آباد. مهدی رضایی که این روزها با نام دانش‌آموز استثنایی گلخانه‌دار شناخته می‌شود، با نشان دادن علاقه به گل در مدرسه با کمک‌ یکی از معلمانش درست راهنمایی شده و با کمک یکی از فعالان فرهنگی هم گلخانه ساخته است. گلخانه‌ کوچکی که بیش از 100 گلدان دارد و محصولاتش در آزادشهر به فروش می‌رسد.
دست و پایمان شکست اما شکست نخوردیم
همه‌چیز از یک اتفاق ساده شروع شد؛ روزی که مادر در راه برگشت به خانه، خیلی تصادفی وارد باشگاه ورزشی محله‌شان شد و دخترها را برای کلاس ژیمناستیک ثبت‌نام کرد. آن روز مادر فکرش را هم نمی‌کرد روزی دخترهایش جزو افتخارآفرینان ورزش استان و کشور شوند، اما این رؤیای دور از انتظار به حقیقت پیوست. خواهران «لائی» در طول یک دهه بیش از 70مدال طلا، نقره و برنز را از آن خود کرده‌اند و همچنان پرشور و باانرژی به مسیر ورزشی‌شان ادامه می‌دهند.