بعد از ازدواجمان هم در سال 1362 در عملیات کلهقندی (والفجر مقدماتى) از ناحیه پا بهشدت مجروح شد. ابتدا برای درمان او را به بیمارستان اصفهان اعزام کرده بودند و بعد به مشهد آوردند و عملهاى زیادی را روى دوپایش انجام دادند تا بالأخره توانست با عصا راه برود. با همان عصا دوباره به جبهه رفت.
محمود جنگی جوان پرتلاشی است که زندگیاش را وقف شهدا و حوزه دفاع مقدس کرده است. ارتباط خوبی با مساجد محله دارد و هرکاری از دستش برآید انجام میدهد. او از همان دوران کودکی با فعالیت در امور فرهنگی توانسته است در دل ساکنان محله جا باز کند.
حاج صباح فیاضدری متولد نجف بود اما صدام، خانواده او و ایرانیان دیگر را از عراق بیرون راند
پدر و مادرها در آن دوران میگفتند «گوشت و پوستش مال شما و استخوانش مال ما» و بدین طریق خانوادهها به طور کامل فرزند خود را به معلمان میسپردند. درست است که این مجوز تامالاختیار در گاهی موارد برای گوشت و پوست گران تمام میشد، ولی نشان دهنده اعتماد به معلمها بود.