کوچه هاتف یکی از قدیمیترین کوچههای منطقه ثامن به شمار میرود. این محله قدیمی چند ویژگی دارد که مهمترین ویژگی آن وجود حسینیه و مسجد محوری است. وجود همسایههای خوب و همدل دیگر ویژگی این کوچه محسوب میشود که به قول مهدی غفوریان یکی از ساکنان، در این کوچه اگر یک ساعت همسایه از حال همسایه خبر نداشته باشد روزش شب نمیشود!
خیابان الهیه ۲۵ مزین به نام شهید باغشنی یکی از معابر پررفت و آمد منطقه ۱۲ است که مراکز فرهنگی، مذهبی، ورزشی و تجاری متعددی را در خود جای داده است.
به «بانویی با کفشهای آهنین» معروف شده است. درِ هر خانهای را که در محله ایثارگران بزنی و درباره مشکلات محلهشان بپرسی، امکان ندارد که در میان صحبتهای صاحبخانه حرفی از «بانوی کفش آهنی» به میان نیاید. فاطمه افشار را خیلیها در این محله به واسطه پیگیریهای مداومش برای رفع مشکلات ریز و درشت محله میشناسند، اما آنچه بیشتر از همه باعث شده خانم افشار در خاطره اهالی این محله ماندگار شود، نقشی است که وی در احداث اولین مسجد محله یعنی مسجد صاحبالزمان(عج) داشته است.
اینکه تو هر کوچه و خیابان چند آدم دلسوز و متعهد باشند که دلشان برای محله و آنهایی که در آن محدوده زندگی میکنند، عاشقانه بتپد و بخواهند برای پیشرفت و هویتبخشیاش قدمی بردارند، نعمتی بزرگ است. اینکه مسجد و کانون فرهنگی تبدیل شود به مأمنی دلچسب برای نوجوانها و جوانها، کلی بهنفع خانوادههاست. کانون فرهنگی اشرفیاصفهانی در مسجد امامسجاد(ع) با وجود متولیانی دلسوز و دغدغهمند توانسته است در دوره زمانی نزدیک به یک دهه، تحولی بزرگ در محله ایجاد کند.
در دوران اسلامی کارکرد دینی و اعتقادی کتیبهها بهشدت تقویت شد، بهطوریکه به یکی از مهمترین عناصر تزیین در هنر و معماری اسلامی تبدیل شد. بهعلاوه در دوران اسلامی بهسبب اکراه در بهکاربردن تصاویر جانوری و انسانی در تزیین بناهای دینی و مذهبی، زمینه کاربرد کتیبه بیش از پیش گسترش یافت، بهطوریکه بهمرور کتیبه در فرهنگ اسلامی همان کارکردی را یافت که شمایل در هنر مسیحی ایفا میکرد. کتیبههای موجود در حرم مطهر نیز قدمت بسیاری دارند و برخی از آنها به قبل از دوران تیموری بازمیگردند.
قدمت مسجد المهدی برمیگردد به سالهای دوری که کسی به خاطر ندارد. به آن روزها که خبری از شهر و بافت شهری نبوده و محمدآباد نام یک روستای کوچک دور از شهر بوده است. روستایی که کل جمعیت آن از پنج خانوار بیشتر نمیشد. همان روستاییهایی که حالا نام و نشانی از آنها باقی نمانده، سنگ بنای اولین مسجد آن حوالی را میچینند. آن موقع این مسجد یک خانه گلی کوچک به قد یک وجب به اندازه نمازگزاردن همان چند ده نفر جمعیت روستا بوده است.
اهالی محله همه میگویند هیئت امنا تازه پس از تخریب مسجد به فکر جمع کردن پول افتادند. آنها یک صندوق هم جلو مسجد گذاشتند. هر بار که مقداری پول جمع میکردند مصالح میخریدند و دور هم جمع میشدند و عکس یادگاری میگرفتند و بعد میرفتند. نکته جالب این است که چند خیّر اعلام آمادگی کردند که این مسجد را بسازند اما هیئت امنا با آنها مخالفت کردند چون میخواهند همه کاره مسجد باشند.