تلاش و سختکوشی نوجوان محله بهارستان درکنار تشویقهای مربیاش باعث شد او بهسمت قهرمانی برود. در این راه، پدر و مادرش مسیر پیشرفت را برای نغمه یازدهساله هموار و حمایتش کردند.
پدرش به باشگاه کشتی میرفت و یکبار نازنینرقیه نصراللهزاده هم همراه او به گود کشتی باستانی رفت. از همانجا عزمش برای شروع ورزش رزمی جزم شد.
مهدی ناصری میگوید: به نظر من، در ورزشهای رزمی بااخلاقبودن حرف اول را میزند و بعد تکنیک و چیزهای دیگر مهم است. اگر کسی اهل اخلاق و رعایت آن نباشد، نمیتواند در ورزش رزمی موفق باشد.
جشن تولد نهسالگیاش بود که پدر و مادر برایش ساز کوبهای تنبک را کادو خریدند. این کادوی تولد نگاه او را به دنیای پررمزوراز موسیقی سنتی تغییر داد.
داستان هلیا قمری با نام «بادبادکهای دوستداشتنی» در کتاب مجموعه داستانهای «بادبادکها» که نوجوان ان طرقی آن را نوشتهاند، به چاپ رسیده است. او نوشتن را راهی برای بیان احساساتش میداند.
علیرضا کوهستانی با قرآن و حرم و مسجد انس گرفته و بالاترین رتبهای را که تاکنون به دست آورده، خادمی حضرت علیبنموسیالرضا (ع) و مکبری، مؤذنی و قرائت قرآن در حرم رضوی بوده است.
محمدهادی حائری از لحظهای که متوجه جهان پیرامونش شده، درحال نقاشیکشیدن بوده است. آنقدر این کار برایش لذتبخش است که کمتر پیش آمده روزی را بدون دستگرفتن قلممو و کشیدن نقاشی گذرانده باشد.