به «بانویی با کفشهای آهنین» معروف شده است. درِ هر خانهای را که در محله ایثارگران بزنی و درباره مشکلات محلهشان بپرسی، امکان ندارد که در میان صحبتهای صاحبخانه حرفی از «بانوی کفش آهنی» به میان نیاید. فاطمه افشار را خیلیها در این محله به واسطه پیگیریهای مداومش برای رفع مشکلات ریز و درشت محله میشناسند، اما آنچه بیشتر از همه باعث شده خانم افشار در خاطره اهالی این محله ماندگار شود، نقشی است که وی در احداث اولین مسجد محله یعنی مسجد صاحبالزمان(عج) داشته است.
در زمانهای که هر موضوعی با چند کلیک ساده در اینترنت پیدا میشود و ذیل آن میتوان مطالب متنوعی یافت، انگار همه دستبهدست هم دادهاند تا خبری از «طبیب اعظم» نباشد. «دکتر سید موسی حجازی» که نام ماندگارش فقط بر سر در بیمارستانی به همین نام باقی مانده است.او متعلق به خاندانی است که به دربار ناصری راه داشتهاند. او با استفاده از این موقعیت دست به خدمات مختلفی زده و با اینکه زاده پایتخت بوده به مشهد آمده و در این شهر 2 بیمارستان از خود به یادگار گذاشته است.
همیاران سلامت طبق آنچه پرستاران آنها را صدا میزنند یا مردمیاران سلامت طبق آنچه روی لباسشان درج شده است، آمدهاند تا خانواده بیماران کرونایی باشند. آنها مهربان و دلسوزند و تلاششان ارزشمند است. آنها آمدهاند که دلگرمی کسانی باشند که با کرونا دستوپنجه نرم میکنند. انگار باور دارند «عاشقی کار سری نیست که بر بالین است» و آمدهاند «رقصی چنین میانه میدان» را تجربه کنند.
الیاس، هر سال شب یلدا دغدغه نیازمندانی را دارد که قدرت خرید میوه ندارند. سال گذشته یکی از خیّران همیشگیاش به نام حسینزاده که پزشک است، مبلغ در خور توجهی به او میدهد تا میوه رایگان در اختیار نیازمندان قرار دهد. او با این پشتوانه، بنر بزرگی را چاپ میکند و بر آن مینویسد هرکس قدرت خرید میوه ندارد میتواند از این مغازه، میوه رایگان ببرد. به میدان بار میرود و میوه نسیه خریداری میکند. نه تنها مغازه خودش بلکه مغازه کناریاش را تا سقف پر از میوه میکند.
اهالی محله همه میگویند هیئت امنا تازه پس از تخریب مسجد به فکر جمع کردن پول افتادند. آنها یک صندوق هم جلو مسجد گذاشتند. هر بار که مقداری پول جمع میکردند مصالح میخریدند و دور هم جمع میشدند و عکس یادگاری میگرفتند و بعد میرفتند. نکته جالب این است که چند خیّر اعلام آمادگی کردند که این مسجد را بسازند اما هیئت امنا با آنها مخالفت کردند چون میخواهند همه کاره مسجد باشند.
خراسانی احترام زیادی برای کتاب قائل بود طوری که فرزندانش هیچ وقت ندیدهاند او در حالت درازکش کتاب بخواند. او همیشه روی زمین مینشست و با گذاشتن کتاب روی رحلهای قرآنی به مطالعه آن میپرداخت. اکنون کتابهای مرحوم خراسانی سر از زندان مشهد درآوردهاند تا همچنان موجب انسانسازی و فرهنگسازی شوند و همانطور که او در قید حیاتش معتقد بود «مطالعه، همنشینی با بزرگان است»، فرصت این همنشینی برای زندانیان فراهم شود.
«نفیسه نسترنی»، 26ساله یکی از فعالان محله بهشتی است. محل قرارمان در «کانون شهید شعبانی» بود، همان مکانی که در فاز اول و دوم کرونا محل تولید ماسک بود و بانوان محله در این زمینه خوش درخشیدند و با تولید ماسک و توزیع رایگان آن بین ساکنان تلاش داشتند گامی مؤثر در قطع زنجیره کرونا بردارند.