هادی بخشی آنقدر شیفته فضای مدرسه بوده است که گرچه سنگهای زیادی سر راهش گذاشته شد، به فضای آموزش برگشت.
برای اولین سفارش، پیرزنی پا به مغازهاش گذاشت؛ او قرآن ی قدیمی را آورده بود که تمام ورقهای آن از هم باز شده بود. میگفت یادگار پدرش است.
ماجرا روایت یک قرآن است به خط یکی از ائمه اطهار (ع) که از زمان صفویه تا قاجار بر روی مزار مطهر حضرت رضا (ع) قرار داشته، ولی ۱۱۰ سال پیش از درون ضریح مطهر دزدیده میشود.
سال ۱۳۸۱ صندوق قرضالحسنه تشکیل شد و اولین مبلغ قرعهکشی ۱۰ هزار تومان بود. اولین برنده قرعهکشی هم جوانی بود که با همین پول انگشتر طلا خرید و به خواستگاری رفت.
پدر شهید امجدی دوست داشت کاری کند که خانه پدریاش در جوار بارگاه حضرترضا (ع) آباد شود و همیشه زنده و پویا بماند.
۱۰ خواهر و برادر با فرزندانشان در ساختمان پنجطبقهای در محله مجیدیه زندگی میکنند، ساکنان این ساختمان در شادی و غم و در سختی و راحتی کنار هم هستند.
وقتی کسی گرفتاری مالی دارد، حاجخانم در جلسه اعلام میکند یک نفر ۴ میلیون تومان پول لازم دارد. همه کمک میکنند تا این مبلغ فراهم شود و بدون اینکه آن فرد را کسی بشناسد، پول را به دستش میرسانند.