درواقع مدتی پس از آغاز اجرای طرح شارستان برای اتصال خیابان آیتالله شیرازی به طبرسی نگذشته بود که معارضبودن مسجد مرویها رسانهای شد. از طرف دیگر، طبق توافق اولیه نماینده اداره اوقاف، شهرداری و متولی قرار بر این بود تا مسجد تبدیل به احسن شود. با همه این همراهیها، در ادامه حاشیههایی ایجاد شد که جلو تخریب این مسجد را گرفت، اما درب مسجد از سال1398 تاکنون بسته است و مردم درخواست بازگشایی آن را دارند
کوچه امامخمینی24 را قدیمیها بهنام کوچه «سینما آسیا» میشناسند؛ سینمایی که زمانی پاتوق جوانان مشهدی بود. آنطور که میگویند، این کوچه امتداد خیابان ارگ قدیم بوده است. این معبر که از سمت دیگر آن «آخوند خراسانی9» نامگذاری شده است، کوچهای باریک ولی پرجنبوجوش و تاریخی است. از بناهای بهجامانده در این کوچه میتوان به مطب دکتر اسکندری اشاره کرد. البته چند ساختمان مربوط به دهه چهل مانند بیمه ایران و خانه شالچی هنوز در این خیابان قرار دارند.
خانه موسوی (پریشانی) یکی از خانههای قدیمی و تاریخی مشهد است که در سال 1384 در فهرست آثار ملی قرار گرفت. تمام شهرت این خانه قدیمی و تاریخی به هنر و معماری خاص آن است که توسط صاحب اولیه این خانه با نهایت وسواس و ریزبینی در جایجای آن مشهود است.
خانه موسوی (پریشانی) انتهای خیابان نوغان 6، کوچه محمدزاده قرار دارد و شکوه و جلال اولیه خود را از دست داده است اما اگر عینک زیبابینی به چشم بزنید و گرد و غبار ناملایمات روزگار را با دست از آینه نمایش پاک کنید، حتما زیباییهای این خانه را خواهید دید.
ابتدای دهه 50 بود که هواشناسی در ایران رواج یافت. تا قبل از آن پیشبینی هوا برای کسی مهم نبود. کشاورزان برای کاشت و برداشتهای خود به شیوههای سنتی عمل میکردند و مردم عادی هم کارها و فعالیتهای مهمشان را به قضا و قدر میسپردند؛ اما بعد از سال 50 برای عموم مردم و کشاورزان پیشبینی کارشناسان آبوهواشناسی مهم شد.
تا قبل از آن پیشبینی هوا فقط به درد فرودگاهها و خلبانان میخورد؛ اگرچه که بیش از 70 درصد خلبانان باز هم به حس ششم خودشان اعتماد و پرواز میکردند. آن روزها فقط فشار هوا، رطوبت، دما، سرعت و سمت و سوی باد برای فرودگاهها برای پرواز مهم بود.
مردم روستای سیسواد یا سیسآباد سرگرمی و رسوم خاص خود را در مناسبتهای مختلف داشتند. کشاورزان و دامداران پس از یک روز سخت کاری در خانه یکی از اهالی که سواد خواندن داشت، جمع میشدند و در کنار هم شب خوشی را میگذراندند. جالبی همنشینیها به این بود که میزبانان با خواندن کتاب از میهمانان پذیرایی میکردند. در بسیاری از شبها اهالی روستا پس از یک روز سخت کاری در خانه یکی از اهالی که خواندن میدانست، جمع میشدند و فرد میزبان تا نیمهشب برای میهمانان کتاب میخواند.
ما تنها نسلی نیستیم که درگیر بیماری واگیردار شدهایم. بیماریهای واگیردار بارها در طول تاریخ مثل بختک روی سر مردم ظاهر شده و آنها را به مبارزه طلبیده است.
قدیم هر محله برای خودش یک گورستان داشت. از گورستان قلتگاه که از قدیمیترین گورستانهای مشهد بود و به علت خیابان طبرسی تخریب شد تا گورستان خردو که ویژه اهالی پایینخیابان بود و دیگر هیچ اثری از آن نیست و خاطرهای کهنه و رنگورو رفته در پس اذهان اهالی قدیمی برجا مانده است. داستان قبرستانهای خراب شده مشهد را نبش قبر میکنیم و همچنین از چگونگی شکلگیری این قبرستانها در کنار محل سکونت اهالی میگوییم.