از زمستان ۱۳۳۵ تا زمستان ۱۳۸۹ حوادث زیادی اتفاق افتاد و کارهای بیشماری در مشهدالرضا (ع) صورتگرفت تا امروز چهاردهمین سالگرد فعالیت قطارشهری مشهد باشد.
در کاروانسرای باباقدرت تعدادی حجره برای مبادلات تجاری وجود داشت که از سوی آستانقدس به افراد مختلف اجاره داده میشد. باباقدرت بهدلیل قرار گرفتن در مسیر اصلی حرکت کاروانهای زائران، از نظر فعالیتهای اقتصادی و تجاری رونق خوبی داشت.
دکترمرتضیشیخ، پزشک محبوب مشهدیهاست که داستانهای زیادی از مهربانیهایش نقل محافل است، روزگاری کارمند شهرداری مشهد هم بوده و حدود ۲۷ ماه در این سازمان خدمت کرده است.
اسماعیلفردوسیپور یکی از این افراد بود که از همان آغازین روزهای پس از خرداد۱۳۴۲ با نهضت همراه شد و چندی بعد با هجرت به نجف در صف نخست یاران امام (ره) قرار گرفت.
سرنوشت عمادالدین، گره کوری با تنهایی و فقدان خورده بود. سهساله بود مادرش رفت، ششساله بود پدرش رفت، سیزدهساله بود پدربزرگ تنهایش گذاشت و بعدتر در اوج جوانی، به تماشای مرگ نابهنگام همسرش نشست.
داستان جنگ شیر و الاغ باغ وحش خواجهربیع مشهد در بین مشهدیها آنقدر معروف است که برخی حتی مدعی هستند در روز اتفاق، در باغوحش مشهد حضور داشتهاند فارغ از اینکه چنین ماجرایی هرگز اتفاق نیفتاده!
ساخت صحن قدس دهه ۶۰ در دستور کار قرار گرفت و در سال ۱۳۷۰ ساخت کالبدی آن به اتمام رسید. در سال ۱۳۷۳ نیز کار کاشیکاری و تزئینات آن تمام شد. اما تزئینات آن سه سال بعد تکمیل شد.