خانه موسوی (پریشانی) یکی از خانههای قدیمی و تاریخی مشهد است که در سال 1384 در فهرست آثار ملی قرار گرفت. تمام شهرت این خانه قدیمی و تاریخی به هنر و معماری خاص آن است که توسط صاحب اولیه این خانه با نهایت وسواس و ریزبینی در جایجای آن مشهود است.
خانه موسوی (پریشانی) انتهای خیابان نوغان 6، کوچه محمدزاده قرار دارد و شکوه و جلال اولیه خود را از دست داده است اما اگر عینک زیبابینی به چشم بزنید و گرد و غبار ناملایمات روزگار را با دست از آینه نمایش پاک کنید، حتما زیباییهای این خانه را خواهید دید.
نوروز 1401 در اطراف حرم مطهر با کاشت یکمیلیون گل آغاز شد و در کنار آنها دهها المان و پاویون هم خودنمایی میکرد.
قدیم رسم بود که اسم کوچه و محلهها را از نام بزرگان همان کوچه میگرفتند. مثلا همین کوچه کنار مقبره پیر پالاندوز که برای تاجرباشیها در سالهای دور معروف است، نامش را از تاجرانی که در حجرههای این کوچه کار میکردند به یادگار دارد. کوچهای باریک که روزگاری یعنی شصت، هفتادسال قبل محل زندگی و کار تاجرهای بنام مشهدی بود و امروز از دوران خوشش تنها نامش بهیادگار مانده و یکیدو مغازه.
فرقی نمی کند زائر یا مجاور مشهد باشید؛ گذرتان به این خاک که رسید، پس از زیارت امام هشتم، گریزی هم به راه های تاریخی آن بزنید و راه بلند تمدن و فرهنگ خراسان را با تماشای بناها و یادگارهای تاریخی آن گز کنید.
کوچه باغ عنبر یا همان آیت الله شیرازی24، عمود بر بازارچه سراب و به موازات خیابان ارگ قرار دارد که در راستای ضلع شرقی ساختمان آموزش و پرورش، کتابخانه عمومی شریعتی، دبیرستاندکتر علی شریعتی و مدرسه حکیم نظامی امتداد دارد. آنطور که در کتابهای تاریخی نوشته شده است؛ «این باغ به عنبر، غلام گوهرشاد همسر شاهرخ یا غلام حضرت امام رضا(ع) تعلق داشته است»
بازهم یک وعده بیسرانجام صدای مردم را درآورد؛ وعدهای با نام مرمت سرای عزیزالله اف که نخستینبار در فروردین سال1397 رسانهای شد. آن زمان ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان و شهرداری منطقه ثامن اعلام کردند که چون این بنای تاریخی با قدمتی حدود صدساله ایمنی لازم را ندارد، باید تخلیه و مرمت شود.قرار هم بر این شد که ابتدا حیاط کوچک و سپس حیاط بزرگ سرای عزیزالله اف در پایینخیابان مرمت شود.
وقتی در سال 95، خبر تبدیل خانه مرحوم محمودفرخ که روزگاری، مکان برگزاری یکی از مهم ترین انجمن های ادبی ایران و پاتوق بسیاری از نامداران عصر بود، با هدف تبدیل آن به خانه ادبیات مشهد، روی میز مسئولان قرار گرفت، نور امیدی در دل فرهنگ دوستان روشن شد که آن هم گویا پت پت چراغ نفتی بوده و حالا رو به خاموشی است؛ زیرا این خانه تملک نشد که هیچ، این پا و آن پا کردن داعیه داران فرهنگ، وارثان را خسته کرد.