چه کسی فکر میکرد یک برگه بیارزش در داد و ستد روزانه بازار محلی، یک روزی سند تاریخی و هویتی برههای از زمان بشود؟ برگههایی که با دورریختنیها همراه نشدهاند و در صندوقچههای انباری باقی ماندهاند، این روزها سندی شدهاند و سر از اتاقهای ایزوله درآوردهاند و بار هویتی یک زمان بهخصوص را به دوش میکشند.
شمار این اسناد کم نیست و به بیش از 200 هزار رسیده است. به طور کلی در تعریف سند باید گفت سند تاریخ، هویت ملی، فرهنگی و اقتصادی یک شهر و کشور است و یکی از منابع تجدیدناپذیر برای تدوین تاریخ گذشته است.
«یادم میآید وقتی هفتهشت سالم بود، در حیاط خانهمان تئاتر یوسف و زلیخا اجرا شد. خانه سیصدمتریمان پر شده بود و حتی پشتبام همسایهها هم مردم جمع شده بودند. هنوز هم صحنهها و نورپردازیهای عجیب آن را یادم میآید. حالا اما بهجای آن خانه بزرگ و آدمهایش هتل و مهمانسرا ساختهاند.»
اینها را جعفر منسوبآستانه میگوید؛ کسی که بهسبب ۲۸سال خادمی گنبدخشتی، شده است صندوقچه اسرار و تاریخ سالهای ۱۳۳۰ به بعد.
شهیدسیدعلی اندرزگو اصالتش تهرانی بود، اما سال1351 به سبب فعالیتهایش علیه رژیم شاه مخفیانه راهی مشهد شد. او مدت زیادی در مشهد ماند و برای اینکه ساواک شناساییاش نکند، بارها خانهاش را عوض کرد. یکی از همین خانهها که مخفیانه در آن زندگی میکرد، در محدوده خیابان سرشور(فرعی دوازدهم خیابان خسروینو قدیم) قرار داشت. پس از پیروزی انقلاباسلامی، درحالیکه هنوز یکسال از شهادت او نگذشته بود، محدوده خانهاش، یعنی خیابان خسروینو به نام او تغییر کرد و تابلوگذاری شد.
ضریح مطهری که تا آغاز دهه هشتاد، دستبهسینه مقابلش خم میشدیم تا از سر ارادت سلامی به سلطان خراسان بدهیم، هنر اندیشه مردی بود که ارادتش به اهلبیت(ع) مثالزدنی بود؛ بزرگمردی که از سر همین ارادت طرح نخستین ضریح طلایی امامرضا(ع) را در سالهای ابتدایی دهه1330 داد تا جای ضریح فولادی را بگیرد؛ عارفی به نام علامه سید ابوالحسن حافظیان که اقدامات افتخاریاش برای جدش حضرترضا(ع) بود.
داستان حسینیه ممد(محمد) سرخه شنیدن دارد. حسینیهای که 100سال پیش ساخته شده و یکی از حسینیههای بهنام محله عیدگاه است. دلیل انتخاب این حسینیه معماری آن نیست، چرا که این حسینیه معماری خاص یا معمار بهنامی ندارد، بلکه دلیلش به خاطر نام حسینیه است. حسینیهای که تا دلتان بخواهد، حرف و روایت دارد. روایتها از بانی و خیری که اتفاقا مشهدی هم نبوده و در این شهر غریب بوده است
محمدتقی میرحافظ که معلم خیلی از بزرگان مشهد و شخصیت های برجسته در کلاس اولشان بوده است. معلم آیت الله سیدابراهیم رئیسی، رئیس جمهور کشورمان، در کلاس اول نیز بوده است.
حالا از زمانی که اسماعیل یوسفیمقدم بهدلیل علاقهاش به فوتبال، به جرگه کارهای تولیدی پوشاک ورزشی پیوسته است، 25سال میگذرد و با وجود همه فرازونشیبها و مشکلاتی که این روزها بر سر راه تولیدکنندگان هست، میگوید: اگر زمان به عقب برگردد، باز هم این مسیر را بدون ذرهای پس و پیش طی خواهم کرد.