حرم مطهر

کوچه پر رفت و آمد طلاب در خیابان آیت‌الله بهجت3
یکی از محدوده‌هایی که هنوز هم حضور طلاب در آن زیاد به چشم می‌خورد، همین کوچه است. کوچه‌ای در خیابان آیت‌الله بهجت3 که به‌واسطه وجود مدرسه علمیه امام‌رضا(ع) و همچنین دو خانه شخصی که وقف اسکان طلاب شده‌، محل رفت‌وآمد بسیاری از طلبه‌هاست.
گشت‌وگذار شبانه زائران در شب‌بازار
قدم‌زدن زیر سقف آسمان همراه با خنکای مطبوع تابستانی آن هم در نزدیک‌ترین نقطه به حرم‌مطهر شرایط را مهیا می‌کند تا شب‌بازار قدیمی مشهد رونق بگیرد.اینجا شارستان شهید شوشتری است که یک‌طرف آن به‌واسطه شب‌بازار پر از جمعیت است. شب‌بازاری که با همه سختی‌ها و جابه‌جایی‌هایش هنوز بعد از هجده سال زنده است. همه‌چیز در این بازار پیدا می‌شود؛ از عروسک و اسباب‌بازی بگیرید تا لباس و بدلیجات و ابزار کار.
پرونده ملک‌الشعرای بهار؛ سیاستمدار، شاعر و روزنامه‌نگار معاصر
محمدتقی بهار، معروف به ملک‌الشعرا در ۱۳ ربیع‌الاول ۱۳۰۴ قمری دیده به جهان گشود. او از چهارسالگی به مکتب‌خانه رفت و در مدت‌زمانی کوتاه علاوه بر خواندن و نوشتن، قرآن را نیز فراگرفت. بهار که از همان سال‌های جوانی فعالیت‌های مطبوعاتی و سیاسی خود را آغاز کرده و از طریق کتب و مجلات نوانتشار مصری، با افکار و اندیشه‌های جدید آشنا شده بود، پس از استقرار مشروطیت، به مشروطه‌خواهان پیوست. او در طول عمر پرثمر و البته پر فراز و نشیب خود، چندین روزنامه منتشر کرد و در چندین دوره مجلس به‌نمایندگی از مردم شهر‌های مختلف انتخاب شد.
پروانه بهار: هیچ‌وقت پهلوی‌ها را نمی‌بخشم
هیچ‌وقت تصویر روزی را که نیروهای حکومت پهلوی به خانه ما آمدند، فراموش نمی‌کنم. بیش از پنج سال نداشتم که یک روز صبح زود در فصل زمستان با وحشت زیاد از خواب پریدم. صدای بلندصحبت‌کردن چند مرد با بستن محکم در حیاط مرا از خواب بیدار کرد. در همین موقع مهرداد هم از خواب پرید. هر دو به طرف راهرویی که میان اتاق ما و اتاق خواب پدر و مادرم بود، دویدیم. پنجره بسته بود و قد ما به شیشه پنجره نمی‌رسید. مهرداد متکای خودش را به طرف پنجره کشید، هر دو روی متکا ایستادیم و به طرف حیاط نگاه کردیم.
ملک‌الشعرای بهار از نگاه «چهرزاد»، کوچک‌ترین دختر بهار
زندگی بهار فرازونشیب‌های بسیاری داشت؛ گاهی در لباس شاعری خوش‌بیان قلم می‌زد و گاهی به‌عنوان سیاست‌مداری وطن‌پرست جلو استبداد زمانش می‌ایستاد. چهرزاد بهار، آخرین فرزند محمدتقی بهار، اکنون در قید حیات است و در تهران زندگی می‌کند. او سال‌های آخر عمر پدرش را به‌خوبی درک کرده است و حتی در مواقعی برای پدرش روزنامه می‌خواند و پدر را از اتفاقات روز آگاه می‌کرد. در گفت‌وگو با چهرزاد بهار برخی زوایای زندگی محمدتقی بهار را بررسی کردیم.
محمد تقی بهار؛ قصیده‌سرای آزادگی
«مرغ سحر ناله سر کن/ داغ مرا تازه‌تر کن» کمتر کسی در جامعه ایرانی پیدا می‌شود که این بیت و ابیات بعدی را با خودش زمزمه نکرده باشد؛ تصنیفی که در حافظه تاریخی ملت ایران ثبت شده است. در همان روزها مرتضی نی‌داود با آهنگ‌سازی روی این تصنیف آن را جاودانه کرد. این شعر دوران خفقان عصر رضاخانی و فشارهایی را که بر ملت ایران و استبدادستیزان آمده است، به تصویر می‌کشد. شاعر این تصنیف نیز کسی است که سال‌ها رودرروی استبداد رضاخانی ایستاد و هرگونه حصر و تبعید را به جان خرید.
شادباشی حرم امام رضا(ع) در عید قربان
در مجموعه اسناد موجود در مدیریت امور اسناد و مطبوعات آستان قدس، ده‌ها سند مربوط به دوره ناصرالدین شاه قاجار و بعد از آن موجود است که در آن متولی یا نایب‌التولیه وقت، به تحویل‌داران و یا دربان‌باشی کل، دستور برپایی هرچه با شکوه‌تر این جشن‌ها و چراغانی نمودن مفصل ایوان طلا و صحن‌های مقدس را در شب ولادت یا عید و مدیحه سرایی و پذیرایی با شربت و شیرینی و اطعام بر مبنای برخی از موقوفات داده است. این اسناد ما را به خوبی با وضعیت و سابقه برپایی این جشن ها در گذشته آشنا می‌کند.