حرم مطهر - صفحه 100

حکایت پنبه و آتش در پاساژهای پارچه پیرامون حرم
پاگرفتن آتش در پاساژهای قماش، حکایت پنبه و الکل است. کوچک‌ترین خطا در مغازه و راهروهای پر از پارچه می‌تواند شعله‌های آتش را برافروخته کند و ناگهان زبانه بکشد و مانند رودخانه‌ای سوزان و جاری، همه‌چیز و همه‌جا را بسوزاند؛ درست مثل بلایی که سر پلاسکوی تهران آمد و جز مچاله‌ای از بلوک‌های بتنی و آهنی چیزی از آن باقی نماند. اما گویا سرنوشت غول هفده‌طبقه پایتخت، قرار نیست درس عبرتی برای پاساژهایی باشد که تاکنون چندین هشدار قانونی درباره ناایمن‌بودنشان دریافت کرده‌اند.
افتتاح خانه‌موزه حکام، بعد از کرونا
خانه‌موزه حکام در خانه داروغه بعد از اعلام رسمی ستاد مبارزه با ویروس کرونا درباره بازگشایی مکان‌های تفریحی و گردشگری افتتاح خواهد شد.
۷شبانه‌روز جشن بعد از ساخت سقاخانه اسماعیل طلا
یکی از این دل‌تنگی‌های حرم برای زائر به سقاخانه اسماعیل‌طلا خلاصه می‌شود. سقاخانه‌ای که نوشیدن آب گوارایش را به نیت شفا یا رفع عطش چندین‌بار تجربه کرده‌ایم. سنگ بنای این سقاخانه را نادر، پادشاه افشاری، از هرات آورد و ساخت، اما این روزها به نام اسماعیل‌طلا شناخته می‌شود.
کرکراق خانه مطهر، محلی برای اهدای لباس
کرکراق‌خانه مکانی بود که در آنجا پوشاک مورد نیاز پس از خریداری نگهداری می‌شد و به کسی که وظیفه خرید و حفظ و نگهداری پوشاک و اهدای آن‌ها به افراد مختلف و مستحق را در این مکان برعهده داشته، کرکراق یا صاحب جمع کرکراق‌خانه گفته می‌شد. موقعیت مکانی کرکراق‌خانه به‌طور دقیق مشخص نشده است، اما از آنجا که در اسناد، این مکان به‌عنوان زیرمجموعه بیوتات آستانه معرفی شده است، بنابراین می‌توان گفت که این مکان در مجموعه اماکن متبرکه آستان قدس واقع بوده است.
نوای «شمیم مهدوی» در مشهدالرضا(ع)
«3سالی می‌شود که کنار هم هستیم. با هم تمرین می‌کنیم، سرود می‌خوانیم، می‌خندیم، گریه می‌کنیم... حالا تبدیل به یک خانواده شده‌ایم.» این‌ها را یوسف نیکوخلق می‌گوید. مؤسس گروه سرود شمیم مهدوی. خودش از همان کودکی دستی در سرودخوانی داشته اما سال٩٧ تصمیم می‌گیرد بچه‌های خوش‌صدای محله را دور هم جمع کند. ابتدا یک گروه کوچک محلی بودند که در مساجد به مناسبت‌های مختلف برای هم‌محله‌ای‌هایشان سرود می‌خواندند. حالا اما اسم گروهشان خیلی جاها پیچیده، در سالن‌های بسیاری در شهر اجرا داشته و به هر مناسبتی خوانده‌اند.
خادمی، دور از حرم!
برای کسی که لذت خادمی امام رضا (ع) را تجربه کرده، از دست دادن این نعمت دشوار است. این را اکرم شهیدی، فرهنگی بازنشسته که تا سال گذشته در حرم به عنوان خادم مشغول خدمت بود، می‌گوید و ادامه می‌دهد: «متأسفانه به علت مشکلات خانوادگی و بیماری خودم و فرزندم از سال گذشته دیگر نتوانستم خدمت به زائران را ادامه دهم. از روزی که به حرم نرفتم دلتنگ شدم. هر باری که این طوری می‌شوم لباس خادمی‌ام را می‌پوشم. لباسی که برایم خوش یمن بود و همیشه گره از مشکلاتم گشوده است.»
حرم؛ خاطره مشترک شروع زندگی خانواده‌های مشهدی
بیشتر خانواده‌های مشهدی یک خاطره مشترک از حرم امام رضا (ع) دارند و آن مربوط به آغاز زندگی مشترکشان است. بسیاری از خانواده‌ها با وجود گذشت سال‌ها از شروع زندگی مشترکشان، همچنان هر باری که به حرم می‌روند با یکدیگر یاد آن روز را گرامی می‌دارند و خاطرات برایشان تکرار می‌شود. فاطمه و جواد نوروزی، زوج جوان محله عنصری، هستند که سال ۹۳ با حضور در بارگاه منور رضوی زندگی مشترک خود را آغاز کردند. خانواده نوروزی خاطره جالبی از شروع زندگی مشترک خود در حرم دارند که آن را برای ما بازگو می‌کنند.