مهدی عبدی در روستای ناظرآباد(توس147) زندگی میکند. پاکیزگی روستا و محل زندگیاش برای او بسیار حائز اهمیت است و به هر دری زده تا پاکیزگی و طراوت را به کوچه باغهای روستای ناظرآباد برگرداند. مهدی از تبدیل زمینهای کشاورزی به ویلا و رعایتنکردن نظافت روستا توسط شهرنشینانی که آخر هفته خود را در ویلاهای روستای ناظرآباد میگذرانند، بسیار دلگیر است و هرهفته خودش به تنهایی نظافت مسیر جاده روستای ناظرآباد را انجام میدهد.
کلاتهبرفی با حدود ۴ هزار نفر جمعیت از محلات شلوغ بولوار شاهنامه است. دلیل نامگذاری این محله پستی بلندیهای فراوانی که مدتزمان ماندگاری برف را در اینجا زیاد میکرده است. پیشه بیشتر مردم درگذشته، کشاورزی بوده و هنوز هم مهمترین کاربری اراضیاش همین است. بیشتر ساکنان کلاتهبرفی سنی مذهب و مهاجرانی از سیستان و بلوچستان هستند.
![محله کلاته برفی](/files/fa/tags/209/30809_118.jpg)
شرایط اسارت بسیار سخت است. محمدجواد سالاریان، آزادهای است که بیش از 4سال و نیم از عمر خود را در «اردوگاه10 الرمادی» و زندان شهر تکریت گذرانده است. وی از کودکی به سبب هجرت خانوادهاش به کشور عراق به زبان عربی تسلط داشته و در زندانهای حزب بعث، نقش مترجم اسرای ایرانی را ایفا میکند، به همین دلیل در بین همرزمان خویش به «محمد مترجم» معروف است. این آزاده سرافراز اول شهریور سال 69 به کشور بازمیگردد و کتاب خاطراتش با عنوان «نسیم تقدیر» را به رشته تحریر درمیآورد که چاپ هجدهم خود را پشت سرمیگذارد، کتاب دیگر او به نام «سیمای استقامت» مراحل ویراستاری را پشت سرمیگذارد و به زودی چاپ خواهدشد.
زینب یوسفی رتبه دوم رقابتهای «جاجیمبافی» جشنواره هنرهای تجسمی استان آذربایجان شرقی آرزوی راهاندازی کارگاه قالیبافی برای زنان آسیبپذیر را دارد.
شهید علیاکبر عباسی که اصالتی بیرجندی دارد سال ۱۳۵۳ در محله کلاتهبرفی (اکبرآباد) به دنیا میآید و از همان دوران کودکی با کارکردن به حمایت از خانواده میپردازد. او در اواخر جنگ یعنی سال 1367 به جبهه کردستان اعزام شد و بعد از پایان جنگ هم برای دفاع از مرزهای غربی کشور درهمان مناطق می ماند. دشمنان منافق در یکی از شبیخونهای شبانه که قصد ورود به داخل کشور را داشتند، با نیروهای نظامی مرزی کشورمان که علیاکبر نیز جزو آنان بود در منطقه حسینیه اهواز درگیر میشوند. در جریان این درگیری علیاکبر مورد اصابت گلوله قرارگرفته و در سال ۱۳۶۹، دو سال بعد از پایان جنگ به شهادت میرسد.
نمایش عروسکی- موزیکال «نازگل» که برای اکران در دهه فجر سال 98 تهیه شدهبود، داستان سه خواهر است که هر کدام از آنها نماینده یک قشر از جامعه هستند. «گل اندام» نماینده آدمهای معمولی و سادهلوح است، خواهر دومی «ماه گل» نام دارد. او نماینده آدمهای زرنگ و فرصتطلب است و اما «نازگل» که نقش اصلی داستان را برعهده دارد، نماینده انسانهای دلسوز و یاریرسان بوده که همیشه به فکر دیگران هستند. این نمایش که بازیگران آن را هنرمندان معلول و بچههای حاشیه شهر تشکیل دادهبودند، در هشتمین جشنواره تئاتر معلولان مناطق کویری و خلیج فارس رتبه برتر را به دست آورد.
صنایع دستیای مانند معرق، خاتم و مشبکسازی که در گذشته از رونق و اعتبار خاصی برخوردار بوده و انتقالدهنده و نماد بخشی از هویت ملی و مذهبی ایرانیان است، در سالهای اخیر بهدلیل پیشرفت و استفاده از دستگاههای خودکار و تولید انبوه صنایع دستی، رغبت برای تولید آنها کمرنگ شده است باوجوداین امروز در نسل جوان و دانشآموزان هنرستانی ما هنرمندان قابل و ممتازی داریم که پا جای پای هنرمندان صنایعدستی گذاشته و میراثدار این هنرهای سنتی شدهاند. محدثه ایوبی، هنرمند نوجوان صنایعدستی (معرق روی چوب) ساکن محله کلاتهبرفی و دانشآموز هنرستان امیرعباسیان حسینی یکی از ادامهدهندگان این هنر برتر و اصیل ایرانی است.
در سال97 بعد از کسب رتبه اول نقاشی دانشآموزی استان، مجوز حضور در مسابقات کشوری نقاشی را به دست آوردم، این مسابقات در شهر قم و با حضور نمایندگان برتر تمامی استانها برگزار میشد. موضوع نقاشی، چهره زنی با لباس سنتی و محلی بود، قرار شد همه شرکتکنندگان در این مسابقه چهره زنی را در لباس محلی منطقه خود نقاشیکرده و برای مسئولان مسابقه بفرستند، من نیز با یک ایده خلاقانه و جدید، به جای استفاده از چهرههای خیالی و مجازی، چهره خودم را با لباسهای محلی قوم کرد نقاشی کردم و رتبه دوم مسابقات را به دست آوردم.