محله گلدیس

محله
منطقه ۹

گلدیس

محله گلدیس در گذشته به منطقه پاچنار که روستای قدیمی‌ای در آن‌حوالی بوده، معروف بوده است. بعد‌ها محله به ابن‌سینا تغییرنام داد و پس از آن بدلیل سکونت کارمندان شهرداری، نامش به شهرک شهرآرا تغییر کرد. اما نام فعلی محله از بولوار گلدیس که در جهت شمال و شمال‌غربی محله واقع شده، گرفته شده است. محل اصلی برگزاری برنامه‌های مذهبی و فرهنگی محله، مسجد امام جعفرصادق (ع) است.

محله گلدیس
مجتمع قانون‌مدار مشهد
افرادی که در مجتمع ولی عصر (عج) محله گلدیس زندگی می‌کنند شاید سطح مالی متوسطی داشته باشند، اما از نظر فرهنگی در سطح بالایی هستند.
دختر بسکتبالیست در یک قدمی تیم‌ملی
طعم برد خیلی شیرین است. من از نه‌سالگی بسکتبال بازی می‌کردم، اما از سه سال قبل به‌صورت حرفه‌ای ورزش می‌کنم.
ازدواج آسان هفده زوج‌ محله گلدیس در مسجد ولی عصر(عج)
هفده‌نوعروس و داماد محله گلدیس مشهد ازدواج آسان را انتخاب کرده‌اند و بدون هزینه‌های اضافی می‌خواهند زندگی مشترک خود را شروع کنند.
خانه کوچک اسحاق مرادی «تاج محل» اوست
همه خانه‌اش خلاصه می‌شود در یک اتاق کوچک، یک طرف ویولون‌ها نشسته‌اند و سوی دیگر روزنامه‌ها و عکس‌های قدیمی. تکه‌های فیروزه روی میز قرار گرفته و دور‌تا‌دور اتاق نقاشی‌هایی از طبیعت دیده می‌شود. بخشی از اتاق هم گلخانه‌ای زیبا شده است. مرادی به این اتاق کوچک و زیبا می‌گوید «تاج‌محل».
فرشته تقی‌زاده؛ مادر محیط زیست مشهد
فرشته تقی‌زاده، مدیرعامل انجمن «دیده‌بان آب، هوا و زمین» کفش آهنین به پا کرده تا سربازی باشد برای دفاع از ذره ذره خاک وطن.
لادن؛ خیابانی رو به کوه‌های جنوبی
از میدان لاله تا انتهای بولوار لادن که به کوه‌های جنوبی ختم می‌شود، چند پایگاه اجتماعی مهم از اهالی محله گلدیس وجود دارد. اولین ساکنان این محدوده که در اوایل دهه60 زمین‌های خود را از سازمان زمین شهری وقت تحویل گرفتند، کارکنان سازمان آب و فاضلاب مشهد بودند که بسیاری از آن‌ها اکنون بازنشسته شده و خانه‌های خود را به آپارتمان‌های چند طبقه تبدیل کرده‌اند.
آجر به آجر، با همت اهالی گلدیس
وقتی تصمیم گرفتم به این مسجد بیایم، با 100میلیون تومان اعتباری که به خانه عالم تعلق می‌گرفت و با همت مردم دو طبقه ساختیم و مسجد سروسامان نسبی گرفت. قبل از آن مسجد هیچ کمک درخور توجهی دریافت نکرده بود و حتی دیوارها طوری بود که از کوه‌های مجاور آب به داخل مسجد جاری می‌شد. یک‌بار پنکه روی سر خانم‌های نمازگزار افتاد. باید اوضاع را درست می‌کردیم تا جوان‌ها و نوجوان‌ها را جذب کنیم. به همین دلیل آستین بالا زدم و از مردهای محل هم کمک گرفتم. با هر مقدار اعتباری که جمع می‌شد بخشی از فضا را درست می‌کردیم. این‌ها بخشی از روایت غلامرضا غلامی روحانی جوان مسجد است.