این همه فرش بافته، اما فرش محبوبش یک قالیچه است که سالها پیش بافته و آن را در کمد خانه نگه داشته است؛ «ما تربتیها رسم داریم که تا چهلم سر خاک مرده قالیچه پهن میکنیم. من قالیچه سر خاکم را هم بافتهام.»
محله شهید رجایی غیر ازمجموعه فرهنگی تفریحی بوستان رجا، بافت و کاربری شهری زیادی ندارد و بیشتر مساحتش به زمینهای کشاورزی و رهاشده آستانقدس اختصاص دارد. درگذشته این محدوده به قلعهساختمان معروف بود و کشاورزان هر روز مسافتی طولانی را برای کار در زمینها طی میکردند تا اینکه رضاشاه دستور ساخت ۱۰ واحدخانه را برای اسکان این افراد داد.
نزدیک به دو سال از ساخت و راهاندازیاش در ابتدای شهرک شهیدرجایی میگذرد. از پشت دیوارهای آجری بلند، تنها سردر آن دیده میشود و تابلویی که روی آن بزرگ نوشته شده است: حوزه علمیه حضرت ثامنالحجج(ع). اینجا اولین ساختمان حوزه علمیه برادران در منطقه6 شهرداری مشهد است؛ مکانی که به گفته اهالی، بیشتر شبیه یک کانون فرهنگی محلی است؛ دانشآموزان منطقه از کتابخانهاش استفاده میکنند، مدیران مدارس در سالن اجتماعات آن جلساتشان را برگزار میکنند.
جواد بهاری نامی است که تمام فوتبالیهای مشهدی آن را میشناسند، یکی از پیشکسوتان فوتبالیست محله شهرک شهید رجایی که مربیگری تیم پرقدمت همای ساختمان را برعهده دارد، تا به امروز در تیمهای مطرحی بازی کرده، با بازیکنان نامداری همبازی بوده اما مربیگری بخش پررنگ زندگی اوست. بیست سال بیشتر نداشته که تیم همای ساختمان را با بچههای همین منطقه شکل میدهد. بعدتر مربی تیمهای دیگری هم میشود اما همای ساختمان را تا به امروز رها نکرده است. تیمی که با نام (بهاری) در مسابقات مختلف شرکت میکند.
قهرمان تکواندو شهرک شهید رجایی درباره ورودش به دنیای ورزش میگوید: در یک خانواده ورزشکار متولد شدهام. به همین دلیل وقتی در سال 1390 در مجاورت منزل ما یک باشگاه ورزشی تاسیس شد پدرم من را برای ثبت نام به آنجا برد. آن روز حتی نمیدانستم تکواندو چه ورزشی است اما پس از یک مدت کوتاه تمرین، نه تنها به این رشته ورزش علاقه مند شدم بلکه یک آینده درخشان را متصور شدم.
کوچه موعود یا همان حر12 از همان قدیم یکی از کوچههای شلوغ و پرسروصدای خیابان حر بوده است. قالیبافی، بقالی و بسیاری از مشاغل دیگر اینجا پیدا میشوند. حالا هم این کوچه پر از مغازههای مختلف و رنگارنگ است. به گفته قدیمیها، خیلی سال پیش اینجا به کوچه غسالخانه معروف بود. زیرا غسالخانهای قدیمی در ابتدای کوچه بود که حالا تخریب شده است. غسال محله هم اصغر مردهشور بود. بعدتر به کوچه گاریها معروف شد. میوهفروشها گاریهای پر از میوهشان را میآوردند اینجا و میوه میفروختند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، نام این کوچه به موعود تغییرکرد.
تنها یک اتفاق کافی است تا زندگی آدم از اینرو به آنرو شود. به خودت میآیی و میبینی که سالهاست آدم دیگری شدهای و در مسیر دیگری گام برمیداری. «غلاممحمد منصوریان» هم یکی از آن آدمهاست. یک اتفاق زندگیاش را تغییر داد و حالا مسیری را که طی کرده است، دوست دارد و با اشتیاق از آن صحبت میکند. اما پیش از آن در ابتدای گفتوگو از آغاز راه و اتفاق بزرگ زندگیاش میگوید.
عطاری علی میرزایی،در شهرک شهیدرجایی، یکی از عطاریهای قدیمی این محله محسوب میشود. او از ششسالگی کار در این محیط را آغاز میکند، بعدها دورههای مختلف علمی را در این حوزه میگذراند و کاروبارش را راه میاندازد. او علاوه بر همه اینها، یکی از معتمدان و فعالان فرهنگی منطقه هم محسوب میشود. کسی که آرزوهای زیادی برای پیشرفت محله و اهالی آن دارد.