عزیزخانم، مسئول خیریه و مرکز نگهداری دختران بهزیستی و مادر مهدی عمیدی معروف به «پلنگ برفی» است که سردیس او پای کوه انتهای بولوار هفتم تیر یادآور مهربانی و زلالی اوست.
محله حجاب ازمحلات پررفتوآمد محدوده قاسمآباد است وبولواری به همین نام نیز از دل آن میگذرد.این محله که زمان نادرشاه، یوسفیه خوانده میشد،قدمت شهرنشینی چندانی ندارد و ازحدودسال ۱۳۶۵بهتدریج سکونت درآن آغاز شدهاست. بوستان نیلوفرآبی بزرگترین ومحوریترین بوستانهای این محله است.

زهرای دهساله درس و مشق را رها و قالیبافی را شروع کرد، اما پانزدهسال بعد که بافت چندین قالی و آموزش به چندین هنرجو را تجربه کرد، عطش یادگیری او را دوباره سمت درس کشاند.
حاجمحمد جعفری، جایی در نوجوانی سرنوشتش به مشهد کوک میخورد تا در شکلگیری صحنههای انقلابی مشهد سهیم باشد. کارنامه انقلابیاش جای خالی ندارد و هنوز پاسدار انقلاببودنش مثل رودی در زندگیاش در جریان است.
در مجتمع گلایل، افرادی از همه اقشار جامعه زندگی میکنند؛ کسانی که در حوزه علمیه درس میخوانند یا در نیروی انتظامی مشغول کارند و زن و شوهرهای مسن یا زوجهای جوان. مدیر مجتمع میگوید: ارتباط با اقشار مختلف جامعه، خیلی سخت است. وقتی قرار است برای مجتمع تصمیمی بگیریم، باید رضایت همه را داشته باشیم. خانمی اینجا ساکن است که پسرش در کارهای قضایی مربوطبه ساختوساز فعالیت میکند و اگر کاری حقوقی داشته باشیم، میتواند به ما و اهالی کمک کند.
خیابان حجاب17 در محله رازی واقع شده و مزین به نام شهیدحسین هریری است. این خیابان در سیر تاریخی شهر مشهد تا سال1365 جزو محدوده شهری محسوب نمیشد، اما پس از آن بهتدریج وارد بافت شهری شد. از ویژگیهای این خیابان میتوان به تراکم جمعیت و سکونت خانوادههای رزمندگان دفاعمقدس اشاره کرد که باعث فعالشدن برنامههای فرهنگیومذهبی مساجد شده است. وجود کاربریهای مذهبی، فضای سبز، آموزشی و ورزشی باعث شده است تا گروههای سنی گوناگون و خانوادههای بسیاری به این محدوده جذب شوند و مرکز محلهای امن با حضور اهالی در همه ساعات روز به وجود آورده است.
دختر نوجوان خوشانرژی روایت ما، همان سالها با محسن میرجلالی، بچه مو بلند و درسخوان آسایشگاه فیاضبخش که مادرش همه دنیایش را برای پیشرفتش میدهد، وصلت میکند. سال ها بعد از ازدواج، امیرعلی پسر ارشدشان عضو تیم ملی میشود و مقام قهرمان قهرمانان آسیا را در رشته بسکتبال بهدست میآورد. امیررضا پسر دومشان هم که در جناح حمله بسکتبال خیلی استعداد دارد، قهرمانی لیگ جوانان خراسان را از آن خود میکند و تازگیها به اردوی تیم ملی هم دعوت شده است.
مادرش زهرا خانم میگوید: از وقتی کمیل دو سه ساله بود، در خانه ما جوراب پیدا نمیشد، او همه جورابها را در هم میکشید و با آنها توپی برای فوتبال بازیکردن درست میکرد. از نهسالگی هم زندگی او فوتبال است و هرکاری کردهایم تا به آرزویش برسد، اما افسوس که بچه بااستعدادی مثل کمیل هم برای دیدهشدن در مدارس فوتبال باید پول خرج کند!