شهید محمد حسن نظرنژاد اولین بار در تاریخ 16مهر 1359 عازم مناطق جنگی خوزستان میشود، درست در همان روزهایی که فرزند اول پسرش(مصطفی) به دنیا آمد و پنجروزه بود.آنقدر دل در گرو پسگرفتن وجببهوجب خاک این وطن داشت که در طول جنگ حتی به مرخصی نمیآمد و تنها زمانی که برای کاری به پادگان مشهد میآمد با مرضیه خانم و بچههایش دیداری تازه میکرد.
جاهدشهر یکی از آبادترین محلات منطقه ۱۲ است که به «محله اولینها» شهرت دارد، زیرا نخستین کاربریهای تفریحی، آموزشی، فضای سبز و... منطقه در این محله ایجاد شده است. جاهدشهر بیابانی بود که جهادگران با همتشان آن را به شهر تبدیل کردند و به همیندلیل بیشتر ساکنانش، شاغل در جهادسازندگی و ایثارگران بودهاند و علت نامگذاریاش هم همین بوده است.

فاطمه خانم دختر شهید میگوید: پدر در عملیات فتح بستان چشم و گوش چپ خود را از دست داد و پهلو و قفسه سینهاش شکافته شد، هشتماه در بیمارستان امام رضا(ع) بستری بود، من هر روز پیشش بودم اما یکبار هم صدای نالهاش را نشنیدم. در عملیات والفجر یک، کمرش شکست و ترکش خمپارهها قسمتی از رودهاش را از بین برد، دکترها به مادرم گفتند که دیگر نمیتواند راه برود اما آنها اراده بابانظر را دستکم گرفته بودند.
کوچه سجادیه8 از قدیمیترین معابر منطقه12 و در محدوده محله جاهدشهر قرار دارد. در سرتاسر این کوچه، مجتمع قدیمی «آرامس» جای دارد که بزرگترین هسته جمعیتی ناحیه متصل شهری منطقه12 است و حدود 1200واحد مسکونی را در خوی جای داده است. همچنین در سرتاسر این خیابان سه مرکز خرید تجاری محله قرار دارد که بیشتر نیازهای خوراکی، میوهجات، پروتئینی و حتی پوشاک اهالی را برطرف میکند.
علی مروی، جهادگر سابق و مدیر خیریه محبان الائمه(ع)، یکی از چهرههای شناختهشده محله جاهدشهر است. او میگوید: سال1358 کار در جهاد سازندگی را با درو کردن شروع کردم و حدود 30 سال بعد با بیلمکانیکی به پایان رساندم. هر جایی که احساس کردم مردم نیاز به خدمت و کمک دارند، به همراه نیروهای جهاد وارد عمل شده و با ساخت جاده، حمام، غسالخانه، لولهکشی آبآشامیدنی، برق و تلفن در روستاهای محروم شهر و استان شرایط زندگی بهتری را برای این افراد محروم و نیازمند فراهم کردیم.
هانیه دختری است که برای آیندهاش هدفهای بزرگی دارد و خودش را در قامت یک قهرمان میبیند. هانیه شیرزاد در دهسالگی کاراته را آغاز کرد، ورزش رزمیای که هیجان روزهای کودکیاش را بیشتر کرده و همانطور که در مسابقات کشوری و استانی درخشیده است، این روزها با پنج ساعت تمرین در خانه و باشگاه خودش را برای مسابقات بینالمللی خاورمیانه که سههفته آینده در مشهد برگزار میشود، آماده میکند.
6دهه از قیام خونین 15خرداد میگذرد و حالا کمتر کسانی ماندهاند که آن روز خونین را به چشم دیده باشند و ترس و شور و اضطراب آن سال را به خاطر داشته باشند. سیدمرتضی مرکبی از اهالی جاهدشهر، با اینکه سال42 نوجوانی سیزدهساله بوده و در تظاهرات شرکت نداشته است، خاطرات زیادی از خفقان آن سال و سالهای بعدش به خاطر دارد. او که فرزند یک مأمور شهربانی وفادار به شاه بوده است، ماجراهای جالبی را از زاویه دید خودش برایمان تعریف میکند. پدری که سرانجام بعد از حمله ماموران گارد به بیمارستان امام رضا(ع) به صف انقلابیون پیوست.
عباسعلی یونسی سپاهی در طول بیش از 2دهه فعالیت موفق به خلق بیش از 30مجموعه شعر در مقاطع خردسالان، کودک و نوجوانان، چاپ چندین کتاب و فعالیت گسترده در جشنوارهها و نشریات مختلف کشور شدهاست. پدر عباسعلی کشاورز سادهای بود که سواد خواندن و نوشتن نداشت، مادرش، خدابیامرز هم تنها سواد مکتبخانهای مختصری داشت و فقط میتوانست قرآن بخواند، اما پدربزرگ پدری(عباسعلی سپاهی) از شاهنامهخوانهای معروف روستای یونسی بود.