منطقه ثامن

منطقه ثامن

قلب شهر مشهد

فلسفه وجودی شکل‌گیری منطقه ثامن، بارگاه منور رضوی است. شوق زیارت حضرت رضا (ع) است که در طول سال چندین میلیون زائران ایرانی و خارجی را به منطقه ثامن می‌کشاند. کسب‌وکارهایی، چون واحد‌های اقامتی، رستوران‌ها، فروشگاه‌های سوغات و... در پاسخ به نیاز‌های زائران در این منطقه شکل گرفته است. ۷۰ درصد خانه‌های تاریخی مشهد همچون: خانه داروغه، توکلی، کوزه‌کنانی، پریشانی، اکبرزاده و... در این منطقه قرار دارد و برخی از آن‌ها در گذر زمان و با طرح‌های نوسازی از بین رفته‌اند و برخی دیگر مرمت شده یا در دست احیا هستند.  بسیاری از ساکنان این منطقه در گذر سال‌ها و به‌دلیل تغییرات به‌وجودآمده، به مناطق شهری دیگر کوچ کرد‌ه‌اند؛ به همین دلیل این روز‌ها بخش تجاری بسیاری از پلاک‌های این منطقه را به خود اختصاص داده است. یکی از مسائلی که در منطقه ثامن مشهود است، ترافیک سنگین خودرو‌ها در بیشتر ساعت روز بوده که به مشکلی بزرگ برای ساکنان تبدیل شده است. شهرداری منطقه ثامن سال ۱۳۷۸ شکل گرفته و در مساحت ۳۶۶ هکتاری آن  (با احتساب حرم مطهر رضوی)  ۱۴ هزار نفر زندگی می‌کنند.

داستان عسکریه؛ دومین مدرسه باقی مانده از مرحوم عابدزاده
عسکریه مانند دیگر بنا‌ها و مدارس مرحوم عابدزاده است که در شکل‌گیری عقاید سیاسی و مذهبی و هویت‌بخشی به بافت تاریخی که در آن واقع شده نقش مهمی داشته و دارد. همین امر هم مسئولان میراث فرهنگی استان را مجاب به ثبت آن در فهرست میراث ملی کرد.
کوچه‌ای ۲۰۰ ساله به یاد "حاج‌ابرام"
در محله پایین‌خیابان و در خیابان شوشتری8 کوچه‌ای وجود دارد که زمانی محل برووبیای محله بود. شاید امروز از هویت قدیم آن چیزی باقی نمانده باشد، اما هنوز هم در میان مردم به نام بزرگ و خیر محله آن زمان، حاج‌ابرام (ابراهیم) شناخته می‌شود. طبق گفته بزرگ‌تر‌ها و قدیمی‌ها، این کوچه قدمت دویست‌ساله دارد و ابتدای کوچه هم حمام معروف حاج‌ابرام قرار داشته که خودش این حمام را ساخته و وقف کرده بود.
دردسرهای همسایگی با خانه‌های متروکه
تعداد خانه‌های قدیمی و فرسوده در این محله زیاد است؛ خانه‌هایی که سال‌هاست کسی در آن زندگی نمی‌کند و به‌علت قدمت بنا، بخشی از دیوار تخریب شده و راه آسانی برای ورود اراذل و اوباش و شب‌نشینی آن‌ها فراهم کرده است.
پالایش 300خانوار در محله هاتف
بچه‌مسجدی‌های محله هاتف نیز همچون یک‌سال‌ونیم گذشته با قرمزشدن وضعیت شهر با دعوت از خیران و داوطلبان فعالیت‌های خود را برای کمک به بیماران کرونایی از سر گرفتند و در یک‌ماه‌ونیم اخیر اقدامات بسیاری را در قالب گروه جهادی انجام دادند که نمونه کوچکی از آن سرکشی و باخبرشدن از اوضاع مبتلایان در روند طول درمان بیماری کرونا بود.
محمود رشتی‌باف؛ عباس جبهه‌ها بود
سال‌های 1363 و 1364 هر چهاربرادر هم‌زمان در جبهه بودیم. من و محمود عضو واحد اطلاعات عملیات بودیم. البته من به‌دلیل علاقه زیاد، از همان سال1362 که به جبهه رفتم، آموزش غواصی دیدم و در لشکر5 نصر به‌عنوان غواص برای شناسایی می‌رفتم. 2برادر دیگرم نیز عضو واحد تخریب بودند، اما هیچ‌وقت هیچ‌کداممان در یک منطقه و کنار هم نبودیم. به همین دلیل تلفنی و برخی وقت‌ها هم در مرخصی‌های چندروزه یا از رزمنده‌های دیگر احوال هم را جویا می‌شدیم.
داستان دروازه ترسناک پایین خیابان
در قدیم امنیت و حفاظت از اموال عمومی و خصوصی، اقتضا می‌کرد اطراف شهر برج و بارو داشته باشد و تردد تنها از معابر مشخصی انجام شود. این معابر همان دروازه‌های شهر بودند. مشهد قدیم در دوره افشار، 8 دروازه داشت؛ تقریبا برای هر محله، یک یا دو دروازه تعبیه شده بود و همه این دروازه‌ها محل آمد و شد بودند، به جز یکی!
پهلوانان نوغان و تپل‌محله حافظ امنیت بودند
هنوز هم اگر به دیوارهای تپل‌محله و نوغان گوش بچسبانی، صدای یاعلی گفتنشان را می‌شنوی. منظورم همان افرادی است که با کلاه مخملی مشکی و دستمال یزدی و با پاشنه خوابیده کفش و ابروهای درهم تنیده و دوسه نفر نوچه این طرف و آن طرف دست به سینه جلوی مردم محله مرام و مسلک پهلوانی‌شان را از سر محله تا ته محله گز می‌‌کردند. تعدادشان هم کم نبوده است. آن‌طور که حافظه قدیمی‌های محله یاری می‌دهد، در هر کوچه‌ای 2پهلوان نامی بوده‌اند.