چون درگذشته برق و یخچالی وجود نداشت، برای نگهداری بستنی از یخ و نمک استفاده میشد. برای همین به آن بستنی نمکی میگفتند.
حاجمحمدرضا نصراللهی تعریف میکند: حاجاصغر بستنی دقت، یک دوچرخه داشت؛ از آن دوچرخههای دومیل توپر. فصل توت که میشد، میرفت توت میتکاند و میریخت توی طبق.
علیاصغر غفوریمقدم بستنی فروشی سیار را توی بشکههای چوبی شروع کرد و به مغازه بزرگی در خیابان شاهآباد یا همان علیمردانی فعلی در محله ایثار رسید که همیشه خدا صف مشتریهایش تا وسط بیستمتری میرسید.
بستنی فروش چهارراه بهار وقتی کسی پول ندارد، از جیب خود مایه میگذارد و به او بستنی رایگان میدهد به این شرط که بعد پول را بیاورد.
کاظم بستنی رفیق ششدانگ صادق بستنی بود و نخستین مغازه بستنی فروشی بالاخیابان را با کمک هم راه انداختند. آن زمان از بستنی های متنوع و مغازههای زیاد خبری نبود.
«حاج خلیل ثانوی گروسی»، چند ماه دیگر، نود سالش می شود. حاجی حالا قنادیاش را سپرده به دو پسرش. خودش هم سر شب ها می آید خبری از مغازه می گیرد و حال و احوالی می کند با مشتری ها. مشتری های قدیمی می دانند حاجی چه زمانی مغازه است. گاهی می آیند می نشینند و گپی می زنند و خاطره های قدیم را نو می کنند؛یاد وقتی را زنده میکنند که حاجی در «قنادیلاله زارنو»، با برف و یخ کوه های نیشابور بستنی درست می کرد و می داد دست مشتری هایی که آمده بودند در سایه درخت های خیابان ارگ قدیم، قدم بزنند.