شنیدن غم و غصه دیگران و مشکلاتی که با آنها دستوپنجه نرم میکنند، چندان ساده نیست، بهخصوص اگر به زندگی یک جوان و برای شروع زندگی مشترک گره خورده باشد. روایت جفتوجور کردن جهیزیه برای عروسودامادهای کمبضاعت بهدست مسجدیهای یک محله، برمیگردد به سخاوت و میانداری نیکوکارانی در محله میثم که تازگیها با فعالیت امامجماعت جدید، برنامههایشان گستردهتر هم شده است.
یکی از اهالی محله که اتفاقی همراهمان شده است، در اینباره میگوید: 25سالی میشود که همسایه دیواربهدیوار مسجد هستیم. نه اهل نماز جماعت بودم و نه با مسجدیها میانهای داشتم، اما از سال قبل که حاجآقا براتی بهعنوان امامجماعت به مسجد محله آمده، روال تغییر کرده است. خیلی از اهل محله مسجدی شدهاند. میخواهم این را بگویم که امامجماعت میتواند سبک زندگی کل محله را تغییر دهد.
همانطورکه به حرفهای او گوش میدهم، به کاغذی که روی آن نشانی نوشته شده است، نگاهی میاندازم؛ انتهای میثمشمالی4، نبش سهراهی مسجد ولیعصر(عج). وانتبار کرمرنگ مقابل درب مسجد ایستاده و 2نفر مشغول جابهجا کردن اسباب و وسایل بار وانت هستند. از کنارشان عبور میکنم و وارد محوطه میشوم.
براتی و برزنونی، 2دوست و یار دیرینه که هردو امامجماعت مسجد هستند، مقابلم نشستهاند؛ فرهاد براتی، امامجماعت مسجد ولیعصر(عج)، و حاج آقا برزنونی، امامجماعت مسجدالنبی(ص) محله شهید قربانی. رفاقت و مشابهتهای فکری آنها را کنار هم قرار داد تا کار مشترکی را با هدف گرهگشایی از کار نیازمندان شروع کنند، آن هم با محوریت مسجد. چون میدانند این محل همیشه مورداعتماد بوده و هست و چه چیزی بهتر از این؟ هردو با شرایط زندگی آدمها در این محله آشنا هستند.
براتی میگوید: در هر کوچه و محله خانوادههای نیازمند آبرومندی هستند که با سیلی صورت خود را سرخ نگه میدارند. آنها آبرو دارند، اما نیازمند هستند و نمیتوانیم از آنها چشم بپوشیم.
قبل از هر موضوعی جریان جفتوجور کردن جهیزیه در این ماه را پیش میکشیم که حاجآقا توضیح میدهد: آمادهسازی و تهیه لوازم معمولا زمان میبرد و از همین حالا باید به فکر باشیم. بعد هم برمیگردد به گذشتهای که جرقه این کار خورد: آن زمان آقای احمدی امام جماعت مسجدمان بود و اعلام کرد جوان ساداتی در محله زندگی میکند که از دوسالگی پدرومادر خود را از دست داده است و با دامادشان زندگی میکند. 4سال است بهدلیل ناتوانی در تهیه چند قلم اصلی جهیزیه، نتوانسته است زندگی مشترکش را زیر یک سقف شروع کند.
طرح این موضوع باعث شد با کمک خیران 17میلیون تومان جمع شود و جوان برود سراغ زندگیاش و خداراشکر خیلیها خوشحال شدند.
وی در ادامه ماجرای دیگری را پیش میکشد که آنها را به ادامه راه دلگرم و مصممتر کرد. تعریف میکند: ماه رمضان همراه با اهدای بستههای حمایتی آستانقدس، یکی از نیکوکاران اتفاقات خوشی رقم زد. راستش اولین گام را برای تهیه بستههای معیشتی، آستانقدس برداشت. نتیجه کار را که دید، انگار اعتمادش بیشتر شد و حدود 40میلیون تومان سهم سادات را به مجموعه اهدا کرد. این موضوع قوت قلبمان را بیشتر کرد. برزنونی رشته کلام را به دست میگیرد و میگوید: نباید خدمات دیگر دوستان در مسجد را نادید گرفت. همه به اندازه توانشان تلاش میکنند، اما با آمدن آقای براتی، این برنامهها با جدیت و برنامهریزی بهتری دنبال شد. 34مورد کمکجهیزیه، چندین نوبت سیسمونی، اهدای بستههای معیشتی و... از برنامههایی است که در مسجد به همت هیئتامنا و بسیج خواهران و برادران انجام شد. البته جلباعتماد و جذب خیران در اینگونه برنامهها خیلی مهم است. قصدمان این است که از کار بندهای گرهگشایی شود. باور داریم اگر کار برای خدا و با نیت خدایی باشد، همهچیز درست میشود.
این را هم بگویم که برای ما ایرانی و غیرایرانی بودن تفاوتی ندارد. مهم برطرف شدن نیاز اشخاص است، نه محله و شهر و روستایی که در آن ساکن است. سعی میکنیم به هرکسی از هرجایی معرفی شده و با تحقیق مشخص شود که نیازمند است، کمک کنیم. جدای برخی محدودههای بهنسبت دور از اینجا مانند سیدی، قرقی، سیسآباد و...، حتی برای شناسایی برخی نیازمندان تا روستاهایی چون ترّاقیترک در بجنورد و... هم رفتهایم.
در میانه گفتوگو، خانمها شروع میکنند به چیدن جهیزیه و اقلام تهیهشده؛ انواع پتوی دونفره، بخاری، لباسهای نوزادی که ویژه سیسمونی تهیه شده است و... . برزنونی با اشاره به یکی از بانوانی که چیدمان جهیزیه را مدیریت میکند، میگوید: خانم قدیمی فرمانده پایگاه بسیج خواهران مسجد است که با نیروهای زیرمجموعه خیلی کارها را پیش میبرند.
او ادامه میدهد: بخش زیادی از کار تحقیق درباره خانوادههایی که به ما معرفی میشوند، خرید اقلام مورد نیاز با توجه به سلیقه و ظرافت و نکتهسنجی خانمها، بر عهده این بزرگواران است. قدیمی که خود ساکن همین محله است، از اتفاقاتی که در یکسال اخیر در محله و مسجد ولیعصر(عج) رقم خورده است، ابراز خوشحالی میکند و میگوید: پررونق شدن حرکتهای خیرخواهانه و حضور پررنگتر اهالی و مسجدیها بهویژه برپایی برنامههای مناسبتی در اعیاد و عزاداریها شوروحال خوبی در محله به وجود آورده است.
صدای اذان که بلند میشود، کار چینش جهیزیهها هم به پایان میرسد، اما نه کسی قرار است برای بردن جهیزیه به مسجد بیاید و نه تا تاریکی هوا وسیلهای جابهجا میشود. وسایل با آبرومندی تمام به در خانه نوعروس و دامادهایی میرود که دغدغه شروع زندگی مشترکشان را نیکوکاران حل کردهاند. باشد که با پایان ماه صفر و گستردهشدن سور و سات جشن عروسیشان در محله، خستگی از تن خیران بهدرآید.