کد خبر: ۹۶۱۷
۰۸ تير ۱۴۰۳ - ۱۳:۰۰

خشت‌های تماشایی مصلی

تا سال ۸۲ بنای مصلی‌پایین به عنوان انبار متروکه‌ای استفاده می‌شد، اما اکنون این بنای تاریخی، یکی از دو مرکز هنر‌های تجسمی میراث فرهنگی و محل آمد و شد هنرمندان شده است. 

یک محراب با پایه‌هایی در کناره‌ها؛ این پایه‌ها به آدم‌هایی می‌مانند که دستشان را از دو طرف بلند کرده و به هم رسانده‌اند. اتحادی در معماری که مصلی پایین خیابان را از حدود ۴۰۰ سال پیش تا کنون روی دست زمان پابرجا نگهداشته است.

از قاب ورودی مصلی که می‌گذریم، زمان ما را می‌بلعد. آفتاب تازه جان گرفته، خشت خشت بنا را گرم کرده است. آدم دوست دارد پا بگذارد روی سنگفرش‌هایی که زیر سایه بنا سرد و مرطوب مانده‌اند و بنشیند پای یکی از این دیوار‌ها و گرمای آفتاب را بکشد زیر پوستش. بعد یک نفر بایستد توی قاب یکی از ارسی‌هایی که رو به حیاط باز شده و برایت دست تکان بدهد.

دلت می‌خواهد دست‌هایت را روی زانوهایت بیندازی و تاریخ همچون فیلمی از مقابل چشم‌هایت عبور کند. شاید هم دوست داشته باشی یک نفر کنارت بنشیند و قصه «ابوصالح» را برایت تعریف کند که کلنگ به دست گرفت و بر زمین زد تا دومین مصلی مشهد را بنا کند. آن هم در زمانه‌ای که مشهد به خاطر حمله ازبک‌ها ناامن شده بود. 

در آن دوره ازبک‌ها همه جا را تخریب و غارت می‌کردند. آنها که حتی حرمت حرم مطهر امام رضا (ع) را هم نگاه نداشتند، مقدار زیادی از اسناد، جواهرات و اموال خانه‌ها و... را غارت کردند. اوضاع چنان شده بود که پادشاهان صفوی هم جرات نمی‌کردند به مشهد بیایند، اگر هم می‌آمدند پنهانی بود. همین شد که خراسان از کاروان توسعه‌ای که در زمان صفوی شروع شده بود، عقب ماند؛ آن هم باوجود حرم مطهر که این کانون می‌توانست برخوردار از توسعه شود.

در چنین شرایطی مردم دیگر به مصلی طرق (اولین مصلی مشهد که امروز ویرانه‌ای از آن در شهرک طرق مشهد باقی مانده است) نمی‌رفتند. ابوصالح که پیش از این مدرسه نواب را ساخته بود مصلی را در سال‌های ۱۰۸۶ و ۸۷ بنا کرد.

در اصل سال۸۶ محراب را و ۸۷بدنه ایوان را تکمیل کرد. مصلی پایین خیابان خیلی زود رونق گرفت و محل اجتماعات مردم شد. وقت نماز، مردم از همه جای شهر به مصلی می‌آمدند و به صف می‌شدند. حتی این بنا در آن زمان آن‌قدر با ارزش شد که مهمانان خاصی که به مشهد می‌آمدند و می-خواستند به حرم مطهر بروند بر خود واجب می‌دانستند به مصلی هم سری بزنند. 

فرصت عکس‌ گرفتن با پس زمینه دیوار‌های خشتی را از دست نمی‌دهیم. همینطور ایستادن در دل محراب مصلی را که سرمای درونش سلول‌های تنمان را خنک می‌کند و روحمان را تازه. بی‌اختیار سر و گردنمان به کنج‌ترین نقطه زیر سقف گنبدی محراب کشیده می‌شود؛ آنجا که خطوط منحنی که نگاه را در یک نقطه‌ متمرکز کرده‌اند. 

به نظر می‌رسد مصلی پایین خیابان در اصل ماکت بزرگ شده یک محراب است. یاد توضیحات استاد لباف، باستان شناس خراسانی می‌افتیم. «هر محراب شامل یک قاب بیرونی است که نمای ایوان است و این قاب، کوچک و کوچک‌تر می‌شود تا به دری می‌رسد در میانه محراب. از انتهای محراب معمولا یک مشعل یا چلچراغ یا شمع و فانوس آویزان است. این روشنایی در انتهای محراب، نماد خداست و نشان‌دهنده اینکه این در رو به خدا باز می‌شود.»

اما غیر از محراب، نقش‌و نگار‌های روی دیوارها، مقرنس‌کاری‌ها و دیگر نشانه‌های معماری همه با معنویت و عرفان آمیخته شده است. با اینکه این بنا در ۱۵ دی ۱۳۱۰ به ثبت ملی رسیده است در دوره‌های مختلف از بی‌توجهی مسئولان رنج‌های زیادی به خود دیده است.

همچنان که تا سال ۸۲ از این بنا به عنوان انبار متروکه‌ای استفاده می‌شد، اما پس از آن باز شاهد شکوفایی نسبی این بنای تاریخی بودیم. به گونه‌ای که مصلی پایین خیابان امروز در کنار خانه ملک، به یکی از دو مرکز هنر‌های تجسمی میراث فرهنگی و محل آمد و شد هنرمندان بدل شده است. 

از آمد و شد هنرمندان با لباس‌های کار به اتاق‌های سمت راست ساختمان، رد کارگاه‌های هنری را می‌زنیم. کارگاه کاشی و سرامیک که در کنار آثار فاخر هنری و جشنواره‌ای، می‌توان ظروف سرامیکی زیبایی را مشاهده کرد. همچنین در این محل تاریخی بانوان هنرمندی هستند که دوخت‌های سنتی آموزش می‌دهند و لباس‌های اصیل خراسانی را به نمایش گذاشته‌اند.

کارگاه‌های انگشترسازی، نقاشی، چرم، آینه‌گری و ... هم هر شیئی که یک شهروند هنردوست بخواهد درون خود دارند. از دیدن این آثار هنری شوق عجیبی زیر پوستمان می‌دود. شوقی همراه با حسرت. چرا که اغلب این آثار هنری گرانتر از نمونه‌های چینی‌اش در بازار هستند و از طرفی هنرمندان هم به همین دلایل تولید آثار فاخر را کنار گذاشته و به تولید کار‌های بازاری روی آورده‌اند.

با همه این‌ها در کنار این کارگاه‌ها، گاه نمایشگاه‌هایی برپا می‌شود که برای هر بیننده تماشایی است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44