روزهای تابستان را در حالی شروع میکنیم که آفتاب با تمام زورش بهصورتمان میتابد و همهجوره قدرتش را به نمایش میگذارد. این روزها شهرمان شلوغ و پررفتوآمد است.
هرچند خیلی از ما به ترافیک و دیرشدنهای اجباری عادت کرده ایم، گاهی هم دل، خوش میکنیم که ساعتی از شب را جلوی تلویزیون بگذرانیم و چیزهایی ببینیم که دلمان را تازهتر کند؛ بهخصوص اینکه چند وقتی است خبرهای خوبی از موفقیت فیلمساز هنرمند شهرمان شنیدهایم.
داوود رحمانی، تصویربردار جوان شهرمان که ساکن خیابان کوثر است، در زمینه هنرش موفقیتهایی را در شناسنامه مشهد ثبت کرده است. همین را بهانهای کردیم برای همکلامی با ایشان. داوود رحمانی متولد سوم شهریور ۱۳۶۰ است. پدرش استاد دانشگاه در رشته علوم تربیتی و مادرش خانهدار است. او پنج برادر و یک خواهر دارد که هرکدام بهنوعی دستی در هنر دارند.
- آقای رحمانی محلهتان را چگونه میبینید و برخورد هممحلهایها با شما چگونه است؟
محله کوثر که من در آن زندگی میکنم، یکی از محلههای خوب مشهد است و من محیط آرام و ساکتش را دوست دارم. در این محله برخورد هممحلهایها با هم بسیار محترمانه است.
- میخواهیم گریزی بزنیم به گذشته شما. چه چیزی شما را به سمت هنر کشاند؟
من همیشه و همهجا در زندگیام مدیون پدر و مادرم هستم که با فکری روشن و تربیتی درست، دریچه موفقیت را به روی من و خواهر و برادرانم باز کردند. وقتی ۱۰ ساله بودم، خیلی اتفاقی در یک عکاسی کارآموزی کردم و همان وقت بود که با گرفتن دوربین در دستم و دیدن دنیا از پشت آن، اولین جرقه هنر در زندگیام زده شد.
بعدها از دوربین zenit خواهرم که در رشته هنر درس میخواند، استفاده کردم. در دوره نوجوانی و اواخر دبیرستان به این نتیجه رسیدم که باید با پشتکار، علاقهام را دنبال کنم؛ بنابراین بعد از گرفتن دیپلم، دورههای آموزشی تصویربرداری را در صداوسیما گذراندم و با خلاقیت و طراحی یک وسیله حرکتی ساده، توانستم در این مرکز مشغول به کار شوم.
- آیا تحصیلات شما در حوزه سینماست؟
بله، مدرک کاردانی فیلمسازی را از دانشکده علمیکاربردی فرهنگوهنر مشهد گرفتم. البته در هنر فقط داشتن مدرک کافی نیست. به عقیده من هنر، تلفیقی از تجربه و آگاهی علمی است که بهتر است ابتدا به صورت تجربی و در کنار آن بهصورت علمی دنبال شود. من دورههای مختلف نورپردازی و تصویربرداری را در دانشکده صداوسیمای تهران و خارج از کشور نیز گذراندم.
- از چه زمانی کار حرفهای را شروع کردید؟ لطفا آثارتان را برایمان نام ببرید.
از سال ۸۱ کار در صداوسیما را شروع کردم و بهصورت حرفهای از سال ۸۴ وارد ساخت کارهای جدیتر شدم. فیلمبرداری برنامههای ترکیبی تلویزیون مانند «روی خط سبقت»، «توقف ممنوع» و...
تصویربرداری مستندهایی مثل «اتاق صعود» که برنده جایزه سیمرغ بلورین در سال ۸۸ شد و «مشاسماعیل» که برنده جایزههای زیادی در سطح کشور شد، تصویربرداری و کارگردانی مشترک مستند «ارلین» که موضوع آن درباره مسلمانان ساکن اندونزی بود، فیلمبرداری مستند «اعتکاف» و چندین تلهفیلم مانند «خیابان ارگ»، «کویر»، «کبوتر با کبوتر»، «شهری که نمیخوابد»، «مسیر روشن» و «تابستان طولانی» که به جشنواره فجر سال ۹۱ راه یافت و همچنین فیلم سینمایی «نارنجیپوش» به کارگردانی داریوش مهرجویی ازجمله کارهای من است.
در حال حاضر هم مدیر فیلمبرداری سریال ۲۶ قسمتی «تلخ وشیرین» به تهیهکنندگی حسن آخوندپور و دفتر سینمایی «پایافیلم توس» هستم و یک فصل از این سریال را نیز کارگردانی میکنم.
فیلمهای سینمایی «نارنجیپوش»، تابستان طولانی و سریال تلخ و شیرین ازجمله کارهای من است
- یکی از شاخصترین آثارتان فیلم سینمایی «تابستان طولانی» است. چرا فیلمبرداری آن مورد اقبال مردم و رسانهها قرار گرفت؟
زمانی که این پروژه به من پیشنهاد شد، مهمترین دغدغهام تداعی فضای روستا بود و اصرار داشتم که به فضایی یکدست و زیبا و البته همگام با فیلم برسم. فکر میکنم این مسئله تاثیر زیادی در فیلمبرداری داشته است. این فیلم در روستای کنگ فیلمبرداری میشد که بازبینی لوکیشن آن دو ماه زمان برد. شاید یکی از عوامل مهم توجه مردم و رسانهها به این فیلم، بهرهگیری از زیباییهای این روستا بود.
البته باید اعترافکنم فیلمبرداری در روستای کنگ، به علت فضای پلکانی و ناهموار آنجا بسیار مشکل بود و سختی کار بر تیم فیلمبرداری فشار زیادی وارد کرد. در اینجا از دستیاران خوب و حرفهایام رضا عزیز فرخانی و مهدی عرفانیان تشکر میکنم.
- کمی درباره سریال تلخ و شیرین توضیح دهید.
فیلمبرداری این سریال حدود پنج ماه طول کشید. کار من هم به علت اپیزودی بودن سریال، سختتر بود، زیرا ما با ۹ قصه مختلف و چهار کارگردان با سلیقههای متفاوت روبهرو بودیم. فیلمبرداری داستانها بهصورت همزمان صورت میگرفت و نه جدا از هم. من کارگردانی یکی از قصهها را هم بر عهده داشتم که این کار را سختتر میکرد. موضوع این فصل، درباره اعتیاد است.
- با توجه به اینکه داریوش مهرجویی، کارگردانی شناخته شده و محبوب است، کار با ایشان چقدر به آموختههای شما افزود؟
مهرجویی، صاحب سینمای مخصوص خودش است و باید فوت کوزهگری را از او آموخت؛ باعث افتخار من است که توانستم با این کارگردان صاحبنام همکاری کنم. در فیلم «نارنجیپوش» ساخته این کارگردان، من به همراه مصطفی رحمانی، دستیار اول فیلمبردار بودم و مدیریت تصویربرداری هم برعهده استاد ارجمند، فرخ مجیدی بود.
- جوانان امروز در زمینه یادگیری هنر سینما با مشکلاتی روبرو هستند؛ شما علت این موضوع را چه میدانید؟
به نظر من چند مشکل کوچک در این زمینه است که با مدیریت درست حل میشود؛ اول اینکه کسانی که در این هنر دستی بر آتش دارند، متاسفانه هنرشان را در اختیار دیگران قرار نمیدهند و شاید این، ناشی از هراسی باشد برای از دست دادن جایگاه خود! البته در سالهای اخیر این مشکل کمرنگ شده است.
در هنر سینما تجربیات عملی است که بیشتر به کار میآید و بزرگترین مشکل ما این است که آموزشهای ما بهروز نیست و از علم و دستاوردهای جدید سینما دور هستیم. برای مثال بنده به عنوان فیلمبردار، سبک نورپردازیای را که به اجرا میگذارم، فقط با روش آزمون و خطا پیش میبرم، درحالیکه با یک آموزش صحیح و بهروز میتوانیم زمانی را که برای این مسئله صرف میکنیم، به کارهای مهمتری اختصاص دهیم.
- مدیر فیلمبرداری چه کسی است؟
مدیر فیلمبرداری به کسی گفته میشود که تمامی امور مربوط به تصویر را که شامل نورپردازی، طراحی حرکت دوربین و فیلمبرداری صحنه است، به عهده دارد. تیم فیلمبرداری باتوجه به حجم و نوع فیلم از ۴ تا ۱۰ عضو تشکیل شده است.
- باتوجه به اینکه هم تجربه تصویربرداری و هم کارگردانی دارید، آینده خودتان را در کدام یک از این رشتهها موفق میبینید؟
به نظر من کسی که در سینما کار میکند، باید سررشتهای از تمام گرایشهای سینمایی داشته باشد. من در زمینه تدوین و صدابرداری تجربههایی دارم، اما به تصویربرداری بیش از همه علاقه دارم. البته کارگردانی را هم دوست دارم، اما هنوز نتوانستهام تصمیم بگیرم که کدامیک از آنها را ادامه خواهم داد. به هرحال فیلمبرداری، شغل اصلیام خواهد بود.
- قله را در کار خودتان در کجا میبینید؟ فکر میکنید به آن نزدیک شدهاید؟
من هنوز خودم را کارآموز میبینم و فکر میکنم سالها تجربه لازم است تا به قله برسم؛ بهخصوص اینکه میدانم یک هنرمند، مدام باید خودش را با هنر و دانش روز همراه کند.
- به عنوان کسی که ۱۰ سال از عمرتان را در این کار گذراندهاید، چه پیشنهادی به علاقهمندان این رشته دارید؟
مهمترین و نخستین گام برای واردشدن به این رشته، علاقه است؛ اما این علاقه نباید صرف جذابیتهای ظاهری باشد، زیرا کارایی را از بین میبرد. به نظر من کسی که وارد این کار میشود، باید دغدغه آن را نیز به همراه داشته باشد؛ به زبان سادهتر باید علاوهبر داشتن مطالعه، آموزشهای لازم را نیز فرابگیرد و به دنبال راههای مختلف برای پیشرفت خود باشد.
- روند تولید فیلم را در مشهد چگونه میبینید؟
با اینکه سالها هنر تصویر در مشهد بیرونق بوده، اما در دوساله اخیر به رشد نسبی نزدیک شده است که همین نویدبخش اتفاقهای خوبی در سالهای آینده است. اگر احساس همدلی بین هنرمندان و مسئولان بیشتر شود، بیشک شاهد ساخت فیلمهای بهتری در شهرمان خواهیم بود.
- چرا عدهای تا کمی حرفهای میشوند، به تهران مهاجرت میکنند؟ قبول دارید که گاهی خود دستاندرکاران سینمای مشهد به آن نامهربانی میکنند؟
نامهربانی یک بخش قضیه است؛ باید بپذیریم که مرکزیت هنر سینما و تلویزیون، تهران است و اگر بخواهیم مشهد را بهعنوان یک قطب سینما مطرح کنیم، نیاز به تلاش مسئولان بهویژه ورود سرمایهگذاران خصوصی به این عرصه داریم.
- حرف پایانی؟
دوست دارم جایگاه هنر سینما را در مشهد بالاتر ببینم و امیدوارم حس همکاری و تشویق در این صنف بیشتر شود. از تمام مسئولانی که با دلسوزی از هنرمندان حمایت میکنند، سپاسگزارم و خوشحالم که دغدغه روزنامه شهرمان، پرداختن به هنرمندان جوان و شناساندن آنها به جامعه و مردم است.
* این گزارش چهارشنبه، ۱۲ تیر ۹۲ در شماره ۶۰ شهرآرامحله منطقه ۹ چاپ شده است.