کد خبر: ۹۳۶۳
۱۵ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۵:۰۷

سفر با دوچرخه به چهار کشور دنیا

جواد عدالتی ساکن محله عبادی می‌گوید: مرحوم پدرم دوچرخه داشت، آن موقع ما ۱۱ تا بچه بودیم، وقتی پدرم علاقه ما را به دوچر‌خه‌سواری دید برایمان یک دوچرخه خرید. یعنی یک دوچرخه برای ۱۱ نفر

 نجمه آخرتی| هزینه‌ای گزاف نمی‌خواهد، همتی بلند می‌طلبد تا به دور از هیاهوی شهر‌ها، کوله‌ات را روی دوشت بیندازی، دست به دست جاده‌ها بدهی و با یک دوچرخه ساده کوله‌باری از فرهنگ کشور‌ها را به هم پیوند بزنی.

زیاد طول نمی‌کشد تا خانه جواد عدالتی، دوچرخه‌سوار خوش‌نام مشهدی را پیدا کنم. او ساکن محله عبادی است. کسی که با دوچرخه‌اش سفر‌های زیادی در داخل و خارج از کشور داشته است. 

اهالی خانه آقای عدالتی با گرمی پذیرایم می‌شوند، عدالتی بی‌تکلف از خودش می‌گوید: سال۱۳۳۹ به دنیا آمدم و بعد از گرفتن مدرک لیسانس مدیریت به استخدام آموزش‌و‌پرورش درآمدم و حالا در دوران بازنشستگی به سر می‌برم.

او ریشه علاقه به دوچرخه‌سواری و سفر را در کودکی و خانواده‌اش جستجو می‌کند؛ «عشق به ورزش و سفر موروثی است و در رگ‌های خانواده ما جریان دارد.» با دست به حاج‌خانمی که کنارش نشسته اشاره می‌کند؛ «مادرم هم با وجود اینکه سنی از او گذشته هنوز ورزش را کنار نگذاشته است.»


دوچرخه‌ای برای همه

صحبت از خانواده، افق‌های روشن رفته‌ای را در ذهن دوچرخه‌سوار گردشگر ما باز می‌کند؛ «یادش به‌خیر مرحوم پدرم دوچرخه داشت، آن موقع ما ۱۱ تا بچه بودیم، وقتی پدرم علاقه ما را به دوچر‌خه‌سواری دید برایمان یک دوچرخه خرید.»

به اینجا که می‌رسد با خنده می‌گوید: «یعنی یک دوچرخه برای ۱۱ نفر که البته بچه‌های کوچه و اقوام هم به آن اضافه می‌شدند. وقتی بزرگ‌تر شدم باز هم دوچرخه‌سواری انتخاب من بود آن هم به دو منظور یکی به‌خاطر سفر و دیگری اینکه از ماشین داخل شهر استفاده نکنم.»

چون سفر با دوچرخه به تنهایی مشکلات خودش را دارد.باید حتما همسفر داشته باشی


سفر‌های داخلی و خارجی

ورزشکار محله عبادی قبل از بازنشستگی با دوچرخه به شهر‌های مختلف در داخل ایران سفر کرده است، اما به گفته خودش سفر‌های خارج از کشورش با دوچرخه بعد از دوران بازنشستگی اش شروع شد.

سفر‌هایی که با دو شعار خلیج همیشه فارس و صلح و دوستی و تبادل فرهنگ‌ها رنگ و بوی میهن‌پرستی و انسان‌دوستی هم به خود گرفت. جالب است بدانید عدالتی نه‌تنها در شهر با دوچرخه تردد می‌کند بلکه در همه مسافرت‌های داخلی و خارجی‌اش نیز مسیر را با دوچرخه رکاب می‌زند، حتی مسیر‌های صعب‌العبور را بدون استفاده از هیچ وسیله نقلیه دیگری می‌رود.

 
سفر با دوچرخه دنیایی از خاطره است

«یادم می‌آید اولین سفر داخل شهری‌ام سفر به نیشابور بود، شهر عطار و خیام...» عدالتی پس از کمی مکث صحبتش را ادامه می‌دهد: «به شهر‌های زیادی مانند قوچان، فریمان، کیش، قشم، بندر عباس و... سفر کرده‌ام، از سفر‌های خارج از کشورم هم اگر بخواهید بدانید رفتن به چهارکشور ارمنستان، گرجستان، دبی و ترکیه را در کارنامه سفر‌هایم به ثبت رسانده‌ام.»

حرف به اینجا که می‌رسد، رو به من می‌کند و با لبخند می‌گوید: «می‌دانی دخترم سفر با دوچرخه دنیایی از خاطرات و تصاویر را برایت تداعی می‌کند، چون به هر شهر و کشوری که وارد می‌شوی مردمش دنیای خاصی را مقابل چشمانت به تصویر می‌کشند، اما بهترین سوغات سفر چه با دوچرخه چه بی‌دوچرخه این است که ارتباط با انسان‌های مختلف و آداب و معاشرت با آنها آدم را پخته‌تر می‌کند.» 


باید راه‌بلد این کار باشی

قدیمی‌نشین محله عبادی می‌گوید: «من همیشه گروهی سفر می‌کنم، چون سفر با دوچرخه به تنهایی مشکلات خودش را دارد و باید حتما همسفر داشته باشی تا در مواقع ضروری کمک‌حالت باشد البته کسانی که سفر با دوچرخه را انتخاب می‌کنند باید در مورد تعمیرات دوچرخه هم آموزش‌های لازم را ببینند، علاوه بر این باید جاده‌شناسی و خواندن علامت‌های ویژه جاده و همچنین نقشه‌خوانی را هم بدانند.»

 

حمایت خانواده 

افکارش دوباره پل می‌زند به جاده سفر‌هایش؛ «اولین سفر خارجی‌ام به کشور ترکیه و شهر‌های مختلف آن بود، اما سفر به ارمنستان به‌دلیل راه کوهستانی و صعب‌العبورش سخت‌ترین سفرم محسوب می‌شود. بودن در کنار دوستان همسفرم مخصوصا مرتضی حسینی که پای ثابت سفر‌هایم است سختی راه را برایم آسان می‌کرد.» او اضافه می‌کند: «البته حمایت و صبوری خانواده‌ام درمورد این سفر‌ها که گاهی بیشتر از یک ماه طول می‌کشد بزرگ‌ترین پشتیبان و کمک‌رسان من در همه سفر‌هایم است.»

 

سفر کم‌هزینه

عدالتی دوباره رو به من می‌کند و می‌گوید: «در راه سفر باید لباس‌های راحت و کوله‌باری سبک داشته باشی تا دغدغه‌ات کمتر شود. البته سفر با دوچرخه هزینه‌اش خیلی کمتر از سفر با وسایل دیگر است، چون فقط جای خواب می‌خواهی و خوراک که آن را هم می‌توان خودمانی‌تر و ساده‌تر برگزار کرد.»

قسمت آخر حرف‌هایش کمی خطوط چهره‌اش را در هم می‌کشد؛ «در بیشتر دنیا دوچرخه‌سوار‌های جهانگرد از طرف ارگان‌های مختلف کشورشان از همه نظر حمایت می‌شوند، اما متاسفانه اینجا هیچ نهاد و ارگانی تاکنون ما را حمایت نکرده‌است.» سکوت کوتاهی بین صحبت‌هایش فاصله می‌اندازد؛ «ولی با همه اینها نباید از انصاف گذشت، در سفر‌هایم دیدار‌هایی با سفیران ایران داشته‌ام که بسیار خوب با ما برخورد کردند و لطف داشتند حتی گاهی برای مدتی جای خواب هم به ما می‌دادند.»

 

خاطرات شیرین

نوبتی هم که باشد نوبت خاطرات شیرین سفر می‌رسد. از او می‌خواهم برایم بیشتر در این زمینه صحبت کند. خاطرات سفرش درست مانند قصه، جذاب و شیرین است آن‌قدر که دوست داری ساعت‌ها پای صحبت‌هایش بنشینی بی‌آنکه گذر زمان را احساس کنی، از خاطره دیدارش در ارمنستان با یک دوچرخه‌سوار ژاپنی که دو سال و نیم در سفر بوده و ۲۷هزار کیلومتر را رکاب زده گرفته تا قصه دیدارش با دیگو مارادونا همه و همه‌اش جالب و شنیدنی است، اما خاطره‌ای که مرا جذب خودش می‌کند صحبت‌هایی است که پرنده روح انسان را در دنیای شعر و ادب به پرواز درمی‌آورد یعنی جزئیات سفر به قونیه و رفتن به مزار مولانا یکی از بزرگ‌ترین شاعران عارف ایرانی...

 

هدیه معنوی

عدالتی به دیوان مثنوی که در دست من است اشاره می‌کند و می‌گوید: «این دیوان هدیه فرهنگ‌سرای قونیه به من است که با خط فارسی به چاپ رسیده و برایم هدیه‌ای ارزشمند است.» این را می‌گوید و دفتری را که در دستش است باز می‌کند و به من نشان می‌دهد، جالب است در هر صفحه آن دست‌نوشته‌های افرادی است که در شهر‌ها و کشور‌های مختلف با آنها دیدار کرده آن هم به زبان خودشان. در بین آنها دست‌نوشته همان ژاپنی دوچرخه‌سوار هم به چشم می‌خورد.

هم‌محله‌ای‌مان در مورد سفر آینده‌اش این‌طور می‌گوید: «اگر خدا بخواهد و سازمان حج و زیارت هم ما را حمایت کند و اسپانسرمان بشود مقصد بعدی‌مان مکه مکرمه خواهد بود.» 



* این گزارش شنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۲ در شماره ۷۰ شهرآرا محله منطقه یک چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44