
هر آدمی علاقهای دارد. علاقه به جمعآوری کتاب و مجله هم یکی از آنهاست. محسن اشکذری، جوان ۳۵سالهای است که لحظهلحظه زندگیاش با تیترهای روزنامه ورق خورده است. او از روزنامه هیرمند چاپ۱۳۳۸ تا روزنامه شهرآرا را از شماره اول جمعآوری کرده و میتوان گفت که تیتر بسیاری از این روزنامهها را بهخاطر دارد و بدون نگاه کردن به صفحه روزنامه، تاریخ چاپ و عناوین مهم خبری آنها را توضیح میدهد. او ساکن خیابان حرعاملی در محله عامل است. به منزل آقای اشکذری رفتیم و از نزدیک با او آشنا شدیم. این گزارش نتیجه این آشنایی است.
هنگام ورود با صحنهای باورنکردنی روبهرو میشوم. هر سه اتاق خانه از روزنامه و مجله پر شده است. وارد اتاق میشوم. روزنامهها به شکل ردیفی تا سقف اتاق بر روی هم گذاشته شده است. به همراه همسر آقای اشکذری کمی روزنامهها را جابهجا کردیم تا مکانی برای نشستن فراهم شود.
کتابخانه اتاقش هم دست کمی از اتاق روزنامهها ندارد، سرتاسر کتاب است و به زحمت میتوان کتاب مدنظر را از درون آن پیدا کرد. چیزی نمیگذرد که محسن اشکذری به همراه فرزندش مینا وارد میشود تا ما را در جریان داستان زندگی خود قرار دهد.
من از ۵سالگی همراه پدرم به قصابی میرفتم. در آن دوران گوشت و هر محصول غذایی دیگری را در روزنامه میپیچیدند
میپرسم از چه زمانی شروع به خریدن روزنامه کرده که میگوید: من از ۵سالگی همراه پدرم به قصابی میرفتم. در آن دوران گوشت و هر محصول غذایی دیگری را در روزنامه میپیچیدند. من هم با اشتیاق زیادی هر روز در قصابی تصاویر روزنامه را مرور میکردم. تا اینکه به مدرسه رفتم و شروع به مطالعه روزنامه کردم.
این روزنامهخوان حرفهای ادامه میدهد: بهترین خاطره زندگی من در ۱۱ سالگی رقم خورد؛ روزی که با پول هفتگی خودم روزنامه خریدم. از همان دوران روزانه سه تا چهار نسخه روزنامه میخریدم.
محسن اشکذری که روزنامههای ۶۰سال پیش را در آرشیو خود نگهداری میکند، برخی از عناوین خبری سال۱۳۳۸ را به من نشان میدهد. در این سال حاج حسینملک از شخصیتهای مطرح در مطبوعات بوده که با حاتمبخشیهای خود سر زبان همه مردم مشهد افتاده بود.
در این بین آگهیهای فروش زمینهای شهر جدید قاسمآباد که در سال۱۳۳۸ به چاپ میرسیده هم جالب به نظر میرسد، زیرا خیلی از ما مشهدیها گمان میکنیم پیشینه این منطقه مربوط به ۲۰ یا در نهایت ۳۰ سال گذشته است. در آخر آگهی نوشابه که درآن دوران به نوشابه مشهدی در سطح ایران معروف بوده را نشان میدهد.
وقتی به سایر اتاقها و حتی زیرزمین خانه میروم، از وجود روزنامهها که تا سقف اتاق بالا آمده تعجب میکنم. زهرا، همسر اشکذری میگوید: دیدن این تعداد روزنامه که تعجب ندارد، هفته گذشته ۱۰تن روزنامه که بیشتر شامل صفحات آگهی و نیازمندیها میشد را به بازیافت دادم.
از زهرا میپرسم شرایط زندگیای که خط به خط آن را تیترهای روزنامه پر کرده باشد، چگونه است. او در جواب میگوید: خوب این شرایطی بود که قبل از ازدواج پذیرفته بودم و آمادگی آن را داشتم، چون محسن در جریان خواستگاری علاقه خود را به روزنامه بازگو کرد.
من هم علاقه زیادی به مطالعه داشتم. این روزها هم دستیار محسن شدهام. او اخبار مهمی از مطالب روزنامه را انتخاب میکند، من هم مینویسم و دستهبندی میکنم. هر دو با این روش زندگی موافقیم، هر چند که هفته گذشته تصمیم گرفتیم کمدها را از روزنامه خالی کنیم.
محسن اشکذری سالهاست افتخار خواندن دعای دست نماز عیدفطر را دارد
محسن اشکذری، تواناییهای دیگری هم دارد که سبب شده همهساله ما مشهدیها صدای او را هنگام برپایی نماز عید فطر بشنویم. او که سالها افتخار خواندن دعای دست نماز عیدفطر را دارد، با حضور در بارگاه علیبنموسیالرضا (ع) با نوای خود فضای حرم را پرطنین میکند. همچنین به سبب اطلاعات زیادی که دارد، اجرای مراسم شهرداری و برخی از مراسمهای دولتی را نیز برعهده گرفته است.
محسن خاطرات بسیاری هم از پیششماره اول روزنامه شهرآرا تا مراحل بعدی آن دارد. او که بهخاطر برنده شدن در چند نوبت از مسابقات نظرسنجی شهرآرا عکسش در روزنامه چاپ شده، میگوید: خبرنگاران شهرآرا از برنده شدن پیدرپی من خسته شده بودند.
در مدتی که شهرآرا به رسم سایر کالاها و محصولات به وسیله کوپن عرضه میشد، اشکذری با تحویل دادن کوپن به فروشگاه محله روزنامه را دریافت میکرده است.
وی ادامه میدهد: شهرآرا در پیشینه ۲۰ سالهای که دارد، دچار دگرگونیهای فراوانی شده و مهمترین آن تبدیل هفتهنامه به روزنامه در سال۱۳۸۸ بوده است. او نقدهایی هم به روزنامه وارد میکند اینکه ضمیمههایی مثل شهرنگار و پایداری توانایی ادامه چاپ را داشتهاند، اما پس از مدتی چاپ آنها متوقف شده است.
اشکذری میگوید: بهتر است هر ضمیمهای که به روزنامه اضافه میشود، بهصورت مداوم و همیشگی چاپ شود.
او چاپ ضمیمه شهرآرامحله را جزو بهترین اقدامات شهرآرا میداند و از گاف هم به دلیل درونمایه طنزش تعریف میکند و میگوید: انصافا نویسندگان خوشذوقی دارید و امیدوارم این ضمیمهها همچنان ادامه پیدا کند.
* این گزارش شنبه ۵ مر داد ۹۲ در شماره ۶۵ شهرآرا محله منطقه دو چاپ شده است.