
«سال ۷۰ طی جابهجاییهایی، بهعنوان مربی پرورشی به دبستان شاهد در طلاب منتقل شدم. این مرکز آموزشی برنامههای بسیاری برای فرهنگیان برگزار میکرد و مدیر مدرسه از من میخواست تریبوندار این برنامهها باشم.
نشستهایی که بعدها من را بهعنوان مجری بین آموزشوپرورشیها به شهرت رساند و کمکم این اجراها، از برنامههای فرهنگیان فراتر رفت و به همایشها، یادوارهها و بزرگداشتهای سایر نهادها کشیده شد و درنهایت هم پایم را به صداوسیما بازکرد.»
محمدعلی آئینهچیان طبق این گفتهها خیلی اتفاقی تریبوندار شده و بهناگاه در آغاز دهه سوم زندگیاش، نام مجری در کنار اسمش نشسته است؛ عنوانی که حال با آن، روزهای بازنشستگی را میگذراند.
آئینهچیان بهواسطه شغل معلمی بوده که به اجرا رسیده؛ خودش آن روزها را اینگونه به یادمیآورد: «به آموزشوپرورش که وارد شدم، فکر و ذکرم فقط خدمت در حرفه معلمی بود و حتی در سالهای اول، در دو شیفت پشتسرهم به دانشآموزان آموزش میدادم.
این علاقه به حدی رسیده بود که من را بهزور از مدرسه به خانه میفرستادند. سالها بعد که پایم به دبستان شاهد باز شد، هنوز با همین شور و شوق کار میکردم.
یادم میآید قبلاز اینکه مدیر این دبستان، پیشنهاد اجرا در جلسات داخلی مدرسه را به من بدهد، بهواسطه حضور مداوم پای منبر حجتالاسلام موسوی، به حوزه علمیه علاقه پیداکردم و ازآنجاکه شرایط سنی اجازه ورود نمیداد، تصمیمگرفتم مداح شوم که این خواستهام را با حاجآقای موسوی درمیان گذاشتم. پیشنهاد ایشان ۴۰ روز مداوم رفتن به حرم امامرضا (ع) و خواندن حدیث شریف کسا بود.»
آئینهچیان که مجریشدن خودش را از عنایت امامرضا (ع) میداند، میگوید: «بعداز حدود ۴۰ روز حضور در حرم امام رضا (ع)، من مداح نشدم بلکه مجری شدم.» درواقع بعداز این اتفاقات بوده که مدیر دبستان شاهد به او پیشنهاد اجرا در جلسات داخلی مدرسه را میدهد که همین امر بهمرور از او یک مجری توانا میسازد.
آئینهچیان از آن دست مجریانی است که بیشتر در همایش، سمینار و یادواره دیده شده است. او که چند سال اجرای حرفهای صحنه را نیز با ضبط و پخش برنامههای مختلف از شبکه سیمای خراسان در پرونده کاری خود دارد، تجربههای مختلفی داشته که اجرا مقابل سه رئیسجمهور دورههای اخیر کشورمان جزو مهمترین آنهاست.
او که از سال ۷۰ تا ۷۵ فقط برای نهادها برنامه اجرا میکرده، از سال ۷۵ به عنوان گزارشگر وارد برنامه سیمای روستا (تلاش سبز) در شبکه ۵ میشود.
«پایم که به تلویزیون باز شد، تا سال ۸۸ در صداوسیمای خراسان رضوی کار اجرا انجام دادم که شامل برنامههایی ازجمله شبهای خراسان، شبهای شرقی، سلام خراسان، نسیم انقلاب، ویژهبرنامه عیدنوروز (نسیم بهاری)، پژواک و موارد مشابه بوده است.
فعالیت در برنامه سلامخراسان، اوج حضورم در صداوسیما بود که چهار سال مداوم مجریگری آن را برعهده داشتم. این برنامه تاحدی برایم اهمیت پیدا کرده بود که بهخاطر آن مجبور بودم دو هفته به شهرهای مختلف استان، سفر و گزارش تهیه کنم.
به همین واسطه درخواست دادم من را مسئول جُنگهای آموزشوپرورش کنند تا مجبور نباشم هرروز در ساعت مشخصی به مدرسه بروم یا در اداره آموزشوپرورش حضور پیداکنم.»
در صداوسیمای خراسان رضوی در برنامههای شبهای خراسان، شبهای شرقی، سلام خراسان، پژواک کار کردم
میگوید باید خانوادهاش حلالش کنند؛ چراکه در برخی مواقع بهخاطر کار اجرا، چندینروز را خانه نبوده، در شهرهای مختلف درحال تهیه گزارش بوده و در این مدت بار زندگی به دوش همسرش افتاده است.
میگوید گاهی حقالزحمه اجرا آنقدر کم بوده که هزینه ایابوذهابش هم درنمیآمده، اما بهخاطر عشقی که به این کار داشته، آن را ادامه داده و هیچوقت بهدنبال پول مجریگری نبوده است.
ادامه میدهد: «اجرا نوعی کار فرهنگی است و به همین دلیل من باوجود حقوق اندک، در صداوسیما کار را ادامه دادم تا اینکه به دلایلی، همکاریام با آنجا را قطع کردم و به کار با سایر نهادها پرداختم. در حال حاضر ماه شعبان و هفته معلم، شلوغترین روزهای کاری من هستند.»
«تجربه هرنوع مجریگری را دارم؛ از برنامههای طنز گرفته تا جشن و شهادت. از نظر من کسی هنر اجرا دارد که در شرایط و فضاهای متفاوت بتواند پشت تریبون قرار گیرد.»
آئینهچیان در پاسخ این سوال که چه نوع اجرایی را بیشتر میپسندد، میگوید: «هر نوع اجرایی، جذابیت خودش را دارد و برای من هم فرقی نمیکند برای کودکان مجری باشم یا درمقابل قشر دکتر و مهندس برنامه اجراکنم.»
او که تاکنون در هیچ کلاس آموزشی درزمینه اجرا شرکتنکرده، براساس تجاربش، کلاسهایی آموزشی در این حوزه برپاکرده که دانشآموزان، تعدادی از کارمندان سپاه و شهرداری از مخاطبان آن بودهاند.
او همچنین در مقایسه علاقهمندی به دو حرفهاش میگوید: «معلمی شغل مقدسی است، اما پساز چندسال فعالیت در حوزه اجرا، حالا میدانم به اجرا بیشاز معلمی علاقهمند هستم.»
اگر سوتی و تپقم جزیی باشد، از کنارش میگذرم اما اگر بزرگ باشد، با یک عذرخواهی موضوع را جمع میکنم
حرف از مهمترین کارهایش که به میان میآید، ابتدا از اجرا در حرم مطهر رضوی میگوید و بعد هم از یادواره شهدا و برنامههای مقابل چند رئیسجمهور وقت.
او معتقد است وقتی برای اجرا به یادواره شهدا دعوت میشود، شهدا او را طلبیدهاند؛ برای همین میگوید: «در یادوارههای شهدا فقط اجرا برایم اهمیت دارد؛ به همین خاطر هیچ نرخی برای کارم تعیین نمیکنم و هرچقدر که خود مسئولانِ برنامه بدهند، دریافت میکنم و حرفی ندارم.»
سوتیدادن و تپقزدن را جزو جداییناپذیر کار یک مجری میداند که ممکن است برای بهترین مجریها هم گاهی اتفاق بیفتد؛ «اگر این سوتی و تپق جزیی باشد، از کنارش میگذرم و اجرا را ادامه میدهم، اما اگر بزرگ و قابل اعتنا باشد، با یک عذرخواهی موضوع را جمع میکنم و حرفهایم را ادامه میدهم.»
آئینهچیان و خانوادهاش که از سال ۶۶ ساکن محله شاهد شدهاند، جزو ساکنان قدیمی قاسمآباد محسوب میشوند و هنوز هم در همین محله زندگی میکنند.
از این ساکن قدیمی که جویای مهمترین مشکلات قاسمآباد میشویم، به جانیفتادن فرهنگ آپارتماننشینی اشاره میکند و میگوید: «یکی از مشکلات مهم این نقطه آپارتماننشین شهر، خلأ یا کمرنگبودن فرهنگ آپارتماننشینی است که باید برای تقویت آن کار فرهنگی صورتگیرد.»
او که عضو هیئتامنا و مسئول فرهنگی مسجد حضرتابوالفضل (ع) در محله خودش نیز هست، از محل زندگیاش راضی و قدردان خدمات شهرداری است، اما معتقد است شهرداری به محدوده ابتدای بولوار شاهد که خیلی پیشتر از بسیاری نقاط منطقه ۱۰ شکل گرفته، کمتر توجه میکند.
مهین رفائی، شریک زندگی آئینهچیان، به مجریگری همسرش بیشاز معلمبودنش علاقه دارد و سعی میکند در طول سال در چند برنامه همسرش حضور پیداکند. او که یکی از مشاوران همسرش در هنر اجرا نیز محسوب میشود، میگوید: «بسیاری اوقات نظر افراد را درباره کارش میپرسم و به خودش منتقل میکنم و درزمینه اینکه چگونه میتواند اجرای بهتری داشته باشد، نیز نظرات خودم را میگویم.»
رفائی که خودش نیز علاقهمند به اجراست، دلیل اینکه چرا تاکنون با همسرش در اجراهای دونفره وارد نشده را استرس زیاد عنوان میکند. دو پسر ثمره زندگی آئینهچیان و همسرش هستند که هیچکدام جا پای پدر در اجرا و معلمی نگذاشتهاند و هریک به کار دیگری مشغول شدهاند.
* این گزارش چهارشنبه، یک بهمن ۹۳ در شماره ۱۳۵ شهرآرامحله منطقه ۱۰ چاپ شده است.