به روایت تاریخ، ۱۵۰ سال پیش از میلاد مسیح بنا به رسمی قدیمی، دولت چین برای سر به مهر آوردن همسایه غربی خود (ایران) قطعاتی از پارچهای زریدوزی شده را همراه با نمایندگانی به ایران فرستاد و ۷۳۳ سال بعد یعنی در سال ۶۲۸ میلادی هنگامی که هراکلیوس، امپراتور روم «دستگرد» را تصرف و غارت کرد، گرانبهاترین غنایمی که به دست آورد، زریدوزیهای چینی بود و همین امر باعث شد تا این تصور در اذهان عمومی جای گیرد که برای اولینبار زردوزی از چین به ایران راه یافته است.
حال آنکه نتیجه کاوشهای باستانشناسی در روسیه، حکایت از آن دارد که در سده سوم پیش از میلاد، زردوزی و تولید پارچههای زربفت در ایران رواج داشته است و ایرانیان به وسیله نخهای زرین که به ظرافت تابیده شده بود، تصویر برگ مو و پیچک را بر روی پارچههای پشمی میدوختند و در قرنهای بعد سوزندوزیهای بیزانس، همسایه ایران، تقلیدی از فرآوردههای ایرانی بوده است.
وارد کارگاهش که میشوی، تابلوهای نفیس زریدوزی و قلابدوزیشدهای را که با سوزن ظریف و نایاب شماره یک دوخته شده است، میبینی. دستان هنرمندش با دقت روی پارچه حرکت میکند و تابلوهایی را که به القاب ائمه (ع) و آیات قرآنی مزین شده است، میپوشاند.
تابلوی بسما... الرحمنالرحیم با خط یکی از استادان بزرگ و معروف کشوری به نام استاد پیرزادههروی و تابلوی بسما... الرحمنالرحیم استاد سیدعبدا... بیکزاده که به صورت عمودی و خاص خود نوشته شده است، با نخ ابریشم که به آن گلابتون طلایی میگویند، به سبک خاص خود دوخته شده که زینتبخش کارگاهش شده است.
به طرف دیگر اتاق که مینگری، آیهای از قرآن به خط استاد زنجانی و طرح شمسه مدوریشکلی را میبینی که بینظیر است و به قول خودش، اثر پرکاری بوده که بیش از سهماه زمان برده است. بیشک در شهری، چون مشهد، پرچمهای بسیاری دیدهایم که بر روی آنها آیات قرآن، احادیث و حتی شمایل ائمه اطهار (ع) کار شده و اینها نمونهای از کارهای استاد مهدوی است که میبینیم.
این هنرمند گلدوز، خوشنویسی، نقاشی، تذهیب و... را نمیداند و به همین سبب طرحهای لازم برای گلدوزی را توسط هنرمندان این هنرها به دست میآورد و بعد اجرا میکند. درواقع هر نقشی از هر هنری، قابلیت کار شدن برای گلدوزی را دارد.
هنرش را از قدیم میشناسم، آشناست؛ مثل تمام هنرهای ناب و اصیل و سنتی که بر دل مینشیند. عبدالحسین مهدویمقدم متولد ۱۳۳۲ مشهد است و حدود ۵۰ سال سابقه در هنر گلدوزی دارد.
خودش میگوید: سال ۱۳۵۹ وارد دانشگاه علومپزشکی مشهد شدم و در سال ۱۳۸۹ بازنشسته شدم، اما هنرم را رها نکردم و از اینکه گلدوزیهای معمولی و بهاصطلاح بازاری انجام میدادم، راضی نبودم و همواره در فکر ارتقای هنرم بودم.
با مطالعه و تحقیق زیاد و پژوهشهای بسیار و مشاهده آثار استادان قدیم و پس از کسب تجربههای ارزشمند، با روشی متفاوت و سبک و تکنیکی که منحصر به خودم است، توانستم از سال ۱۳۷۵ به طور حرفهای کار کنم.
به لطف خدا موفق شدم آثار هنری فاخر و شکوهمندی خلق کنم و تاکنون تقریبا بیش از ۱۰۰ اثر هنری در قالب تابلو، پرده و پرچم تولید کرده ام که ۶۰ عدد آنها موجود است و بقیه در داخل و خارج کشور به فروش رسیده است.
در حال حاضر به طور تخصصی مشغول رودوزیهای سنتی، پرچمدوزی و خلق تابلوهای نفیس گلدوزی هستم. تا به حال نیز در ۲۰ نمایشگاه داخلی و ۳ نمایشگاه خارجی که به صورت جمعی بوده است، شرکت کردهام.
انگیزه اصلی من در این کار خدمت به اسلام و قرآن و چهارده معصوم (ع) است و هدف نهاییام رضای خریداران آثارم، زیرا معتقدم اگر دعای خیر دیگران پشت سر هر کس باشد، بزرگترین سرمایه را دارد.
حرفه و هنر گلدوزی در مشهد از قدیمالایام وجود داشته است و سابقهای دیرینه دارد؛ مثلا در تاریخ مشهد آمده است نادرشاه برای پیروزیهایی که به دست میآورده، بارهاوبارها جشنهای باشکوهی برگزار میکرده و به خانوادههای افسران عالیرتبه خود پارچه و لباسهای گلدوزیشده و زریدوزی شده هدیه میداده است و این افتخاری است برای دنیای هنر گلدوزی.
حدود ۱۵۰ سال قبل چرخ گلدوزی وارد شهر مشهد شد و از آن زمان گلدوزیها با چرخ انجام میشود. اکنون مهمترین دغدغه صنف گلدوزان مشهد این است که مسئولان سازمان صنایع دستی، این رشته هنری را به رسمیت نمیشناسند، چون ما با چرخ کار میکنیم، به عنوان صنایع دستی به محصولات ما نگاه نمیکنند.
حدود 150سال قبل چرخ گلدوزی وارد شهر مشهد شد و از آن زمان گلدوزیها با چرخ انجام میشود. اما مسئولان صنایع دستی این هنر را به رسمیت نمیشناسند
در صورتی که بارها در نمایشگاهها نشان دادهایم که این چرخهای گلدوزی واقعا دستی است و با دست هدایت میشود. تمام آثار هنری گلدوزی که خلق میشود، فقط نتیجه سلیقه، نبوغ و تراوش فکری هنرمند است و چرخ بهتنهایی قادر به هیچکاری نیست؛ البته چرخهای گلدوزی کامپیوتری از کشورهای مختلف وارد بازار شده، اما ما آنها را به عنوان هنر قبول نداریم.
آنها فقط صنعت است و به هیچوجه هنری نیست. مانند فرشهای دستباف و ماشینی. چرخ در کار ما یک ابزار است و لحظهای خروجی کار بهصورت هنر ارائه میشود که تولید، منحصربهفرد و با ابتکار هنرمند شکل گیرد.
هنر آن است که فقط کار تک بزنید. صنعت، تولید زیاد به همراه دارد و هنر در لابهلای تولید انبوه، جلوهای آنچنانی ندارد. درواقع کار صنعتی با تولید انبوه در مراحل پایینتر از هنر واقع شده است. در مشهد به دلیل استقبال از پرچم، خط خیلی گلدوزی میشود، اما هیچکدام ظرافت هنری ندارد. اینگونه کارها با سوزنهای درشت و سریدوزی شاگردها، ارائه میشود.
بد نیست بدانید حدود ۱۰۰ سال قبل در مشهد برق نبوده و همین چرخهای گلدوزی توسط یک تسمه با پازدن کار میکرده است که در حال حاضر با دینام برقی کار میکند و آثار هنرمندان آن زمان زینتبخش موزههاست.
چندسال قبل مسئولان محترم سازمان صنایع دستی، با کارشناسی و بازدید از کارگاهها و نحوه تولید و مشاهده آثار هنری، رشته گلدوزی را به رسمیت شناختند، اما جای تاسف است که با تغییر وزیر یا مسئولان دیگر، آنها نظرشان درمورد این هنر تغییر میکند و حتی به علت اینکه اشراف زیادی به شاخه هنر گلدوزی نداشتند، نام این رشته هنری را گلدوزی اصفهان گذاشتند که درواقع به این رشته فقط گلدوزی مشهدی باید اطلاق بشود و اگر بخواهید پیشینه این هنر را در مشهد بدانید، قدیمیترین پرچم بزرگ از استادان مربوط به دوره قاجار در حسینیه زرگرهای مشهد وجود دارد که در آن زمان به علت نبودن برق و دینام برقی، آن کارها را با چرخهایی ویژه گلدوزی میکردند.
وی از آثارش درباره ائمه اطهار (ع) میگوید و میافزاید: به تمام ائمه ارادت دارم، اما کار برای آقا امام رضا (ع) لطف دیگری دارد.
او از اینکه سعادت کار برای امام رضا (ع) نصیبش شده، بینهایت خرسند است و از اینکه لحظهبهلحظه کار آقا را در بالای سرش میدیده و همین موضوع خستگی کار را از تنش میزدوده است: «سال ۷۵ به سفارش موسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی، حدیث سلسلهالذهب امام رضا (ع) را روی دو پرچم برای آستان قدس رضوی کار کردم.
نوشتهها با نخ طلایی گلابتون روی مخمل جیرسبز، زریدوزی و قلابدوزی شد که یکی از این دو در موزه ملک تهران و دیگری در دفتر تولیت آستان قدس رضوی است. آن روزها در حین کار از جان و دل مایه گذاشتم و با خلوصی خاص و با وضو کار میکردم. علاوه بر این کتیبهای نیز روی پارچه برای مرکز آفرینشهای هنری دوختم که شامل طرح ترنج و سلام بر امام حسین (ع) بود.»
گلابتوندوزی از زمان هخامنشیان تاکنون رواج داشته و به کشورهای دیگر صادر میشده است و با استفاده از نخهای ابریشمی، با روکش طلا یا نقره برروی پارچههای اطلس، ماهوت، پشم، مخمل و کرباس با نقشهای اسلیمی ختایی، محرابی، بازوبندی، ترنج و محرماتی تزیین میشود: «معتقدم کاری که برای امام باشد، با جان و دل انجام میشود و به خودیخود زیبا و خاص درمیآید. این کار قداست دارد و انجامش سعادت میخواهد.»
این هنرمند همواره سعی کرده با روشی متفاوت، سبک و تکنیکی ابداع کند که فقط منحصر به او باشد و به واسطه آن، آثار هنری بسیاری را در قالب تابلو، پرده و پرچم خلق کرد که گلابتوندوزی حدیث سلسلهالذهب این هنرمند در موزه ملک تهران، از معروفترین آنهاست.
او میگوید: «با که گویم که در این پرده چهها میبینم. هنر گنجی است نهان در دل اندیشههای ترنم آیات الهی با نگاه دل و اینک کرشمه سوزن است که با آه و آیینه گره خورده و با تارهای تنیده از پود دل، صداقت را میسراید و غنچه عشق را بر مخمل سبز معنویت، شکوفا میکند».
گلدوزی در عصر حاضر در بیشتر نقاط ایران وجود دارد، اما اینطور نیست که از فرهنگی خاص و عمومی پیروی کند. هر منطقه از کشور، سبک و روش مخصوص خود را دارد که از گذشتهها و بنا به شرایط اقلیمی خود آن منطقه، وجود داشته و امروز هم همان را حفظ کرده است.
برفرض اگر در هر جایی «پتهدوزی» دیدید، بدانید که این هنر خاص کرمان است. «رودوزی» سنتی سیستانوبلوچستان هم فقط مربوط به همان اقلیم است و بهصورت جدی در جای دیگری دیده نمیشود. در بندرعباس روی لباسها سوزندوزی میشود و به نام همان محل خوانده میشود. قلابدوزیهایی که در رشت انجام میشود، نیز به نام «رشتیدوزی» معروف است.
در مشهد، اما موضوع کمی فرق میکند. میشود گفت مشهد، مهد گلدوزی کشور است که دارای چندین رشته و شاخه گوناگون گلدوزی است که هرکدام نام و ویژگیهای خاص خود را دارند.
قلابدوزی، قیطاندوزی، برجستهدوزی، باراتودوزی، بروکنهدوزی، تکهدوزی و... در مشهد اجرا میشود و زمینه ابتکارات زیادی را برای هنرمندان این خطه فراهم آورده است. گلدوزی مشهد یکی از محصولات شناسنامهدار این شهر است که در جوار بارگاه ملکوتی امام هشتم (ع) رنگوبوی مذهبی خاصی به خود گرفته است.
گلدوزی مشهد یکی از محصولات شناسنامهدار این شهر است که در جوار حرم رنگوبوی مذهبی گرفته است
گلدوزی در حجم گستردهای با زندگی مردم عجین شده است و در بسیاری از لحظههای آن حضور دارد. حضور درازمدت این هنر سبب تاثیرپذیریهایی هم بوده؛ بهطور مثال تاثیرپذیری هنر گلدوزی از هنرهای خوشنویسی، تذهیب، مینیاتور، نقاشی رنگ و روغن و دیگر هنرها، اجتنابناپذیر است.
هنر گلدوزی مستقل است، اما اگر بخواهد توسعه پیدا کند، مجبور است با هنرهای دیگر نیز ارتباط پیدا کند. درست مثل بافنده فرش که خیلی کم پیش میآید خود بافنده، طرح فرش را هم بزند. گلدوزی هم همینطور است.
اگر نگاهی به هنرهای دیگر بیندازید، میبینید این هنرها در ۱۰۰ سال قبل وجود نداشتهاند و حالا به عنوان صنایع دستی آنها را میپذیرند؛ مانند تراش شیشه که تمامش توسط دستگاههای برقی انجام میشود یا مثلا فیروزهتراشی که با دستگاه اجرا میشود.
هنر گلدوزی هم قبل از اختراع چرخ، با دست انجام میشده و از ۱۵۰ سال قبل که چرخ گلدوزی به ایران آمد، از چرخ به عنوان وسیلهای که فقط سرعت عمل را زیاد میکند، استفاده کردند و میکنند.
به هرحال اگر مسئولان سازمان صنایع دستی، قدری واقعبینانهتر و مهربانتر با صنف صنایع دستی و گلدوزان مشهد برخورد کنند، تاثیر زیادی بر روی پرداخت حق بیمه و معافیت از مالیات -که امسال خیلی هم زیاد شده است- میگذارد و این کمک شایانی است به این قشر زحمتکش و هنرمند.
* این گزارش، چهارشنبه، ۱۴ آبان ۹۳ در شماره ۱۲۴ شهرآرامحله منطقه ۹ چاپ شده است.