
داشتن صدای خوب، ویژگی مهمی برای یک قاری قرآن محسوب میشود که مهدی خدادادگان از آن برخوردار است. آنچه از لابهلای حرفهای این قاری نوجوان متوجه میشوم، این است که ویژگی مثبت دیگری نیز دارد و آن اعتماد به نفس اوست. با تکیه بر همین حُسن است که هم خود او و هم ما که گفتگوی کوتاهی با او داریم، امیدواریم در آینده نزدیک اسم مهدی خدادادگان را در شمار قاریان ممتاز کشور بشنویم.
آشنایی این نوجوان با قرآن، بازمیگردد به پنج سالگی او که همراه پدرش به جلسه قرآن میرفته است. خودش میگوید: این جلسه بسیار قدیمی و بیش از ۳۰سال سابقه دارد.در آنجا برای اولین بار قرائت قرآن را با صوت و لحن و تجوید شنیدم و علاقهمند به یادگیری شدم طوریکه در جلسات بعد هم شرکت کردم.
بعد از آن است که مهدی در ۶ سالگی وارد مدرسه قرآنی «انوارالمصطفی» میشود و آنجا زیر نظر مربی، تلاوت قرآن با صوت را آموزش میبیند.
این قاری ۱۴ساله ساکن خیابان خیام شمالی به مرور با جلسات قرآنی مختلفی که در شهر برگزار میشد، آشنایی پیدا کرد و در محافل معنوی آنها، شرکت میکرد. به گفته خودش ورود او به این جلسات باعث میشد تا مورد تشویق قرار بگیرد و به افراد دیگری برای آموزش معرفی شود.
مهدی اضافه میکند: در سال۹۰ بعد از تلاوت قرآن، در یکی از جلسات، به موسسه قرآنی دیگری معرفی شدم و بعد از رفتن به آنجا، وارد گروه تواشیح نیز شدم و تمریناتم را در این زمینه شروع کردم. بعد از چندین ماه تمرین، از طرف صداوسیمای خراسان رضوی دعوت شدم و ماه رمضان۹۰، برنامهای از گروه ما در شبکه استانی پخش شد. علاوه بر آن چند بار نیز در مسجد گوهرشاد، اجرا داشتیم.
مهدی که هنوز خود را اول راه میبیند، دوست دارد در بزرگسالی معلم قرآن شود. علاوه بر این امیدوار است با تمرین زیاد بتواند در آینده، جزو قاریان ممتاز کشور به حساب آید. در حال حاضر نیز در مسابقات مختلفی از او تقدیر شده و مقام کسب کرده است.
از جمله تقدیر در دومین مسابقات قرائت و مفاهیم جلسات آموزشی قرآن کریم در سال۸۹، کسب رتبه اول مسابقات قرآنی وزارت نیرو در سال۸۹، کسب رتبه اول مسابقات اذان و قرآن دانشآموزی منطقه تبادکان در سال تحصیلی ۹۰-۹۱، کسب رتبه سوم در مسابقات فرهنگی هنری قرآن و معارف دانشآموزی منطقه تبادکان در سال تحصیلی ۹۰-۹۱.
قاری قرآن محله ما با وجود سن کمی که دارد موقع حرف زدن دقت میکند تا جملات زیبایی را بر زبان بیاورد. راجع به تاثیر قرآن در زندگیاش میپرسم که میگوید: انشاءا... از عملکنندگان به قرآن باشم. وقتی تلاوت میکنم، معنی آن را هم میخوانم تا درس بگیرم.
از اعتماد به نفس که حرف به میان میآید، میگوید: یکی از دلایل موفقیتم همین بوده است.بعد این موضوع را به یاد میآورد: به دلیل همین ویژگیام، یکبار یکی از اساتیدم من را به جلسه قرآن آیتا... علمالهدی، معرفی کرد. افتخار این را داشتم که در یکی از این جلسات، سورهای را تلاوت کردم و آیتا... علمالهدی تفسیر کردند.
گروه تواشیحی که مهدی هم عضو آن است، در بیستوپنجمین جشنواره بینالمللی قرآن دعوت میشود
گروه تواشیحی که مهدی یکی از اعضای آن است، سال گذشته برای اجرا در مراسم بیستوپنجمین جشنواره بینالمللی قرآن کریم به برج میلاد دعوت میشود. در آن مراسم شرکتکنندگان زیادی از کشورهای خارجی حضور داشتند.
علاوه بر اجرای تواشیح، از مهدی درخواست میشود تا بعد از زمان استراحت، برای شروع مجدد، قرآن تلاوت کند. بقیه ماجرا را مهدی اینطور تعریف میکند: قبل از شروع تلاوت، یکی از مسئولان برنامه که عربزبان بود، جملهای را خطاب به من گفت که معنیاش را نفهمیدم و در ادامه سوره بلندی را تلاوت کردم. بعد که از اطرافیان راجع به حرف او سوال کردم، فهمیدم از من خواسته به علت فشردگی برنامهها سوره کوتاهی را تلاوت کنم که من برعکس حرفش عمل کرده بودم!
از اعظم تقیزاده، مادر مهدی خدادادگان که در طول گفتگو کنار پسرش نشسته، میخواهم چند جملهای برایمان حرف بزند که میگوید: چند سال پیش موقعی که قرار بود به حج عمره مشرف شوم، موقع خداحافظی اشک در چشمان مهدی جمع شد و از من خواست در آن لحظهای که برای اولینبار چشمم به خانه کعبه میافتد، برای پیشرفتش در مسیر قاری شدن دعا کنم. من هم دقیقا در آن لحظه از خدا خواستم که راه قرآن و دین در زندگی مهدی تداوم داشته باشد و در آینده در همین زمینه به درجات بالاتری دست یابد.
قاری ممتاز آینده، در پایان گفتگو به دو مطلب اشاره میکند. اول تشکر از اساتیدی است که از کودکی زیرنظر آنان آموزش دیده است و تاکید دارد اسامی آنان را کامل بیان کند: حاجمصطفی حاجیحسنیکارگر و حاج محسن حاجیحسنیکارگر.
صحبت دوم مهدی که البته در پاسخ کنجکاوی ما به کتوشلوار شیک و مرتبی است که پوشیده، اینگونه است: این کتوشلوار را پدرم در دوران دبستان، برایم خرید. صحبتش را با خنده به پایان میبرد: آنقدر برایم بزرگ بود که کتش مثل پالتو بود. میخواستیم ببریم تعویض کنیم، اما پدرم گفت به مرور زمان اندازه میشود. از آن موقع تا حالا که اندازهام شده است، در هر مسابقهای که پوشیدهام، برایم شانس آورده و نتیجه خوبی گرفتهام. حالا دیگر علاقه دارم که آن را بپوشم.
* این گزارش ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ در شماره ۵۴ شهرارا محله دو چاپ شده است.