هر زمین متعلقبه یک گروه است. هیچ سند مکتوبی در کار نیست، اما قراردادهای شفاهی و چشمی بین خودشان کار سند را میکند. هیچکس در زمین دیگری بازی نمیکند. صبح جمعه در ساعت مشخص در زمین حاضر میشوند. تور را به درختها میبندند و زیر سایه چنارها، بازی شروع میشود.
جمعههای والیبالی پارک ملت در محله آزادشهرقدمت بیشاز سیساله دارد و همهجور ورزشکار مبتدی و حرفهای را به خود دیده است. بعضی از پیشکسوتان یا والیبالیستهای فعلی مقامدار کشوری هستند.
والیبالدوستان اینجا صبح جمعه از همه کارهایشان میزنند و از راههای دور و نزدیک و حتی شهرستان، خودشان را به پارک ملت میرسانند. درنتیجه، تا هشتادتور والیبال در طول روز در رینگ سلامت بسته میشود که هر کدامشان رقابتهای دوستانه و جذابی را رقم میزند.
از حدود پنجاه سال پیش در پارک ملت، زمینی بوده که در آن والیبال بازی میکرده اند، اما چندان وسیع نبوده است. بر اساس گفته قدیمی ها، حدود سی سال پیش نیز پشت شهربازی یک زمین فنسکشی شده بود که در آن حرفه ایها والیبال بازی میکردند. کم کم غیر حرفه ایها هم اطراف پارک (رینگ سلامت فعلی) تورهای والیبال را به پا کردند و از آن زمان تاکنون هر روز تعدادشان بیشتر شده است.
سیدمحمدرضا علوی که در آستانه هشتاد سالگی قرار دارد و از ورزشکاران قدیمی این رشته به حساب میآید، میگوید: زمانی که من بچه بودم، میرفتیم در بولوار سازمان آب یا زمینهای خاکی طبرسی والیبال بازی میکردیم. بعد که بزرگتر شدم، به بولوار وکیل آباد میآمدیم و به درختهای وسط بولوار تور میبستیم.
حاج رضا میگوید: از وقتی پروژه قطار شهری را شروع کردند، والیبالیستهای آنجا آمدند پارک ملت. بعد هم با دستانش تورهای متعددی را که بسته شده است، نشان میدهد و میگوید: اینها را که میبینید، خیلی هایشان را کسانی بستند که در وکیل آباد بازی میکردند.
براساس گفتههای او، اوایل علاوه بر جمعه، روزهای تعطیل بین هفته هم اجازه میدادند که والیبالیستها در پارک ملت تور ببندند و بازی کنند، اما سال هاست که این موضوع را فقط محدود به جمعهها کرده اند.
به گفته حاج رضا این بازیها آن قدر برایشان جذاب است که هیچ سرما و گرمایی نمیتواند آن را لغو کند. بعد هم از روزهایی یاد میکند که در زمستانهای قدیم، برفهای روی زمین را پارو میکردند تا بتوانند والیبال بازی کنند.
حاج رضا تلفن همراهش را در میآورد و عکسی را نشان میدهد که کنار پسرش و در مسابقات گرفته است. او میگوید: پسرم امین، عضو تیمهای لیگ برتری است و حتی به اردوی تیم ملی هم راه یافته است. این عکس مربوط به همین چندی پیش است که جشن قهرمانی تیمشان بود.
به گفته او، امین والیبال را کنار پدرش و از همین زمینهای پارک ملت شروع کرده، طوری که اوایل کنار زمین مینشسته و ضمن تماشای بازی پدرش، توپهای اوت شده را میگرفته است. زمینهای والیبال پارک ملت، همان مسیر پیاده روی دور پارک است که خط کشی دارد. هر تیمی زمین خودش را از روی خط کشیها مشخص میکند.
اغلب زمینها مربوط به گروه خاصی هستند و هر گروهی باید در زمین خودش بازی کند. بعضی وقتها که تازه واردها در زمینی تور میبندند، وقتی اعضای اصلی آن زمین میآیند، باید زمین را تحویل دهند. اینها قوانین نانوشته زمینهای والیبال پارک ملت است که بین بازیکنان آن رعایت میشود. توپ و تور هم با هزینه همه اعضای تیم خریده میشود. از آنجایی که بیشتر تیمها پای ثابت والیبالهای صبح جمعه هستند، اکثرشان یکدیگر را میشناسند. گاهی به هم توپ قرض میدهند یا هوای زمین یکدیگر را دارند.
ورزش والیبال اینجا بیشتر از اینکه جنبه حرفهای داشته باشد، جنبه دورهمی و تفریح دارد؛ به همین دلیل وقتی رهگذر، تماشاچی یا هر غریبه دیگری بخواهد وارد تیم شود باید اخلاقش با بقیه جور دربیاید تا بتوانند جو صمیمی و راحت خودشان را حفظ کنند. همه جور تیم در اینجا دیده میشود. اعضای برخی تیمها بازنشسته و مسن هستند؛ بعضیها برعکس جوان اند. بعضیها هم خانوادگی میآیند و کوچک و بزرگ کنار هم بازی میکنند.
قاسم خراسانی پنج سالی هست که در پارک ملت والیبال بازی میکند. او آرایشگر است و از بولوار عبدالمطلب میآید. آقا قاسم حسرت میخورد که چرا سالهای قبل عضو تیم والیبالی نبوده است و میگوید: جمعهها هر کاری داشته باشم، رها میکنم و خودم را میرسانم. اگر اینجا نیایم، تمام طول هفته را کسل هستم و انگار بیمار میشوم.
به گفته او زمینهای والیبال علاوه بر ورزش، فضاهای دوستانهای را برای هم تیمیها به وجود میآورد. به عنوان مثال خودش و هم تیمی هایش هر کدام یک شغل دارند و به واسطه مشاغلشان به درد هم میخورند. چند سال پیش هم که یکی از آنها ورشکسته شده بود، همین بچههای والیبال کمکش کردند تا توانست دوباره خودش را سروسامان دهد.
امیر نوغانی که صبحهای جمعه از قاسم آباد خودش را به پارک ملت میرساند، از کُریهایی که با باجناقش سر بازی والیبال برای هم میخوانند، تعریف میکند و میگوید: به واسطه این والیبال، شوخی و خندههای ما آن قدر زیاد شده است که حتی کسانی که به این رشته علاقه نداشته اند، همراهمان شده اند و حال پای ثابت تیم هستند.
یکی از اعضای تیم آنها پسری است که سیگاری بوده و ترک کرده است. امیرآقا تعریف میکند: یک روز پسر جوانی داشت بازی ما را نگاه میکرد و خواست عضو تیم شود. چون سیگاری بود، من قبول نکردم. او هم گفت اگر مشکلتان سیگار است، ترک میکنم. وقتی دیدم این میتواند انگیزهای برای ترکش باشد، قبول کردم. الان شش ماه است که در تیم ما و کنار بچههای خودمان حضور دارد و کلا سیگار را کنار گذاشته است.
علی عرب ثانوی متولد ۸۱ است. اوایل پدرش گوشش را میگرفته و به زور او را با خودش میآورده است تا در خانه نماند. اما حالا آن قدر علاقهمند شده است که او به زور پدرش را به اینجا میآورد. علی میگوید: آن قدر والیبال برایم خوب است که درسهای سخت و سنگینم را میگذارم بعد از بازی میخوانم؛ چون آن موقع ذهنم گیرایی و تمرکز بیشتری دارد.
در گپ وگفتهایی که با والیبالیستهای پارک ملت داشتیم، درخواستی که تک تک آنها مطرح کردند، مربوط به آبیاری فضای سبز در روزهای جمعه بود. دو طرف زمینهای والیبال مسیر جویهای آبیاری فضای سبز بوستان ملت است. وقتی آب را باز میکنند که گیاهان آبیاری شوند، توپ والیبالیستها مدام در این جویها میافتد و خیس میشود. درخواست آنها این است که آبیاری در ساعت بازی والیبالیستها انجام نشود. موضوع را که با مدیر بوستان درمیان گذاشتیم، وی گفت که آبیاری طبق زمان بندی و تقویم باغبانی پارک انجام میشود و نمیتوان آن را تغییر داد.
محسن سالارپیشه دغدغههایی هم داشت که این گونه بیان کرد: یکی از مشکلاتی که والیبالیستها برای بوستان ملت ایجاد کرده اند، این است که مدام توپ هایشان به گلها و فضای سبز اطراف آسیب میزند. ازطرفی هم در ساعت حضور آنها عبورومرور دیگر ورزشکاران و رهگذران دشوار میشود و خطراتی همچون برخورد توپ با سر رهگذران وجود دارد. به نظر او اداره ورزش و جوانان باید به وظیفه اش عمل کند و پای کار بیاید تا شرایط را برای این ورزشکاران سامان دهی و نظاممند کنند.
* این گزارش پنجشنبه ۳۰ فروردینماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۴۵ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.