تلاش و پشتکار مشخصه بارز آنهاست و درکنارش روحیه همدلی و مشارکت، تیم سهنفره آنها را به موفقیت رسانده است. قبل از کار فنی، همدلی را بلد بودند. وقتی یکی ناراحت بود، همراهش بودند. وقتی زمانبندیشان با هم هماهنگ نمیشد بهجای اینکه روی اعصاب هم بروند، گذشت و انعطافشان را بیشتر میکردند.
راهشان پر از سختی و پستی بلندی بود، اما دست در دست هم دادند و آنقدر پشتکار داشتند که والدین، معلم، مدیر و حتی سرایدار مدرسه همراهشان شدند. درنتیجه این تلاشها سه دانشآموز سابق هنرستان امیرکبیر در مسابقات کشوری روباتیک، از دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف پیشی گرفتند و خودشان روی سکوی قهرمانی ایستادند.
خودرو خودران آنها با اینکه ارزانتر از خیلی از روباتهای روز مسابقه بود، توانست بر رقیبان پیروز شود؛ البته قبل از این پیروزی شیرین، آنها صدها بار شکست را تجربه کرده بودند. به مربی متخصص این رشته هم دسترسی نداشتند، ولی حالا خودشان به جایگاهی رسیدهاند که در کلاسهای بینالمللی روباتیک درس میدهند و در شرکتهای معتبر با حقوق مناسب کار میکنند.
امیرعلی، صدرا و محمدامین دانشآموزان سال گذشته هنرستان استعدادهای درخشان امیرکبیر در محله دانشجو و ساکن منطقه ۱۱ هستند که طبق قانون فیراکاپ و اینکه کمتر از نوزدهسال دارند، با وجود دانشجو بودن توانستهاند بهعنوان نماینده هنرستان در مسابقات شرکت کنند.
محمدامین اسدی، صدرا سلطانی و امیرعلی رهنما سه عضو تیم سازنده خودرو خودران هستند که چندی پیش در مسابقات بینالمللی روباتیک و هوش مصنوعی فیراکاپ آزاد ایران ششمقام برتر را به دست آوردند.
محمدامین متولد ۸۴ است؛ خودش هیچوقت فکر نمیکرد در این سن به چنین موفقیتی برسد.
او در یک آموزشگاه بینالمللی مدرس برنامهنویسی است و در شرکتی خصوصی هم کارهای نرمافزاری انجام میدهد. حالا شاید خیلیها او را بهعنوان یک نابغه ببینند، اما خودش این را بیشتر از نبوغ، ناشی از پشتکار میداند.
محمدامین کودکی خیلی معمولیای داشته است. ازآنجاکه از اول دنبال استقلال مالی بوده، از هشتسالگی در مغازههای اطراف خانهشان کار میکرده است. موقع بازی هم که میشده، یک بچه خرابکار بوده است که خیلی زود اسباببازیها را خراب و آنها را باز میکرده تا موتور داخل وسیله را جستوجو کند. آن موقع کامپیوتر را فقط به بازیهایش میشناخت. همراه عمویش مینشست و بازی کامپیوتری انجام میداد. وارد دبیرستان که شد، دید یکی از دوستانش مخربنویسی ویندوز را یاد دارد و برحسب شیطنتهای دوران مدرسه، آن را به سیستم مدرسه وصل کرد و کامپیوتر دچار مشکل شد.
محمدامین میگوید: علاقهمند شده بودم ببینم چطور این کار را انجام میدهد. بعد دیدم فقط چند دستورنویسی ساده است. از آنجا به سختافزار علاقهمند شدم و دربارهاش شروع به جستوجو کردم. چندی بعد در نمایشگاه بینالمللی مشهد نمایشگاه کامپیوتر دایر بود. یکی از اقوام هم آنجا غرفه داشت. در غرفهشان که بودم، وقتی علاقه من را دیدند، گفتند میتوانم در مؤسسه آنها مشغول فعالیت شوم.
او ابتدا بهصورت نسبتا رایگان کار میکرده و هدفش بیشتر یادگیری بوده است. خیلی زود هم به هدفش میرسد و در همین شرکت برنامهنویسی را یاد میگیرد.
او تا این زمان قصد داشت وارد رشته پزشکی شود، اما از آن پس دید به نرمافزار و روباتیک علاقه بیشتری دارد.
دانشجوی موفق دانشگاه آزادتعریف میکند: وقتی پدر و مادرم فهمیدند میخواهم بهجای پزشکی در رشته کامپیوتر ادامه تحصیل دهم، مخالفت کردند، ولی کلی با آنها صحبت کردم و دلایلم را گفتم. وقتی دیدند در این زمینه تحقیق کردهام و حسابشده حرف میزنم، راضی شدند که در این رشته ادامه تحصیل دهم.
او در هنرستان امیرکبیر، دنیای جدیدی را رو به روی خودش میبیند که دربارهاش اینطور توضیح میدهد: در هنرستان، جدا از فضای درس و امکانات مدرسه، ما را با افراد موفق و کاربلد آشنا میکردند که همین موضوع، سرنوشت من و بسیاری از دوستانم را تغییر داد.
او از دوستش صدرا میخواهد بقیه موضوع را تعریف کند. صدرا هم درحالیکه در یکی از کارگاههای هنرستان کنار ما نشسته و انگشتان دو دستش را در هم قفل کرده است، میگوید: من هم کامپیوتر را فقط به بازی میشناختم و هیچ اطلاعات دیگری دربارهاش نداشتم. در هنرستان، ما را به دیدار با نوابغ روباتیک بردند.
آنجا تازه مباحثی مثل خودرو خودران و هوش مصنوعی به گوشمان خورد و فهمیدیم دنیای برنامهنویسی و سختافزار و نرم افزار کامپیوتر چقدر میتواند پیچیده و درعینحال جذاب باشد. سازندگان روباتیک و روباتهای متعددی که ساخته بودند، ما را مات و مبهوت کرده بود، ولی همینها کلی انگیزه شد تا خودمان هم دراینباره اطلاعات کسب کنیم.
بعداز این دیدارها، به آنها اعلام شد که حدود هفتماه دیگر، مسابقات روباتیک برگزار میشود و میتوانند در آن شرکت کنند. آنموقع این دو دوست کلاس دهم بودند و بهدلیل شیوع کرونا مسابقات بهصورت مجازی برگزار میشد. محمدامین و صدرا تصمیم گرفتند در مسابقات روبات شبیهساز خودرو خودران فیراکاپ شرکت کنند.
صدرا میگوید: ما هیچ تجربهای دراینزمینه نداشتیم. اطلاعاتمان صفر بود. حتی نمیدانستیم چطور باید شروع کنیم. همه منابع اطلاعاتی ما هم فیلتر بود. هر فیلتری را که دور میزدیم، باز فیلتر جدیدی اعمال میشد و باید کلی وقت صرف فرار از فیلترینگ جدید میکردیم. نه مربی داشتیم، نه استاد راهنما. کسی را هم نمیشناختیم که در این زمینه کار کرده باشد.
مدیر هنرستان، یکی از افراد باتجربه و مقامدار درزمینه روباتیک به نام امیرمحمد ظریف را دعوت کرد. او به هنرستان آمد و ما بخشی از سؤالاتمان را پرسیدیم، اما بخش اصلی کار روی دوش خودمان بود. تا دلتان بخواهد، اشتباه کردیم. از سوختن موتور تا اتصال سیمها را تجربه کردیم. هزار راه رفتیم که اشتباه بود و باز برمیگشتیم راه جدیدی را تجربه میکردیم.
او ادامه میدهد: صبحها از ساعت ۸ میآمدیم هنرستان و تا ۱۱ شب اینجا بودیم. خیلی وقتها مجبور بودیم از کلاسهای درسی بزنیم و وقتمان را روی ساخت روبات بگذاریم. معلمان و مدیر هنرستان خیلی با ما همکاری کردند. حتی سرایدار اینجا تا ۱۱شب معطل ما بود، اما اخم به ابرو نمیآورد و با چای و بیسکویت پذیراییمان میکرد. گاهی هم که خسته میشدیم، کلی انگیزهمان میداد و میگفت نتیجه زحماتتان را میبینید.
دو دانشجوی دانشگاه آزاد مشهددرنهایت موفق شدند در شبیهساز، خودرو خودران را بسازند و با آن سال۱۴۰۰ در مسابقات بینالمللی فیراکاپ ایران (انتخابی جهانی) حاضر شدند و مقام اول دانشآموزی را در رقابت سرعت به دست آوردند.
محمدامین که خاطره شیرین آن روز، نشاط را به چهرهاش آورده است، میگوید: بهتر از دانشجویان دانشگاه شریف بودیم. آنها همان ابتدای مسابقه باختند. خودروشان الگوریتم پیچیدهای داشت، اما بهسختی یکیدو مرحله اول را رد کرد. بعد هم نتوانستند ادامه دهند، ولی خودرو تیم دانشآموزی ما خیلی بهتر از آنها بود و کلی از این نظر کیف کردیم و به خودمان بالیدیم.
این مقام آنها را راهی مسابقات جهانی کرد که در تایوان برگزار میشد، اما تجربهشان کمتر از آن بوده است که بتوانند از عهدهاش برآیند.
محمدامین تعریف میکند: مسابقات جهانی تغییراتی داشت که کار را برایمان سخت کرد. خطایی دریافت میکردیم که نمیدانستیم از چه چیزی است و چطور باید رفعش کنیم. شبها و روزهای پیدرپی در سیستمهای متعدد و با نرمافزارهای مختلف دنبال برطرفکردن این خطا بودیم. کلی الگوریتم عوض کردیم، اما فایدهای نداشت. بعدها فهمیدیم با همه کارهایی که میکردیم، داشتیم دور خودمان میچرخیدیم و اصلا راهحل در جای دیگری بوده است.
محمدامین و صدرا بهدلیل اینکه نتوانستند این خطا را رفع کنند، از مسابقات جهانی سال۲۰۲۱ بازماندند، اما نهتنها ناامید نشدند، بلکه تصمیم گرفتند مدتی در مسابقات شرکت نکنند و اطلاعات و تجربهشان را افزایش دهند.
در این فاصله هر دو آنها جذب محیط کار شدند و حین تحصیل و اشتغال، تجربهآموزی کردند. امسال محمدامین و صدرا تصمیم گرفتند در دهمین دوره مسابقات بینالمللی روباتیک و هوش مصنوعی فیراکاپ آزاد ایران شرکت کنند.
محمدامین تعریف میکند: میدانستیم در این مسابقات، با روبات هم میتوانیم شرکت کنیم؛ بنابراین تصمیم گرفتیم علاوهبر خودرو شبیهساز، خودرو فیزیکال (روبات) بسازیم، اما خودمان تجربه طراحی فیزیکی و مکانیکی آن را نداشتیم. با دانشآموز سابق مدرسهمان، امیرعلی رهنما که الان دانشجوی دانشگاه علم و صنعت است، آشنا شدیم که در زمینه طراحی بدنه روبات تجربه داشت.
از آن به بعد، تیم آنها سهنفره شد و با یک تقسیم کار بنا را بر این گذاشتند که امیرعلی بخش طراحی و بدنه روبات را انجام دهد و محمدامین و صدرا هم بهترتیب بخش فیزیکال و شبیهساز را برعهده بگیرند.
چون درزمینه شبیهساز تجربه داشتند، وقت زیادی روی آن نگذاشتند و همان خودرو قبلی را بهینهسازی کردند، اما برای ساخت روبات آن، با هزینههای زیاد تجهیزات روبهرو شدند.
صدرا میگوید: فرض کنید یک نفر پول پراید داشته باشد، اما بخواهد مثل بنز برایش کار کند. ما با چنین وضعیتی مواجه بودیم. در رقابتهای قبلی دیده بودیم که رقبا برای روباتهایشان بسیار هزینه کردهاند و با قطعات گرانی آنها را میبندند، اما ما آنقدر پول نداشتیم. بدنه را بهدلیل هزینه زیاد نمیتوانستیم ارتقا دهیم؛ ناچار فقط کیفیت موتور را تاحدیکه در توانمان بود، افزایش دادیم، بااین اوصاف روز مسابقه روبات ما ارزانترین روبات بود، ولی خیلی جاها عملکرد بهتری نسبتبه روباتهای گران قیمت داشت.
محمدامین از سختیهای حضور در مسابقه یاد میکند و میگوید: مرخصیگرفتن از محل کار و مدرسه اولین چالش ما بود. بعدش دغدغه اسکان در تهران را داشتیم. متأسفانه مسئولان آموزشوپرورش ذرهای حمایت نکردند و ازآنجاکه جایی نداشتیم، امیرعلی که در خوابگاه دانشجویی بود، ما را مهمان کرد. به آنجا که رفتیم، روز مسابقه، نور آفتاب طوری بود که پیشبینیاش را نکرده بودیم و عملکرد روبات ما را دچار مشکل میکرد.
نور که روی بنر زمین مسابقه میتابید، بازتاب آن شبیه خط بود و نرمافزارهای ما هم که با دوربین کار میکند، به نور حساس است و تحت تأثیر آن قرار گرفته بود. از استرس این موضوع و برای اینکه خاطرمان برای سایر مسائل جمع باشد، مدام از روباتمان تست میگرفتیم. اما در روز تست، ناگهان رقیبمان گفت روبات شما دارد بو میکند. نگاه کردیم و دیدیم سرور موتورمان سوخته است.
صدرا سرش را تکان میدهد و با لبخند ادامه میدهد: نمیدانید چه روز پراسترسی بود. صبح روز مسابقه امیرعلی رفت به بازار تهران که قطعه سوخته را بگیرد. ما هم در بخشهای مسابقه شبیهساز شرکت میکردیم. امیرعلی که رسید، قطعه را عوض کردیم، اما بوی سوختگی روی قطعات نشسته بود و ما مدام روبات را بو میکردیم و استرس داشتیم که مبادا مجدد بسوزد.
این تعویض قطعه، روی برنامهها و الگوریتم روبات تأثیر میگذارد و به گفته سازندگانش، به خوبی اولش نبوده است. ازطرفی، چون در بخشهای مختلف مسابقات آزاد و دانشآموزی، شبیهساز و فیزیکال شرکت کرده بودند، به قول خودشان انگار با یک دست چند هندوانه برداشته بودند. دائم از یک بخش مسابقه به بخش دیگر میرفتند، اما درنهایت نتایج درخشانی به دست آوردند که کاپهای قهرمانی را برایشان به ارمغان آورد.
امیرعلی با اشاره به لوحهای قهرمانی میگوید: ما در مسابقه بینالمللی روباتیک و هوش مصنوعی فیراکاپ آزاد ایران، مقام اول خودرو خودران مجموع، در گروه سنی کمتر از نوزدهسال، مقام اول رقابت سرعت خودرو خودران شبیهساز گروه سنی کمتر از نوزدهسال، تیم سوم مجموع خودرو خودران شبیهساز لیگ آزاد، تیم دوم سرعت خودرو خودران شبیهساز، مقام سوم خودرو خودران شهری کمتر از نوزدهسال و مقام اول سرعت خودرو خودران کمتر از نوزدهسال را به دست آوردیم.
امیرعلی روحیه مشارکت، همدلی و پشتکار را دلیل موفقیتشان میداند و ادامه میدهد: به گروهی که داشتیم افتخار میکنم. ارتباطات خیلی خوبی داشتیم و همهجوره یکدیگر را حمایت میکردیم. انصافا خیلی هم زحمت کشیدیم. یک هفته بود که در هر ۲۴ساعت فقط سه یا چهار ساعت میخوابیدیم. یک بار از شدت خستگی حین تست روبات، صدرا خوابش برد من هم بهجای اینکه او را بیدار کنم، خودم هم خوابیدم!
او به تقسیم کاری که بینشان بوده است، اشاره میکند و ادامه میدهد: تقسیم کار را بهدرستی انجام داده بودیم و هرکسی در حوزه خودش همه سعی و تلاشش را میکرد. درکنارش، هر بار مشکلی پیش میآمد، رأیگیری جمعی میکردیم که همین رأیگیری بارها ما را از حذفشدن نجات داد.
امیرعلی هم از هزینههای زیاد ساخت روبات گلایه میکند و میگوید: روبات ما هیچ تجهیزات خاصی نداشت. هر سلاحی میخواستیم بگذاریم، هزینهمان اضافه میشد. فقط ما موتور روباتمان را تقویت کرده بودیم و با همین موتور خوب توانستیم بر رقبایی که روباتشان سلاح داشت، غلبه کنیم.
او هم مانند صدرا و محمدامین دغدغه مسابقات جهانی را دارد و از کمتوجهیهایی که هست، ابراز ناراحتی میکند و میگوید: ما اجازه شرکت در مسابقات جهانی را داریم، اما ازآنجاییکه هزینههایش سنگین است، خودمان از پس آن برنمیآییم و مسئولان آموزشوپرورش در خارج از هنرستان هم هیچ حمایتی نمیکنند. تا همین جا هم فقط هنرستان از ما حمایت کرده است.
این تیم برتر مسابقات روباتیک، درانتظار پیداکردن حامی مالی هستند، درغیراینصورت برخلاف میلشان از ورود به عرصه جهانی جا میمانند.
به گفته نخبههای روباتیک منطقه ما، مدیر و معلمان هنرستان امیرکبیر دلسوزانه با آنها همکاری کردهاند و حتی جور بقیه مسئولان را کشیدهاند. همین همراهی است که سبب شده دانشآموزان سال گذشته مدرسه امیرکبیر، حتی بعد از فارغالتحصیلی ارتباطشان با مدرسه را قطع نکنند و اینجا را خانه دوم خود بدانند. حتی این افراد با درآمدهای شخصی، مبالغی برای کمک پرداخت میکنند تا راهگشای کمبودهای مدرسه و حامی دانشآموزان باشند. این کمکها حاصل درآمد مطلوب این افراد از برنامهنویسی بوده است.
آنها این کار حمایتی را با این هدف انجام میدهند که زیر ساخت لازم برای دانشآموزان علاقهمند به حوزه روباتیک در مدرسه سابقشان ایجاد شود.
* این گزارش پنجشنبه ۱۵ آذرماه ۱۴۰۲ در شماره ۵۳۱ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.