یکی از موانع اصلی کاشت درخت در مجتمعهای مسکونی، تأمین آب و هزینههای آن است که معمولا افزایش نجومی قیمتها و البته توجهبه موضوع کمآبی، موجب میشود ساکنان، قید کاشت درخت در محل سکونتشان را بزنند. با این تفکر، وجود درختان سربهفلککشیده در حیاط و بام خانهای در محمدیه، ارقامی نجومی روی قبض آب را در ذهن متبادر میکند.
حالآنکه ایدههای ابتکاری «خانواده غروبی» برای کاشت درخت و شیوههای نوین آنان برای آبیاری درختان موجب شده طلوعی در درختکاری آپارتمانی به وجود آید. احمد غروبی، یکی از شهروندان محله جاهدشهر با استفاده از روشهای خلاقانه و ابتکاری خود و البته حمایتهای بیدریغ همسرش در کمترین فضا و با استفاده مجدد از آب شرب مصرف شده خانواده درختان زیادی را پرورش داده است؛ نهالهای کوچکی که بعداز گذشت پنجسال مراقبت و نگهداری، به درختانی با میوههای آبدار و شیرین تبدیل شده است.
احمد غروبی سال ۱۳۴۵ در یکی از روستاهای فریمان به دنیا آمد و از همان دوران کودکی با کشاورزی و کار در مزرعه آشنا شد. او توانست در نوجوانی بهترین محصول روستا را تولید کند.
پدرم کشاورز بود. او هرروز صبح قبلاز طلوع آفتاب سر زمین میرفت و تا غروب آفتاب کار میکرد. هر زمان، چهره آفتابسوخته و دستان زمخت پدرم را میدیدم، به این فکر میکردم که چگونه میتوانم محبتهایش را جبران کنم، به همین دلیل از هفتسالگی در آمادهسازی زمین و جمعآوری محصولات کشاورزی به او کمک میکردم.
سال پنجم دبستان بودم که پدرم بهدلیل ابتلا به بیماری سختی نتوانست به سر زمین برود. شریک پدرم که متوجه ناتوانی و ازکارافتادگی او شده بود، زمین را به دو بخش قسمت کرد و به پدرم گفت: کاشت، داشت و برداشت این بخش زمین را باید خودت انجام بدهی و من هیچ مسئولیتی درباره آن ندارم.
پدرم که میدانست نمیتواند کشاورزی کند، تصمیم گرفت زمین را به فرد دیگری بدهد و آن سال کشاورزی نکند. من که طاقت دیدن ناراحتی پدرم را نداشتم، گفتم: نگران نباش؛ من هستم و همه کارهای زمین را خودم انجام میدهم. پدرم با شنیدن این حرف، خیلی خوشحال شد و با همان لبخند مردانهاش گفت: امسال تو مرد خانه ما هستی و باید جور پدرت را بکشی. میخواهم روسفیدم کنی. آن سال من، هم درس خواندم و هم کشاورزی کردم. بیلزدن، بارکشی و آبگیری برای یک کودک یازدهساله خیلی سخت بود، اما چون قول داده بودم که پدرم را سرافراز کنم، خستگی اثری نداشت و سرانجام موفق شدم.
آن سال شریک پدرم از زمین شریکی ۹۰ تن چغندر برداشت کرد، اما من توانستم از زمین خودمان که به اندازه همان زمین بود، ۱۴۰ تن چغندر قند برداشت کنم. برداشت چنین محصولی تا آن زمان در روستای ما و وروستاهای اطراف بیسابقه بود. هرکدام از اهالی روستا که به عیادت پدرم میآمد، با آبوتاب ماجرای تلاشهایم روی زمین را برای پدرم تعریف میکرد. من هم از اینکه موفق به انجام این کار شده بودم و به قولی که به پدرم داده بودم عمل کرده بودم، احساس غرور میکردم.
احمد غروبیکه سالهایکودکی و نوجوانی خود را در روستا گذرانده است، تجربههای سنتی و شیوههای مدرن را با هم تلفیق کرده و توانسته به روشهایی ابتکاری در پرورش درختان دست یابد.
باغ بزرگی در روستا داشتیم که پر از درختان گوناگون بود. چون روستای ما مکانی برای تفریح و شادی نداشت، تنها محل تفریحی و گردش خانواده همین باغ بود. بیشتر کارهای باغ نظیر شخمزدن، آبیاری و هرس درختان را خودم انجام میدادم. به مرور زمان به باغبانی حرفهای تبدیل شدم.
علاقهام به درختان و گلها نیز هر روز بیشتر میشد. سالها بعد که ازدواج کردم و شهرنشین شدم، بهدلیل همین علاقه، پرورش گل و گیاه در منزل را ادامه دادم. حالا هم بیشتر اوقات فراغتم را به پرورش گیاه میگذرانم. این علاقه به حدی بود که قطعهزمینی را در طرقبه خریداری کردم و در آن درخت کاشتم.
برای جبران کمبود آب به روشهای ابتکاری دست زدم. برای ماندگاری بیشتر رطوبت خاک، اطراف درخت را با پوشال، کاه و مالچ میپوشاندم. برای صرفهجویی بیشتر و حداکثری از آب موجود، یک شیشه نوشابه خانواده را پرآب کرده و سوراخی ته آن ایجاد میکردم، تا اندکاندک به ریشه درخت برسد. با استفاده از همین دو روش ساده و تغییرات جزئی دیگر، مقدار آب مصرفی و هزینه آن کاهش چشمگیری پیدا کرد، برخلاف تصور همه، درختان باغچه نیز بهخوبی رشد کرده بود.
احمد غروبی هم زمانبا تجربه موفق ساخت باغ در زمین خریداریشده طرقبه، بهدنبال عملیکردن ایده ساخت باغ در مجتمع آپارتمانی، مطالعاتی درزمینه استفاده مجدد از آب شرب مصرفی انجام میدهد و برپایه همین مطالعات، سیستم لولهکشی مجتمع را پایهگذاری میکند.
پنجسال قبل بهاتفاق چند تن از آشنایان، زمین این مجتمع را خریدیم و ۹ واحد ساختمانی در آن ساختیم. بخشی از زمین نیز باقی ماند که طرح ساخت باغچهای در آن، به ذهنم رسید. چون بیشتر ساکنان واحدهای مجتمع از آشنایان و اقوام بودند، جلسهای با آنان گذاشتم و ایجاد باغ در زمین مجتمع را مطرح کردم.
برخی از آنان با شک و دودلی به این ایده نگاه میکردند. آنها معتقد بودند زمین موجود فقط باید برای پارکینگ خودروها استفاده شود، اما باتوجهبه وسعت حیاط و داشتن فضای مازاد با این شرط که هزینهای برای آنها نداشته باشد با ساخت باغ موافقت کردند.
اما مشکل اصلی آب مصرفی برای آبیاری درختان مطرح بود. برخی از همسایهها فکر میکردند که ما برای آبیاری درختان از آب شرب شهری استفاده خواهیم کرد و از نظر شرعی و قانونی با این کار مخالفت کردند، اما زمانیکه به آنها توضیح دادم آبیاری درختان بهصورت استفاده مجدد از آب مصرفی خواهد بود، نگرانیشان برطرف شد. با این توضیحات، ساکنان مجتمع با ایجاد باغ موافقت کردند.
احمد غروبی با طراحی و ساخت نوعی خاص از سیستم آبیاری قطرهای، اتصال مستقیم سینک دوم ظرفشویی به مخزنی تعبیهشده در باغچه و ذخیره آب باران و برف، طرحی منحصربهفرد برای آبیاری درختان اجرا کرده است.
در ابتدا با ایجاد جویهای باریک در تمام زمین، لولههایی کار گذاشتیم و روی آن را پوشاندیم.
روی این لولهها و در فواصل معین، سوراخهایی ایجاد کردیم که آب ازطریق این سوراخها به پای درخت میرسد. برای استفاده از آبهای جاری و برف و باران ابتدا مخزنی در زمین درست کردیم و بعد با ایجاد یک دیواره در مسیر کانال داخل خیابان، آب برف و باران را به داخل منبع ذخیره هدایت کردیم تا در مواقع ضروری برای آبیاری درختان باغ مورد استفاده قرار گیرد.
چون منبع اصلی آبیاری درختان باغچه باید از همان آب مصرفی آشپزخانه تامین میشد، دو سینک ظرفشویی در آشپزخانه نصب کردیم. در سینک اولی، ظروف یا سبزیجات آغشته به مایع ظرفشویی را میشستیم و در سینک کناری، شستن نهایی انجام میگرفت.
این آب که بدون مایع ظرفشویی و عاری از مواد مضر شیمیایی برای درختان بود، به طورمستقیم ازطریق لولههای تعبیهشده در منبع زیرزمینی ذخیره میشد تا در زمان نیاز مورد استفاده درختان قرار گیرد. خوشبختانه با این روش از هدررفتن مقادیر زیادی آب جلوگیری شد.
باتوجهبه محاسباتی که انجام داده بودم، اگر همه ساکنان مجتمع از این روش استفاده میکردند، روزانه حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ لیتر آب ذخیره میشد، اما باوجود موافقت اولیه، برخی همسایهها از این سیستم استفاده نمیکنند و بااینکه به آنها گفتهام هزینه نصب سینک دستشویی و وسایل دیگر را خودم میپردازم، هنوز موافقت نکردهاند.
احمد غروبی بعداز کاشت درختان در حیاط مجتمع، شخصا مراقبت و نگهداری از آنها را برعهده میگیرد و محصول و میوه تولیدی را نیز بین همسایهها تقسیم میکند. بعداز شخمزدن و آمادهکردن زمین، تعدادی نهال میوه خریدم و در زمین کاشتم. بعداز کاشت نهال، برطبق یک برنامه منظم، مراقبت و نگهداری از نهالها را شروع کردم.
درکنار آن نیز با مطالعه کتابهایی درباره باغداری و آفات نباتی، اطلاعات جدیدی درباره انواع درختان میوه، بیماریها و شرایط زیستی آنها به دست آوردم. بهطور معمول هر روز بعداز آمدن از اداره، بیشتر اوقات فراغتم بین درختان و گلها میگذشت.
کمکم به یک کارشناس باغبانی تبدیل شدم، طوریکه با نگاهکردن به برگها و شکل ظاهری درختان، متوجه کمبودها و احتیاجات آنها میشدم. بهدلیل تاثیرات نامطلوبی که کودهای شیمیایی روی خاک و طعم میوه درختان دارد، از همان ابتدا از مواد آلی تجزیهشونده در طبیعت استفاده کردم. به همین منظور سیستم تفکیک زباله خشک وتر را طراحی کردم.
در این روش، دو سطل زباله در آشپزخانه قرار دارد. در یک سطل زبالههای تجزیهشونده (پوست میوه، تخمه) و در سطل دیگر زبالههای غیرقابلتجزیه (پلاستیک) ریخته میشود. بعداز پرشدن، سطل زبالههای غیرقابلتجزیه را به بازیافت تحویل میدهیم. زبالههای تجزیهشونده را نیز در داخل باغچه چال میکنم.
بهمرور زمان، این زبالههای طبیعی تجزیه و به مواد آلی تبدیل میشوند. این مواد آلی نهتنها هیچگونه عوارضی برای خاک و درختان ندارند، تاثیر زیادی بر شیرینی و طراوت میوه درختان نیز میگذارند و همه کسانی که از میوههای این باغ خوردهاند این موضوع را تایید کردهاند.
غروبی با مطالعاتی درباره کرم خاکی، تعدادی از آنها را از شمال به مشهد میآورد و با رهاسازی در باغچه خانه، کار تجزیه خاک را به این موجودات کوچک میسپارد.
در یکی ازکتابهای کشاورزی، مطلبی درباره فواید تجزیه خاک توسط کرم خاکی خوانده بودم. بههمراه خانواده، سفری به شمال رفتم. در آن سفر، یک روز را به جمعآوری کرم خاکی از حاشیه رودخانه گذراندم. کرمها را در محفظهای گذاشتم تا به مشهد بیاورم.
بین راه برگشت برخی از همراهان ناراحت بودند و قصد بیرونانداختن محفظه کرمها را داشتند، اما من، مانع این کارشدم و کرمها را به مشهد آوردم و در خاک باغچه رها کردم. کرمهای خاکی در حرکتی مداوم و همیشگی با زیروروکردن خاک و تجزیه مواد آلی، خاک را به کمپوستی سبک و مغذی تبدیل میکنند.
همزمانبا ایجاد باغ و درختکاری در حیاط مجتمع، احمد غروبی برای استفاده بیشتر از فضاهای خالی، با هزینه شخصی خود پشتبام سبز ایجاد میکند. با خواندن مطالبی درباره طرح پشت بام سبز و با دیدن فضای مناسب در پشت بام مجتمع به فکر پیادهسازی ایده «باغبام» افتادم و بهدنبال آن با هزینه شخصی و تلاشی چندروزه، بعداز آمادهسازی و عایقبندی پشتبام، بخشی از این فضا را درختکاری و قسمت دیگر را سبزیکاری کردم.
همسایهها نیز از این طرح استقبال کردند. محصولات و سبزیهای تولیدشده نیز بین آنها بهصورت رایگان توزیع میشد. خانمهای مجتمع نیز از این فضای آرام و شاد برای دیدارها و جلسات زنانه استفاده میکردند. بعداز گذشت دو سال درختان نیز حسابی رشد کرده و درحال میوهدادن بودند. من نیز از این نظر خوشحال بودم.
اما یک روز که سر کار بودم، اطلاع دادند که یکی از همسایهها که مستاجر مجتمع بود، روی پشت بام رفته و همه درختان و گلها را خراب کرده است. خودم را که به منزل رساندم، با دیدن درختان و گلهای شکسته خیلی ناراحت شدم. بهدنبال آن، چند نفر از همسایهها به دیدنم آمدند و ضمن دلجویی از من خواستند که به کارم ادامه دهم. دوباره قسمتی از باغچه پشت بام را آماده کردم و سبزی کاشتم.
همانطورکه گفته شد احمد غروبی برای تامین آب لازم گیاهان و درختان باغ، در فصول بارانی با ایجاد یک بند مصنوعی در مسیر کانال داخل خیابان، آب باران و برف را به داخل باغ هدایت میکند که یک بار با مخالفت یکی از ماموران خدماتی شهرداری مواجه میشود.
باتوجهبه اهمیت مسئله تامین آب برای باغ و اصراری که خودم برای استفادهنکردن از آب شرب شهری داشتم، از همان ابتدای ایجاد باغ، هنگام ریزش برف و باران، با ایجاد مانع و سد در مسیر کانال داخل خیابان، آب را ذخیره و ازطریق لوله و پمپ همین آب باران را به داخل باغ هدایت میکردم.
دوسهسال پیش، بعداز بارشی خوب، مشغول انتقال آبهای جمعشده کانال به داخل حیاط بودم که یکی از نیروهای خدماتی شهرداری با دیدن سد جلوی کانال اعتراض و تهدید کرد که درصورت تکرار و ایجاد مانع جلوی کانال آب، با من برخورد قانونی خواهد شد.
هرچه به او توضیح دادم که این سازه کوچک تاثیری در جمعشدن و بندآمدن آبهای جاری ندارد تاثیری نداشت. همان روز چند نفر از کارشناسان شهرداری برای بررسی موضوع آمدند که با توضیحاتی که دادم و دیدن باغ داخل حیاط، کارم را تایید کردند و دیگر کسی مزاحمم نشد.
احمد غروبی درکنار پرورش درختان باغ، در تحقیقات نظری و عملی که درباره درختان و فضای سبز شهری کرده است، نتایج شایانتوجهی به دست آورده و دوست دارد که کارشناسان فضای سبز شهرداری از آنها استفاده کنند.
خوشبختانه کارشناسان فضای سبز شهرداری در انتخاب و گزینش درختان کاشتهشده برای فضاهای سبز شهری دقت کردهاند؛ باوجوداین درختانی نیز در فضاهای سبز شهری کاشتهاند که مضراتش بیشتر از فوایدش است.
درخت کاج، یکی از مضرترین درختان شهری است که بهدلیل سبزبودن همیشگی و کممصرفبودن آب در فضاهای سبز زیادی کاشته شده است. برطبق تحقیقات کارشناسان باغبانی، درخت کاج دارای صمغ و تراوشات خطرناکی است که باعث آلودگی محیط و تاثیرات منفی روی سیستم تنفسی میشود.
علاوهبر این بهدلیل سمیبودن، گیاهان و درختان اطراف درخت کاج رشد چندانی ندارند و حتی خشک میشوند. به دلایل ذکرشده، کشت درخت کاج نهتنها مفید نیست که ضررهای زیادی برای محیط زیست و شهروندان دارد و شهرداری باید بهدنبال کاشت درختان مناسب باشد.
برطبق تحقیقات چندسالهام متوجه شدهام که شاهتوت میتواند یکی از بهترین انواع درختان جایگزین باشد. این درخت که از تیره توت بوده و دارای ظاهری زیبا و مناسب با آب و هوای مشهد است، سبزی طولانیمدت و برگ ریز کوتاهی دارد. علاوهبراین بهدلیل داشتن میوه، منافع اقتصادی دارد. از شهرداری تقاضا میکنم کاشت درختان کاج را کنار بگذارد و درختان مناسب مانند شاهتوت و توت قرمز بکارد.
* این گزارش پنج شنبه، ۱۹ اسفند ۹۵ در شماره ۱۸۰ شهرآرامحله منطقه ۱۲ چاپ شده است.