کد خبر: ۷۱۹۴
۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۳۰

اختراع ماشین جاروبافی، هنر یکی از اهالی تلگرد

جعفر شعبانی یکی از جاروباف‌های خیابان تلگرد که از کودکی شاهد کار کردن خانواده و همسایگانش بوده می‌گوید: من همیشه به دنبال راه ساده‌تری برای ساخت دستگاهی بودم که بتوانیم تولید راحت‌تری داشته باشیم.

مثل خیلی‌های دیگر کار را با دست شروع کرد. پیش استادکاری که کسی جز پدرش نبود. هم او و هم برادران دیگرش که حالا حصیربافان قابلی هستند. البته پیشه اصلی او جاروبافی است. اهالی قدیم تلگرد اغلب جاروباف هستند و بوریا را خوب می‌شناسند، چون روزگار کودکی، نوجوانی و جوانی‌شان با آن گره خورده و با پوست و گوشت و خونشان عجین شده است.

تلگردی‌ها این‌قدر بنام و شهره هستند که هر کجا برای خواستگاری قدم می‌گذارند شغلشان را با نام محله‌شان می‌شناسند. زندگی بومی جاروباف‌های این اهالی آداب و رسوم خودش را دارد. کمی متفاوت‌تر و سنتی‌تر از قالب زندگی‌های امروزی.

برای کسی که به مشهد آمده باشد و بعد هم طلاب، کار متفاوت تلگرد‌های مشهد تماشایی است. محال است در چمدان و سوغات سفرشان غیر از زعفران و نبات متبرک تحفه‌ای از صنایع دستی جاروباف‌های مشهد پیدا نشود.

ما یک نیم روز سراغ تک تک آدم‌های این حوالی می‌رویم. آن‌ها که ماهرانه و ظریف دست‌هایشان لا‌به‌لای انبوه جارو می‌چرخد و استادانه آن را دسته‌بندی می‌کنند. بی‌مهری برخی از آدم‌ها را به عشق توریست و جهانگردان تاب می‌آورند.

خوش‌حال هستند برخی‌ها اگر قدر و مزد هنرشان را نمی‌دانند توریست‌ها برای دیدن صنایع‌دستی آن‌ها وقت می‌گذارند، می‌آیند و عکس می‌گیرند. لذت این دیدار و ملاقات‌ها وقتی بیشتر می‌شود که توی آلبوم‌های مختلف قاب‌هایی از خود و کار و هنرشان را می‌بینند و دیده‌اند که وصف هنرشان را تا دور دست‌ها برده است، اما ...

آن‌ها هم مثل خیلی از آدم‌ها حسرت به دل کشیده‌اند و وقتی فرصتی برای حرف زدن می‌شود درنگ نمی‌کنند تا گلایه کنند از اینکه کسی دیگر خریدار حصیر و بوریا نیست و حصیربافی عمرش رو به پایان است.

این‌ها را داشته باشید تا در کوچه پس کوچه‌های این محله که جارو‌های آویزان از در و دیوار مغازه‌ها تماشایی‌اش کرده است، برویم سراغ جعفر شعبانی میانسال مردی ۴۷ ساله که یک اختراع را به نام خود ثبت کرده است و اگر شرایط مالی اجازه بدهد طرح‌های دیگری هم در ذهن دارد که می‌تواند عملیاتی کند؛ دستگاهی برای پاک کردن تخم جارو‌ها که طرح و نقشش آماده است، اما گیر اعتبار و پول مانده است.

 

ماشین جاروبافی تلگردی ها

 

اختراع در دنیای جاروبافی

دنیای واقعی را که بگردیم کم نیستند از آدم‌هایی که نشسته‌اند و یک بند از شرایط و امکانات می‌نالند، اما کنارشان آدم‌هایی هستند که با وجود زندگی معمولی به جای اینکه نداشته‌هایشان را بزرگ کنند و قاب بگیرند و بزنند به دیوار روبه‌رو و هر روز تماشایش کنند به فکر چاره‌ای برای عبور از این سختی هستند. به فکر خلاقیت‌اند.

شعبانی تحصیلات آکادمیک ندارد. سرو ته‌اش را که جمع کنی اول راهنمایی بیشتر نمی‌شود، اما از همان اول کار هر جا محدودیتی بوده خلاقیت به خرج داده و به فکرش پناه برده است. گریزی به سال‌های کودکی اش می‌زند و از پدرش تعریف می‌کند که در حیاط خانه‌شان جاروبافی می‌کرده و می‌گوید: از همان ایام بین جارو‌ها بزرگ شدیم. کنار آن‌ها درس خواندیم و زندگی کردیم و بعد‌ها حرفه‌مان این شد؛ جارو و حصیربافی.

او ادامه می‌دهد: از همان ابتدا به نظرم حصیربافی کار سختی می‌آمد. برای بافت حصیر باید چوبی را به‌عنوان پایه قرار می‌دادند. بعد لوخ‌ها را می‌ریختند روی چوبی که دو طرف آن را با سنگی نیم‌کیلویی بسته بودند. نخ‌ها را دور این سنگ‌ها می‌پیچیدند و به صورت یک‌درمیان می‌بافتند کار سختی بود.

دیگر می‌دانستم برای مواد اولیه این کار نی لازم است. البته مشهدی‌ها به آن لوخ می‌گویند. نی‌ها را یا از زابل و سیستان و بلوچستان می‌آوردند و یا گیلان که به صورت خودرو و کنار دریاچه‌ها می‌روید. اصلا مواد اولیه و اصلی حصیربافی لوخ است.

ساخت حصیر با دست در مناطق مختلف ایران بسته به نوع مواد خام در دسترس با یکدیگر متفاوت است. در جنوب از الیاف نخل خرما و در نوار شمالی ایران از ساقه‌های برنج و گندم استفاده می‌شود.

 

طرح دستگاهی برای تولید راحت و انبوه

شعبانی می‌گوید: من همیشه به دنبال راه ساده‌تری برای ساخت دستگاهی بودم که بتوانیم تولید راحت‌تری داشته باشیم و طرح و نقشه زیاد می‌کشید‌م و درباره‌اش با برادرم مشورت می‌کردم. هرچند که او معتقد بود این طرح سرانجامی جز شکست ندارد و بهتر است که از فکرش بیرون بیایم.

اما من نمی‌دانستم در حوالی خانه ما دو برادر حصیرباف بودند که تولید زیادی داشتند و این موضوع برای ما که دستمان توی کار بود و می‌دانستیم برای بافت یک حصیر چندمتری چقدر زمان نیاز است، عجیب بود.

بعد‌ها فهمیدم دو برادر به ساخت دستگاهی موفق شده‌اند که جای دست را گرفته است. سال ۸۵ بود بیشتر وکمترش را خاطرم نیست از آن روز تصمیم خودم را گرفتم و شروع به خرید قطعات کردم از آهن و بلبرینگ گرفته تا دیگر قطعات.

طرح و نقشه را ریختم و شروع به کار کردم. هفت ماه زمان برد تا نقشه من کامل به نتیجه رسید و موفقیت‌آمیز بود. دستگاهی که یک چهار پایه با دو آهن شکاف‌دار را شامل می‌شد و می‌توانست جای شش نفر کارگر حصیر ببافد.

برای درک این موضوع باید بدانید یک نفر به صورت عادی روزی ۱۰ تا ۱۲ متر می‌تواند حصیر ببافد، اما با این دستگاه می‌توان روزی ۷۰ متر هم تولید داشت. خیلی‌ها  بعد از دیدن دستگاه خواسته‌اند آن را بسازند و اسباب و وسایلش را هم خریده و سوار هم کرده‌اند، اما نتیجه موفقیت‌آمیز نبوده است.

تصمیم گرفتم دستگاه به نام خودم ثبت شود و این اتفاق در سال ۸۷ افتاد. حاصل این تلاش دریافت کارت صنعتگری بود و ۱۰ میلیون تومان وام که غنیمت بود. بعد از این جریان سفارش ساخت زیاد داشته‌ام؛ هم مشهد و هم شهرستان‌ها. دستگاه حصیربافی هفت میلیون قیمت دارد.

 

ماشین جاروبافی تلگردی ها

 

طرح آماده ماشین تخم پاک کنی جارو

جعفر شعبانی از طرح دیگری هم می‌گوید که مدت‌هاست در ذهن می‌پروراند؛ ماشین تخم پاک کنی جارو. او که سال‌ها با گرد و خاک و آلودگی غبار تخم‌های جارو روزگار گذرانده است بهتر از هر کسی می‌تواند درباره مزیت‌های این دستگاه حرف بزند، می‌گوید: معمولا تخم جارو را از مهرآباد خریداری می‌کنند.

تخم‌ها برای تمیز شدن باید بادکش شوند و برای این کار از چند پنکه استفاده می‌شود و یک نفر با بیل تخم‌ها را در فضا پاش داده تا باد گرد و خاک آن‌ها را بگیرد. شما تصور کنید چند نفر هر روز کارشان این باشد چقدر آلودگی زیست محیطی همراه دارد. این دستگاه می‌تواند بی هیچ آلودگی تخم جاروی تمیز را تحویل متقاضی بدهد.

 

بازار حصیر تلگرد را  فراموش نکنید

شعبانی می‌گوید: سرمایه‌ای به دستم بیاید خیلی زود آن را اجرا می‌کنم. معلوم است به آینده امید و اطمینان دارد وقتی با اعتماد به نفس می‌گوید: حرف رکود و فراموشی در بازار ما جاروباف‌ها و حصیرباف‌ها کم نیست و من هم به آن معترفم، اما خدا را شکر هنوز هم بازار ما از رونق نیفتاده است.

کافی است شما سری به شاندیز و طرقبه و آلاچیق‌های آن حوالی بیندازید و ببینید تابستان داغ و گرم شما را خنکای حصیر چقدر تازه می‌کند.  بعد هم سفارش می‌کند تلگرد آمدید حصیر و جارو فراموشتان نشود.




* این گزارش یکشنبه ۲۱ مرداد سال ۱۳۹۷ در شماره ۳۰۴ شهرآرامحله منطقه ۴ چاپ شده است.  

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44