بیشاز هشت سال از زمانی که هنوز شغلی نداشتند، میگذرد. آن موقع، دو جوان جویای کار بودند که جیبشان خالی بود. بعد تصمیم گرفتند به اداره فنیوحرفهای بروند و تولید گل و گیاه زینتی و باغات و گیاهان دارویی را یاد بگیرند.
وقتی دوره لازم را از سرگذراندند، کارشان را شروع کردند. هرچه داشتند، وسط گذاشتند و همت خود را بهکار بستند. در این مدت، فرازو فرود کاری زیاد داشتند؛ گاهی به مرحلهای میرسیدند که تصمیم میگرفتند حرفهشان را کنار بگذارند، اما داشتن پشتکار، همان عاملی بود که سبب شد تا امروز در مسیر پیشرو بمانند و ثابتقدم باشند.
سیدعلی جعفری و مرتضی مشهدی، در مسیر این کار، واسطهها را حذف کردند تا هم تولیدکننده باشند و هم فروشنده. به گفته خودشان، در چهارمین سال کارشان، از سوی اداره فنیوحرفهای، به عنوان کارآفرین برتر انتخاب شدند و تاکنون، یکبار از صداوسیمای سراسری بهعنوان کارآفرینان برتر با آنها مصاحبه شده است.
آنها که حالا صاحب گلخانه اجارهای بزرگی در محله لشکر و انتهای بولوار میثاق هستند، برای چهار نفر، اشتغالزایی کردهاند و زندگی خودشان هم میچرخد. در اینمیان، آنچه بیش از همه، کار این دو جوان را متمایز میکند، این است که باوجود شرایط نامطلوب اقتصادی بازار در این سالها و ضررهایی که تاکنون دیدهاند، دست از کار نکشیده و بهجای خالیکردن عرصه، همواره بهدنبال یافتن راهحل جدید برای پشتسرگذاشتن موانع بودهاند.
حالا هم گرچه، درآمد آنچنانی ندارند، مهمترین سرمایه آنان، تجربه و اندوختهای در اندازه یک دهه است که سببشده با تکیه بر آن، امیدوار به روزهای بهتر و پیشرفت بیشتر باشند. گفتگوی ما با سیدعلی جعفری، یکی از صاحبان این گلخانه درباره همین تجربهها انجام گرفت.
مدرک دیپلم داشتند و بیکار بودند. شنیده بودند که تولید خیار و گوجهفرنگی در گلخانه، باب شده و درآمد خوبی نیز دارد. به اداره فنیوحرفهای رفتند و در کلاسهای «تولید گل و گیاه زینتی و باغات و گیاهان دارویی» ثبتنام کردند. وقتی این دوره آموزشی را میگذراندند، متوجه شدند با اندک سرمایهای که دارند، نمیتوانند به تولید خیار و گوجهفرنگی اقدام کنند.
بعد از این، با مشورت و همفکری یکدیگر تصمیم گرفتند بهسمت پرورش درختچههای تزیینی بروند. سیدعلی جعفری خودش دراینباره میگوید: «برای پرورش درختچههای تزیینی، گلخانه شاسی ۲۰۰متری، کافی بود. ما درمجموع حدود ۶ میلیون پول داشتیم.
دل را به دریا زدیم؛ گفتیم یا سرمایهمان از بین میرود یا نتیجه میدهد. زمینی هزارمتری اطراف آرامگاه فردوسی داشتیم که آن را دیوار کشیدیم و یک گلخانه شاسی در آن روبهراه کردیم.»
شروع هر کاری، سختیهای خودش را دارد. برای جعفری و مشهدی هم همینطور بوده است. آنها پرورش درختچههای تزیینی را اینگونه شروعمیکنند؛ «شهرداری هرساله درختهای بولوارها را هرس میکند. ما میرفتیم و همان شاخههای هرسشده را برای قلمه میگرفتیم.
گاهی هم سرِ باغات میرفتیم و بهصورت رایگان، درختان آنجا را هرس میکردیم، درعوض قلمهها را برمیداشتیم. درنهایت این قلمهها را در اندازههای ۱۵سانت، برش میزدیم و داخل شاسی با فاصله هر دو سانت، یک قلمه میکاشتیم تا هر کدام بوتهای جدید شود. بعد از سهماه، این قلمهها ریشهدار میشد و آنها را به گلدان منتقل میکردیم. سه ماه دیگر که میگذشت، آماده فروش بودند.»
بهخاطر شرایط نامطلوب اقتصادی در جامعه و بحرانی که همه مشاغل ازجمله حرفه این دو جوان را تهدید میکرده، آنها در سال چهارم تصمیم میگیرند شغلشان را رها کنند؛ کاری که خیلیها مجبور به انجام آن میشوند و هنوز به نتیجه مناسبینرسیده، دست از ادامهدادن برمیدارند.
تفاوت آدمها در همین نقطه است که مشخصمیشود. جعفری و مشهدی، اما در تصمیم خود تجدیدنظر میکنند و با پشتکاری که دارند، پای کارشان میمانند؛ «با خودمان گفتیم ما سهسال زحمت کشیدیم و وقت و سرمایهمان را گذاشتیم. اگر کار را رها کنیم، زحمتهای خودمان به هدر رفته است. بعد به این نتیجه رسیدیم که برای تغییردادن شرایطمان، واسطهها را حذف کنیم. گفتیم چرا ما زحمت بکشیم و استفادهاش را واسطه ببرد. اینطور شد که تصمیم گرفتیم دفتر فروش باز کنیم.»
برای رسیدن به هدف جدیدشان، دفتر فروش کوچکی را با فضای ۱۲۰ متر اجاره میکنند. یک سال بعد این دفتر فروش، به مکان فعلی که ۱۲۰۰متر است، منتقل میشود تا بتواند علاوهبر مخارج این دو نفر، هزینه زندگی چند کارگر را هم تامین کند.
جعفری درباره وضعیت فعلیشان میگوید: «از نظر درآمدی باز هم چندان راضیکننده نیست و باید بخش زیادی از سودمان را صرف دادن اجاره کنیم. گاهی حقوق کارگرهایمان از آنچه برای خودمان میماند، بیشتر است؛ بااینحال ما به کارمان ادامه میدهیم؛ چون هشتنه سال وقت و انرژیمان را رویش گذاشتهایم.
الان دوباره داریم به تولید فکر میکنیم؛ چون در بازار فروش گل، دست زیاد شده و برعکس در بخش تولید میتوانیم دوباره حرفی برای گفتن داشته باشیم. ضمن اینکه تصمیم گرفتیم یک نفرمان، تحصیل در دانشگاه را در رشته کشاورزی ادامه بدهد و در حال حاضر، شریکم در این رشته درس میخواند تا به پیشرفت کارمان کمک کند.»
یکی دیگر از دلایلی که باعث شده این دو جوان کارآفرین، باوجود داشتن مشکلات کاری، همچنان به حرفه خود ادامه دهند، این است که به این شغل علاقه دارند؛ موضوعی که جعفری دربارهاش اینطور میگوید: «شغل ما تنوع دارد و کسالتآور نیست. ما هر روز با یک نوع گل و گیاه سروکار داریم و این باعث شادابی روحیهمان میشود.
اگر از موضوعی ناراحت باشی، وقتی بهمدت طولانی سرگرم گل و گیاه میشوی و آن را ناز و نوازش میکنی، ذهنت آرام میشود. گل، موجودی زنده است و حرفزدن با گلها باعث رشد آنان میشود. من همیشه به مشتریان میگوییم اگر میخواهی فقط بهعنوان یک شی دکوری، گل را ببری، نخر، اما اگر میتوانی به آن محبت کنی، آن را به خانهات ببر.
رشد گل در گلخانههایی که موسیقی پخش میکنند، بیشتر است؛ برعکس اگر در محیط پرورش گل، تنش وجود داشته باشد، باعث پژمردهشدن آن میشود.» دراینباره خاطرهای هم تعریف میکند: «مشتریای داشتم که گلهایش پژمرده شده بود و از من خواست برای پیداکردن علتش بروم. وقتی منزلش رفتم، دیدم شرایط نگهداری گل، مناسب است. از او پرسیدم با خانمت تنش و دعوا نداری؟ گفت چرا. به او گفتم این مسئله روی رشد گل تاثیر گذاشته است.»
گلخانه ولیعصر، در حال حاضر گلهای بیرونی و انواع درختها را به فروش میرساند. داخل فضای گلخانه که این روزها سرسبزی بهار را دارد، انواع گلها همانند سرخس، آگلونما، کروتون، بنجامین، قاشقی و لیندا دیده میشود. درختها نیز از نهال میوه سیب، گلابی، انجیر، آلو، آلبالو و گیلاس گرفته تا درختهای غیرمثمر مثل کاج، نارون، اقاقیا، پیوندی، توت و مجنون، در این گلخانه به چشم میخورد.
جعفری درباره نگهداری از آنها میگوید: «روزی دو مرتبه آبیاری لازم دارند و باید علفهای هرزشان را بزنیم و سمپاشی و هرس کردن را هم انجام بدهیم. البته درباره گلهای آپارتمانی، قلمهزدن را هم انجام میدهیم. درواقع گلهای آپارتمانی نباید بزرگ شود؛ چون از کیفیت ظاهری آنها کم میشود، به همینخاطر آنها را هرس و ازطریق قلمهزدن، تکثیر میکنیم.»
این دو شریک که در مکانی اجارهای کار میکنند، بهدلیل افزایش هزینه اجاره در سال جدید، به مشکل برخوردهاند و به گفته خودشان، احتمال جابهجاشدنشان به مکانی دیگر وجود دارد؛ «قیمت اجاره زمینهای بزرگ را کارواشها بالا بردهاند و حالا همهجا اجارهها چندبرابر شده است.
قبلا شهرداری از گلخانهها، مجوز تجاری نمیخواست، اما حالا برایمان نامه آمده که باید تجاری موقت بگیریم و این اصلا برای صنف ما بهصرفه نیست، در این صورت گلخانهها باید تعطیل شوند کنند یا قیمت فروش خود را افزایش دهند.»
کسی که خودش، از صفر شروعکرده و بابت اینکه در حرفهاش دست به آزمون و خطازده، جاهایی با شکست مواجهشده، حالا میتواند برای بقیه راهنمای خوبی باشد و از تجربههایش بگوید؛ «ما قبل از شروع این کار، در فنیوحرفهای آموزش دیدیم و خودمان هم دو ماه تحقیق کردیم، اما وقتی وارد عرصه کار عملی شدیم، فهمیدیم آنچه یاد گرفتهایم از زمین تا آسمان با کار عملی تفاوت دارد؛ به نظر من اگر کسی میخواهد وارد این کار بشود باید دستکم دوسال شاگردی کند، با آموزش تنها کار پیش نمیرود.
خود من شاگردی داشتم که قبل از آمدن به اینجا، گلخانهای راهانداخته، ولی بابتش، ۵ میلیون ضرر کرده بود. بعد که اینجا آمد، دو سال شاگردی کرد و الان یک گلخانه ۳ هزارمتری دارد و در کارش پیشرفت کرده است. درست است که داشتن علم در هرکاری خوب است، اما حتما باید، تجربه را هم در کنار خود داشتهباشد، درغیراینصورت آدم زمین میخورد، چون بازار فعلی ما، بازاری سالم نیست و در بیشتر حرفهها دست زیادشده و برای اینکه بتوانی ادامهدهی، باید به چنگ و دندان، شغلت را نگهداری.»
رابطهاش با مشتریها خوب است و به گفته خودش، بعضی ازآنها فقط وقتی خودش حضورداشتهباشد، برای خرید گل میآیند، چون میخواهند از او مشاوره و راهنمایی بگیرند؛ «بیشتر مشتریان ما خانمها هستند و معمولا نزدیک عیدنوروز، رفتوآمد آقایان به اینجا بیشتر میشود، چون میخواهند برای باغچههای منزل، درخت بگیرند.
ما سعیکردهایم قیمتهایمان به نسبت خیلی از گلخانهها، ارزانتر باشد. اگر مشتری در نگهداری از گل، به مشکل بربخورد و به ما مراجعهکند، راهنماییاش میکنیم و اگر لازم باشد، گل او را چند روز اینجا نگهمیداریم تا با رسیدگی ما، دوباره شادابشود. چون اعتقادداریم اگر گلی که او از ما خریداریکرده، برایش حفظشود، به پرورش گل علاقه پیداکرده و برای خرید گل بعدی به سراغ ما میآید.»
توصیه این گلخانهدار به کسانی که در خانه خود، گل وگیاه نگهمیدارند، این است: «باید آبیاری صحیحی داشتهباشند. بیشترین عاملی که باعث خشکشدن گیاهان میشود، آبندادن یا زیادآبدادن است. ما باید هر روز صبح، به خاک گلدان نگاهکنیم؛ اگر سطح خاک، خشک بود، به اندازهای آب بدهیم که از پایین گلدان، بیرون نیاید، چون در این صورت موادمعدنی خاک، خارجشده و ریشه دچار پوسیدگیمیشود.
علت بعدی پژمردهشدن گیاه این است که معمولا مردم فکرمیکنند گل باید خودبه خود بزرگشود، درصورتیکه املاح بهترین خاک هم، بیشتر از سه ماه، باقینمیماند و هرچند وقت یکبار باید کود تقویتی پای گیاه ریخت تا رشد خوبی داشتهباشد.»
از سختیهای سال اول که یادش میآید، میگوید: «تمام سرمایهمان فقط صرف دیوارکشی و هزینه استخر شد؛ طوریکه حتی هزینه گرفتن کارگر را نداشتیم و خانوادههایمان در این زمینه خیلی کمکمان کردند. هر روز وقتی هوا هنوز روشن نشده بود، سرِ زمین بودیم و هوا که تاریک میشد، کار را تعطیل میکردیم.»
پیشه پدر جعفری، کشاورزی بوده و او بهواسطه همین کار پدرش، با کاشت و پرورش صیفیجات آشنا بوده؛ هرچند به گفته خودش، کار پرورش درختچه تزیینی، کاری متفاوت از صیفیجات است. درآمد اولین سال کاریشان، گرچه اندک بوده، هزینههایشان را جبران کرده.
جعفری درباره ادامه کار میگوید: «سال دوم ضرر کردیم و سومین سال، شانس آوردیم که درآمد و هزینهمان برابر شد. اگر ما در سال سوم ضرر نکردیم، بهخاطر این بود که ۲ میلیون درختچه تولید کرده بودیم و میزان فروشمان زیاد بود؛ وگرنه همهچیز گران شده بود و هزینههای ما هم چندبرابر.»