
فرهنگسرای بهشت ازجمله بناهای تاریخی و دیدنی شهر مشهد با جاذبهها و دیدنیهای بسیار است. علاوهبر بنای زیبا و تاریخی برجا مانده از دوران صفوی، آثاری که در این مجموعه در معرض دید بازدیدکنندگان قرار گرفته میشود، میتواند بخشی از لحظات خوش و بهیادماندنی را برای زائران، مسافران و گردشگرانی که به شهر مشهد سفر میکنند، رقم بزند.
نمایشگاه نقاشی و تصویرسازی سبک تلفیقی با عنوان «منطقالطیر عطار و مهدویت» یکی از این جاذبههاست. درهمینزمینه با فهیمه رحمانیراد، خالق این آثار هنری و برپاکننده نمایشگاه، گفتوگویی کوتاه ترتیب دادیم.
چه شد به هنر نقاشی علاقهمند شدید؟
فهیمه رحمانیراد هستم متولد ۱۳۶۷. قبولی با رتبه سهرقمی در مبانی هنرهای تجسمی گرایش نقاشی در دانشگاه الزهرا (س). از کودکی به نقاشی علاقه زیادی داشتم، اما، چون در محدوده منزل ما هنرستانی وجود نداشت، مجبور بودم برای ادامه تحصیل در رشته نقاشی هر روز مسافت زیادی را طی کنم.
این بُعد مسافت شاید سختترین بخش تحصیلم بود. تحصیل در این رشته و تهیه ملزومات نقاشی بسیار گران بود و از آنجا که پدرم کارگر بود و درآمد زیادی نداشت، برای اینکه مجبور نشوم چندبار یک موضوع را نقاشی کنم، همان دفعه اول تمام تلاشم را میکردم به بهترین نحو کار را آماده کنم.
شاید همین باعث شده بود تا همیشه کارهایم در بین دانشآموزان مدرسه جزو برترینها باشد. همچنین در جشنوارههایی که بین مدارس برگزار میشد، همیشه یکی از مقامآوران برای مدرسهام بودم.
چطور شد تصمیم گرفتید نمایشگاه نقاشی بر پا کنید؟
پاییز سال ۸۸ بود که خیلی اتفاقی بازدیدی از فرهنگسرای بهشت داشتم. آنزمان یکی از دوستان در این مجموعه، نمایشگاه جاجیم و گلیم برپا کرده بود.
کارش در نظر من خیلی جالب آمد. با پرسوجویی درباره راههای طی شده، جرقه برپایی نمایشگاه گروهی با کمک چند تن از دوستان همدورهام در ذهنم خطور کرد و این آغاز راهی بود که هنوز ادامه دارد.
موضوع آثار نمایشگاه، چه بود؟
یکی از سؤالات متداولی که معمولا از ما بهعنوان یک فارغالتحصیل رشته نقاشی پرسیده میشود، این است که «چهره هم میتوانید ترسیم کنید!» درحالیکه کشیدن چهره برای یک فارغالتحصیل نقاشی جزو بدیهیترین کارهاست. درواقع هنر یک نقاش، ورای ترسیم چهره است.
از همینرو برای مقابله با این تفکر گروه ششنفره ما تصمیم گرفت نمایشگاه هنرهای کاربردی را برپا کند. در آن نمایشگاه ما آمدیم نقاشی را در قالبهای مختلف به هنردوستان معرفی کردیم.
در غرفه اول که غرفه هنرهای کاربردی بود بهعنوان مثال جاجیم و گلیم داشتیم و نقش و نگاری که از روی نقشه جاجیم یا گلیم ترسیم شده و شکل میگیرد. ما در آن غرفه با توضیح بر روی نقشهایی که گلیم و جاجیمها از روی آن شکل گرفته بود تصویر روشنی از این هنر مقابل دیدگانشان به نمایش گذاشتیم. غرفه دوم ما درباره هنر ذهنی و ارزشگذاری دورههای مختلف تاریخی بود.
بعد غرفه طبیعت بیجان و درنهایت غرفه تلفیق هنرهای باستانیاسلامی و کاربرد آن در نقاشی.
تجربه و خاطره خوشی از نخستین کار گروهی و نمایشگاه نقاشی دارید؟
کار و تجربه تازهای که ما در آن نمایشگاه ارائه کرده و به نمایش گذاشتیم، تلفیق هنرهای اسلامی و باستانی بود. برخی نقوشی که امروز از سوی افراد خاص نماد شیطانپرستی محسوب میشود، در واقع نقوش باستانی ماست. بهعنوان مثال نقش بز، برخی اشکال هندسی و نقاشیهای ترسیمشده بر روی سفالینههای تپه های سیلک و شوش کاشان در حالی امروز بهعنوان نقوش شیطانی مورد استفاده قرار میگیرد که درواقع نقوش اصیل و بهنوعی هویتهای هنر ایران ماست.
نمایشگاه ما در واقع نمایشگاه آگاهیبخشی درباره باورهای اشتباهی بود که در گذر زمان در جامعه شکل گرفته بود.
آن سال نخستین نمایشگاه نقاشی گروهی ما در بین نمایشگاههایی که برگزار شد، بیشترین بازدیدکننده را داشت؛ البته نزدیکی به بازاری که حجم زیادی از زائران و مسافران در آن تردد دارند در بازدید ۲ تا ۳ هزار نفری بیتأثیر نبود و این برای ما تجربه خوب و شیرینی بود.
تجربه کار انفرادی نمایشگاهی از تمامی آثارم هم داشته ام. در بخشی از این نمایشگاه پروژه تصویرسازی منطقالطیر عطار را انجام دادهام. درواقع اشعار عطار جزو علایقم است. من دیدم هنرمندان پانصد سال قبل مصورسازی افسانههای شاهنامه فردوسی را داشتهاند، اما این اتفاق در اشعار عطار نیفتاده است.
در دانشگاهها نیز بیشتر مصورسازیها بر اساس داستانهای جدید بود که استادان سفارش میدادند؛ از همینرو تصویرسازی منطقالطیر عطار را زیر نظر استاد بحیرایی یکی از استادان دانشگاه علمی و کاربردی انتخاب کردم. ابزار به کار رفته در خلق این آثار» پرفراش که حاصل تراش مقواست، مدادرنگی، مداد شمعی، خودکار، چای زردچوبه و مواد طبیعی و اکولین طراحی شد.
نمایشگاه ما در واقع نمایشگاه آگاهیبخشی درباره باورهای اشتباهی بود که در گذر زمان در جامعه شکل گرفته بود
ازدیگر فعالیتهای هنریتان بگویید؟
فعالیت ما در قالب شرکت تبلیغاتی و کار گروهی است. برپایی بزرگترین جشنواره هنری در استان را گروه هنری ما برگزار کرد. کار به این شکل بود که در سال ۱۳۹۰ برای افتتاحیه طرح «بوستان در بوستان» برای حدود ۲۰ وانت نقاشیهایی به همت گروه هنرمندانمان ترسیم شد.
ایده طرح از سوی ما مطرح شد و دست به کار شدیم. این وانتها از کمپ باباقدرت تا باغ وکیلآباد مسیری را به صورت رفت و برگشت طی کردند. اینکار در واقع نوعی کار تبلیغاتی برای شهرداری در زمینه عملکرد و افتتاح بوستانهای شهر مشهد بود.
در بهار ۱۳۹۳ هم طراحی ۱۷ غرفه از غرفههای استقبال از بهار شهرداری منطقه ۷ را برعهده گرفتم. همچنین در سال ۱۳۹۰ نمایشگاه نقاشی روی شیشه باعنوان «از حضور تا ظهور» در ایام نیمهشعبان برپا شد. این نمایشگاه هم که گروهی بود در نگارخانه پارسه برپا شد.
مدت ششماه هم بازار مشاغل قدیم در بازار جنت را پیمانکاری عهدهدار بودم که با اتمام قرارداد بازار و انتقال آن به مکانی دیگر درحالحاضر همین نمایشگاه را در برنامه کاری خود دارم. در این مدت با هماهنگیهای انجامشده زمینه حضور حدود چند هزار دانشآموز را به نمایشگاه فراهم کردیم.
اگر بخواهید بهعنوان یک هنرمند از دغدغه همراهان خود بگویید به کدام مورد اشاره میکنید؟
از مهمترین دغدغههای هنرمندان که سبب کمتر پرداختن به موضوعات هنری میشود، دغدغه زندگی روزمره است. یک هنرمند زمانی میتواند اثری خوب و ماندگار عرضه کند که در هنگام ثبت اثر، آرامش فکر و ذهنی هم داشته باشد تا بتواند اثری هنری و زیبا بر جای بگذارد. کار هنر و به ویژه نقاشی در واقع عشق است و کسی که عاشق این هنر باشد، در این راه ثابتقدم میماند.
حرف با مسئولان؟
ما در مشهد که یک کلانشهر به شمار میرود یک دانشگاه هنر نداریم. چرا ما نباید در دانشگاه فردوسی یک دانشکده هنر داشته باشیم؟!
دانشگاه الزهرایی که در این شهر وجود دارد در واقع آموزشکدهای برای دانشآموزان فنی و حرفهای است. شاید گمشدن هویت در مشهد به سبب همین نبود دانشگاههای هنری در این شهر باشد.
ازبزرگترین آرزوی هنریتان برایمان بگویید؟
تصویرسازی اشعار شیخ صنعان و سیمرغ عطار نیشابوری از خواستههای قلبی من است.
* این گزارش سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۷ در شماره ۲۹۹ شهرآرامحله منطقه ۸ چاپ شده است.