سقفی گرم برای کارتنخوابهای مشهد در شبهای سرد زمستان
موسوی، جنگی| بخار چای را مقابل صورتش میگیرم تا در این شب سرد، کمی بدن نحیفش را گرم کند. بوی جوشیدگیاش تا مغز استخوانش میرود، اما اگر شب سرد آذرماه باشد و سرپناهی برای ماندن نباشد، همین چای جوشیده زغالی، غنیمتی مهم محسوب میشود و طعمش گواراتر از بهترین نوشیدنیها.
این شبها و روزها که برای تکمیل گزارش کارتنخوابهای بولوارتوس با این گروه همراه شدهایم، دیگر عادت کردهایم که برای پذیرفته شدن در جمعشان به نحوی با آنها همراهی کنیم. خوردن سیبزمینی آتشی و چای زغالی هم نوعی همراه شدن با آنهاست در این شبهای سرد پاییزی. بولوارتوس، کالرزکش، سهراهدانش و مشهدقلی از مکانهای آلوده و محل تجمع کارتن خوابها در شبهای سرد سال در سطح منطقه ما هستند.
ازسویی تنها گرمخانه شهرداری به نام «خانه سبز» در جاده خینعرب قرار دارد که در این روز و شبها پذیرای این افراد است. هرچند که بهزیستی هم مکانهایی برای نگهداری کارتنخوابها دارد، اما باتوجهبه افزایش کارتن خوابی، مکانهای تهیهشده پاسخگوی تقاضاها نیست.
هوای سرد را میشود تحمل کرد
دور آتش جمع شدهاند تا بتوانند شب را صبح کنند. مرد میانسالی که چهرهاش را با شال مشکی پوشانده است تا سرما کمتر اذیتش کند، مقابلمان یک استکان چای میگیرد. خودش را رسول معرف میکند و از درگیری هفتسالهاش با اعتیاد و اینکه چطور زندگیاش را دود کرده است و حالا دیگر روی بازگشت به خانه را ندارد، تعریف میکند.
رسول بارها در شبهای سرد سال، شاهد بوده است که مینیبوسهای شهرداری برای بردن کارتنخوابها آمدهاند، اما برخی از آنها از رفتن، سرپیچی کردهاند. از او میپرسیم چرا در این شبهای سرد به گرمخانه یا همان خانه سبز نمیرود.
او میگوید: «ماموران شهرداری در روزهای بارانی و برفی بهسراغمان میآیند، اما عدهای علاقه ندارند همراه آنها بروند.»
او علت این سرپیچی را اعتیاد و لزوم تهیه مواد بیان میکند و ادامه میدهد: «شاید در گرمخانه جای خواب گرم و خوراک داشته باشیم، اما برای مصرف مواد هم باید پول دربیاوریم؛ به همین خاطر نمیتوانیم آنجا بمانیم.»
بیشتر آنهایی که دور آتش رسول جمع شدهاند، تجربه یکبار ماندن در تنها گرمخانه شهرداری در منطقه را دارند و برخی از آنها ادعا میکنند که در شبهای سرد، جمعیت گرمخانه زیاد است و این موضوع سبب میشود تا گاهی بین خودشان درگیری بهوجود بیاید.
در فصلهای سرد، آمار فوتی ما بیشتر میشود. این آمارها بین بچهها دهانبهدهان نقل میشود
اعتیاد و سرما = مرگ
سیبزمینیهایی که وسط آتش گذاشتهاند، حالا حسابی کبابی شده است و وقت خوردنشان است. تعارفمان میکنند و ما درحالیکه سیبزمینی کبابی را پوست میگیریم، صحبتمان را ادامه میدهیم. آنها از شبهای سردی تعریف میکنند که دوستانشان نتوانستهاند آن را صبح کنند و به علت همین سرما، جان باختهاند.
رسول میگوید: «در فصلهای سرد، آمار فوتی ما بیشتر میشود. این آمارها بین بچهها دهانبهدهان نقل میشود و نمیتوانم بگویم تا چه اندازه صحتوسقم دارد؛ افرادی که در سال گذشته بر اثر سرما یخ کردند و صبح مثل چوب خشک، آنها را پیدا کردیم.»
گاهی آنها بهدلیل مصرف نکردن مواد و خماری، گرسنگی و بیماریهایی که دارند، فوت میکنند.در فصل سرما آمار فوتیها بیشتر خود را نشان میدهد. آنها میگویند که اگر مکانهایی مثل گرمخانه افزایش پیدا کند یا دستکم در شبهای سرد سال چنین مکانهایی دراختیار آنها قرار بگیرد، میتوانند زمستان را بدون مشکل پشتسر بگذارند.
به کار نیاز داریم
یکی از این افراد، اهل یکی از شهرهای خراسانشمالی و بیستوپنجساله است، اما اعتیاد چهرهاش را شکستهتر نشان میدهد. اعتیادش به دوره نوجوانیاش برمیگردد. هنگامی که خانواده او متوجه اعتیادش میشوند، او را از خانه بیرون میکنند.
چند ماهی را در خانه دوستانش سپری کرده و با فروش ضایعات، زندگیاش را میگذراند و بعد از مدتی دوستانش دیگر پذیرایش نمیشوند و بدینگونه راهی جز سر کردن در پارکها و زمینهای بایر اطراف شهر برایش باقی نمیماند.
او میگوید: «مشکل ما از شهریور و مهر که هوا سرد میشود، شروع میشود و تا فروردین ادامه دارد. همه دعا میکنند که باران و برف ببارد، اما ما دعا میکنیم که هوا سرد نشود.» جملهاش که تمام میشود، دستهجمعی میخندند و میگویند: «انگار خدا روی ما را دیده که برف و باران تا الان نباریده است.»
صادق ۶۵ سال دارد و ۵۰ بهار از زندگیاش را دود کرده است. او دوسهبار در شبهای سرد سال، مهمان خانه سبز در منطقهمان بوده است و از امکاناتی که دراختیارشان قرار دادهاند، اینگونه یاد میکند.
«برخلاف آنچه میگویند، کارکنان خانه سبز رفتار خوبی دارند. غذا و حمام هم دراختیارمان قرار میدهند. اگر هوا سرد و برفی باشد، اجازه میدهند بیشتر بمانیم، اما برای تهیه مواد باید کار کنیم؛ به همین خاطر صبحها بیشتر آنهایی که در خانه سبز بودهاند، برمیگردند به سطح شهر.»
برق سرنگ در تاریکی شب میدرخشد. دستبهدست شدن یک سرنگ برای تزریق، یکی از صحنههای آشنا برای معتادان است. اینبار دستشان را رد میکنیم. آنها که کارشان تمام شده است، کمی آن طرفتر زمین را گود کردهاند تا شب را در آغوش آن پناه بگیرند.
حلقه گمشده بولوارتوس
یکی از فعالان فرهنگی در منطقه توس که سالها در این محله کارهای فرهنگی کرده است و دغدغهاش، اسکان و ساماندهی کارتنخوابهای منطقه توس است، درباره آسیبهای اجتماعی و مشکلات ناشی از حضور این افراد در بولوارتوس میگوید
«در دهههای اخیر کارتنخوابی و مصرف موادمخدر به اساسیترین بحران بولوارتوس تبدیل شده است. در واکاوی و ریشهیابی این پدیده قطعا عوامل مختلفی از سوءمدیریت متولیان دولتی تا بیانگیزه و بیتفاوت بودن نهادهای مردمنهاد حتی فعالان فرهنگی ساکن در این منطقه نقش داشته است.
برخی کارتن خوابهایی که در بولوارتوس رفتوآمد میکنند، بیماران روانی، افراد دارای معلولیتهای جسمی و ذهنی، معتادان و افراد بیخانواده و بیسرپرست هستند که از سایر مناطق شهر و حتی روستاهای اطراف به این نقطه آمدهاند.
یکی از دلایل تجمع این افراد در حاشیه شهر، وجود انبارهای ضایعات و زمینهای بایر است. ازسویی آنها به این نقطه از شهر میآیند، زیرا رفتوآمد برایشان هزینهای ندارد و میتوانند در همین محدوده موادشان را تهیه و مصرف کنند. یکی از عواملی که سبب شده است این افراد در این منطقه به شکل آسیب، دیده شوند، نبود مکان نگهداری همچون گرمخانهها در سطح حاشیه شهر است. آنها در محلات این بولوار، در گوشه خرابه یا در یک کوچه بنبست تجمع میکنند و این خود باعث بروز ناهنجاریهای فراوان در بولوارتوس شده است.»
کال دردسرساز
وی ادامه میدهد: «وجود کالی که در گذشته ویژه جمعآوری آبهای سطحی و فاضلاب در انتهای بولوارتوس بود و امروز مکانی برای تجمع و به صبح رساندن این افراد شده است، خود معضل دیگر منطقه است.
این امر باعث نارضایتی مردمی، ایجاد مسائل و مشکلات خاص، تنفروشی، آزار و اذیت جنسی، انتقال بیماریهای عفونی همچون «اچآیوی»، ناامنی در سطح منطقه و اتلاف سرمایههای عمومی شده است.
تاسیس گرمخانه در سطح بولوارتوس اهمیت بسیاری دارد، زیرا فراموش کردن این قشر میتواند مشکلات بسیاری را در سطح منطقه بهوجود آورد. با آنکه شهرداری و بهزیستی مکانهایی را برای اسکان این افراد درنظر گرفتهاند، باتوجهبه افزایش آنها، این مکانها پاسخگوی نیازهای ایشان در فصل سرد سال نیست.»
جایی برای خواب
خانه سبز که در جاده خینعرب قرار دارد و تنها گرمخانه شهرداری محسوب میشود، در سال ۸۴ و طبق مصوبه شورای عالی اداری و ابلاغ وزارت کشور راهاندازی شد. این مکان بهطور متوسط ظرفیت پذیرش ۱۰۰ زن و ۲۰۰مرد را در سالنهای مجزا واقع در دو طبقه دارد.
در بدو ورود وسایل فرد بهامانت به مسئول سپرده میشود تا صبح روز بعد به فرد تحویل داده شود. سپس به هر فرد پذیرششده پتو و بالشی داده میشود تا در این سالنها که دارای گرمایش مناسب است، استراحت کنند.
درباره فعالیتهای این گرمخانه چندی قبل «محمدرضا احمدزاده»، مدیر مرکز رسیدگی و ساماندهی آسیبدیدگان اجتماعی شهرداری مشهد (خانه سبز)، به رسانهها گفته بود: «مجموعه خانه سبز در دو حوزه فعالیت میکند؛ حوزه گرمخانه که اختصاص به جمعآوری و پذیرش کارتنخوابها دارد و حوزه نگهداری، رسیدگی و ساماندهی آسیبدیدگان اجتماعی که مجتمع، اردوگاهی برای این قشر جامعه است و خدماتی را به آنان میدهد.»
این گرمخانه سه مبادی ورودی برای پذیرش دارد؛ اول اینکه مسئولان ایستگاههای ویژه با شش سرویس به مراکز تجمع این افراد رفته و آنان را جمعآوری و به گرمخانه منتقل میکنند. همچنین گشتهای حوزه معاونتِ محیطزیست خدماتشهری شهرداری در نقاط مختلف شهر مستقرند و این افراد را شناسایی و جمعآوری میکنند. گروهی از این افراد نیز خودمعرف هستند و پیاده یا با هزینه شخصی به این مرکز مراجعه میکنند. این افراد میتوانند از ۶ بعدازظهر تا ۶ صبح در این گرمخانه حضور داشته باشند.
احمدزاده درباره مقررات پذیرش افراد در این گرمخانه نیز در این مصاحبه گفته بود: «افراد پذیرششده در بدو ورود به مرکز، وسایل خود را بهطور امانت به مسئول مربوط میسپارند و یک بسته شامل صابون، شامپو، دمپایی و لباس فرم تحویل میگیرند و پس از استحمام به داخل گرمخانه هدایت میشوند.
در آنجا با یک وعده غذای گرم از آنها پذیرایی میشود و در فضای مناسبی اسکان مییابند. در آسایشگاهها به تماشای تلویزیون میپردازند یا از برنامههایی که تدارک دیده شده است مانند سخنرانی یا کلاسهای جانبی استفاده میکنند. در این گرمخانه از ساعت۹ تا ۱۲ شب، پزشک مستقر در مرکز به ویزیت افرادی که بیماریهای ساده یا عفونت دارند، میپردازد و دستور دارویی لازم را به پرستار میدهد.
درصورت حاد بودن بیماری، مسئولان این مرکز با اورژانس تماس میگیرند تا مریض به بیمارستان منتقل شود. درصورتیکه شهروندان، کارتنخوابی را دیدند که از سرویسهای خدماتشهری جا مانده است، میتوانند برای معرفی او به مرکز با شماره ۱۳۷ شهرداری تماس بگیرند.»
از تاسیس گرمخانه پشتیبانی میکنیم
در گفتوگویی که شهرآرامحله با جواد بیوکی، مدیر امور اجتماعی و مناطق معاونت فرهنگی شهرداری مشهد، انجام داد، او درباره تاسیس گرمخانهای دیگر در شهر مشهد توضیح داد: «درحالحاضر شهرداری یک گرمخانه دارد و بهزیستی هم شش مرکز سرپناه شبانه با ظرفیت ۲۰۰ نفر. تاسیس یک گرمخانه دیگر برای شهرداری، هزینههای بسیاری بهدنبال دارد.از سوی دیگر نگهداری این افراد مسئولیتهای دیگری هم برای شهرداری ایجاد میکند، از اینرو شهرداری بهدنبال فعال کردن انجمنهای مردمی و خیران در این زمینه است که به فکر ساخت یا واگذاری زمین برای تاسیس و اداره این مراکز هستند تا شهرداری با رویکرد تقویت و حمایت از این نهادها ظاهر شود.
درحالحاضر برخی انجمنها و خیریهها داوطلبانه اقدامهایی در این زمینه مانند توزیع غذا و لباس انجام میدهند، اما میخواهیم این موضوع گستردهتر شود و گروهها و انجمنهای بیشتری بهسمت کمک به کارتنخوابها بیایند.در گذشته برخی کارتنخوابها را برای ترک اجباری به این مراکز میفرستادند و این موضوع سبب شده است که آنها تصور خوبی از گرمخانه نداشته باشند، از اینرو تصور میکنیم که اعتماد آنها به گروههای مردمنهاد بیشتر از شهرداری است.
شهرداری در این زمینه بیشتر بهدنبال تسهیلگیری است تا تصدیگری، بر همین اساس ما از گروههای مردمنهاد برای ساخت، تجهیز و... گرمخانهها حمایت میکنیم.»بیتردید ساخت مدرسه، مسجد، درمانگاه و... با پاداش اخروی همراه است، اما ساخت جانپناهی برای این افراد که در سرمای زمستان بیخانمان هستند، هم میتواند پاداش اخروی بهدنبال داشته باشد.
این گزارش شنبه ۱۸ آذر ۹۶ در شماره ۲۷۱ شهرشارا محله منطقه ۲ به چاپ رسیده است.

