شبهای اول ماه رمضان بود که رئیس اداره فرهنگی شهرداری منطقه5 با پخش نماهنگی کوتاه در فضای مجازی از ازدحام جمعیت در بوستان گلآرا خبر داد. جمعیتی که پس از صرف افطاری به این بوستان که انتهای گلشهر قرار دارد سرازیر میشوند.
هر چند این موضوع فقط مختص این بوستان نیست و درهمین شبها در بوستانهای وحدت، گلشن، کارمندان دوم، پارک کنار فرهنگسرای غدیر و بوستان خطی حاشیه آوینی هم پر از جمعیت است اما آن چیزی که بوستان گلآرا را خاصتر میکند تراکم بیش از حد جمعیت و شیوع بسیار زیاد بیماری کرونا در محله امیرالمؤمنین(ع) است.
در فاصله اندک بین صرف افطار و آغاز محدودیت تردد ترافیکی به محل بوستان مراجعه میکنم. میزان سر و صدا و جمعیت زیاد در بوستان، به حدی است که صدا به صدا نمیرسد و خانوادهها بسیار متراکم و نزدیک به هم نشستهاند. فضای داخلی بوستان در اختیار خانوادهها، حاشیههای آن در قرق جوانها و خیابانهای اطراف آن در اختیار والیبالیست و فوتبالیستهاست.
اولین نفری که سر صحبت را با او باز میکنم، سکینه است که حدود 45سال دارد. او همراه خواهر و دو فرزندش به بوستان آمده، وقتی علت حضورش را در این بوستان میپرسم، میگوید: «ما قبلا کرونا گرفتیم، الان هم روزه بودیم و بالأخره باید هوایی بخوریم. روزها که روزهایم و بیرون نمیرویم، فقط میماند همین چند دقیقه غروب و سر شب در این فضای سبز.»
حسن آقا هم همراه خانواده پرجمعیتش گوشهای دیگر روفرشی پهن کرده و وسط این همه شلوغی تفریح میکند. بیمقدمه میپرسم: در این وضعیت قرمز بیماری کرونا با خانواده به بوستان آمدی؟ میگوید: «چه کنم آقا؟ خانه ما 45متر است.
من جوشکار اسکلت هستم و از صبح تا غروب از گرما جگرم پخته میشود، شب هم که افطار میکنی و نماز میخوانی میشود 9:30 شب. ساعت 10 هم که ممنوعیت تردد است، پس ناچار میآییم همین فضای سبز که نزدیک خانهمان است.»
حرفهای حسن آقا که تمام میشود، گوشهای از بوستان، والیبالیستی که دنبال توپش میدود، توجهم را جلب میکند. لحظهای به بهانه گفتوگو او را به کناری میکشم. اسمش احسان است، میپرسم چرا توی این شلوغی بازی میکنی؟ میگوید: «خانوادهها گفتند بروید آن طرفتر، شما که میبینید ما هم رفتیم در خیابان جلوی مجموعه ورزشی در همان تاریکی بازی میکنیم کاری به دیگران نداریم.»
در آخر سراغ پیرمردی میروم که تنها روی نیمکت نشسته و جوانها را نگاه میکند. اسمش علیاکبر است و 73سال دارد. می گوید:«سال پیش همسرم مُرد و بچهها هم روزها سرکارند و شبها هم بهدلیل همین جریمهها نمیآیند. میآیم اینجا، وقتم بگذرد.»
رضا امانیان، مسئول فضای سبز منطقه5، را در جریان آنچه دیده و شنیدهام میگذارم. او درباره این شلوغیها در این شرایط حاد کرونایی میگوید:« متأسفانه شهروندان به اخطارهای کارشناسان و مسئول حفاظت بوستان توجه نمیکنند و وارد آن مجموعه میشوند. نوار خطرهایی را که بیتالمال است پاره میکنند.
در رویارویی با این تعداد شهروند کاری از دست کسی برنمیآید. حضور نیروهای انتظامی هم موقتا گرهگشاست و مردم دوباره جمع میشوند. جدا از این، امکان خاموش کردن سیستم روشنایی بوستان وجود ندارد؛ چرا که احتمال آسیبدیدگی و خطر برای شهروندان زیاد میشود و عواقب آن به عهده شهرداری خواهد بود. در رویارویی با این مشکل، فرهنگسازی و آموزشهای شهروندی در اولویت قرار دارد.»