میدانهای بار از قدیم یکی از شلوغترین مکانهای شهر بودهاند. پررفتوآمد و پرشور از خرید و فروش و چانهزدن و سهچرخههایی که لابهلای ماشینها و صندوقهای میوه و مردم میچرخیدند تا با هزارتومان بالاتر و پایینتر بار را به در خانه یا در دکان خریداران برسانند.
چیزی که در ذهن تمام کسانی که از میدانهای ترهبار خرید میکنند نقش بسته تازگیها و نوبرانههاست، اما به نظر میرسد که چندی است تازگی و نوبرانگی از میدانها، بار بسته است و همراه با شلوغی و سروصداهای میدانی، از میدان بهدررفتهاست، انگار که تری و تازگی میدانها زیر همین آفتاب داغ تابستان سوخته است.
مقصد، میدانبار رضوی است. یکی از قدیمیترین میدانهای بار مشهد که ابتدای جاده سرخس ودر محله امیرآباد است و هنوز هم بعد از حدود نیمقرن معاملات در آن جریان دارد.
دیوارههای ورودی میدان کمی ضربخوردگی دارد. انگار بهسختی ماشینها در آن رفتوآمد میکنند. میوهفروشیهای اطراف در میدان چندان بوی تازگی نمیدهند و حتی جالب است که یکی از آنها در کنار میوه، چند قوطی کمپوت میوه چیده است و حتی برچسب قیمتی استثنایی روی آنها زده است.
از او میپرسم: مردم کمپوت بهتر میخرند یا میوه؟ میگوید: هرکدام که ارزانتر باشد! با این وضعیت بازار مردم سیبزمینی و پیاز هم نمیخرند چه برسد به میوه! قبلا بهتر بود؛ قیمتها ارزانتر بود و توان خرید داشتند، ولی الان که میوهها چند دست میچرخد تا به ما برسد، قیمتها دیگر خیلی مناسب جیب مردم این منطقه نیست.
بهسمت در ورودی میدان میروم. باوجود اینکه ماشین ما تاکسی است و چندان بزرگ نیست، گردش از کنار پل و رفتن به داخل میدان کمی مشکل است. وقتی داخل میدان میشوم برایم عجیب است که چطور کامیونها توانستهاند وارد شوند!
البته شاید هم دلیل خرابی دیوارههای در ورودی همین ورود و خروجهای سخت باشد. جالب است که ابتدای ورودی خیابان حر عقبنشینی شده، اما این عقبنشینی تا میدان بار تداوم نداشته است.
این نبود عقبنشینی میدان حتی راه ورودی کنار پل را که راهی پررفتوآمد است هم بهشدت شلوغ و درگیر بار ترافیکی سنگین کرده است تا جایی که بعضی روزها روی پل هوایی شهید عباسپور خلوت است، ولی کناره آن بهشدت شلوغ!
راننده تاکسی که از شلوغی ورودی خیابان حر کلافه شده است، میگوید: یکی نیست به این آقایان بگوید که اول چاه را میکنند و بعد مناره را... از وقتی پل زدهاند اوضاع همین است نکردهاند اول مغازهها را بخرند که مردم اینقدر اذیت نشوند.
داخل میدان همچنان همان ترکیب قدیمیاش را دارد. کاشیهایی بر سر دکانهاست که نام مالکها و مستأجرهایی که سالهاست آنجا کاسبی میکنند بر آن نوشته شده است.
سراغشان را که میگیرم متوجه میشوم که خیلیهایشان دیگر در قید حیات نیستند و به رحمت خدا رفتهاند. البته بعضی پلاکها و نامها را پسرها زنده نگه داشته و به شغل پدر مشغول شدهاند.
البته این مشغولشدن از امروز و دیروز نیست و برمیگردد به سالها قبل، به چیزی فراتر از ده، پانزدهسال پیش، اتفاقی که این روزها برای پدران رخ نخواهد داد.
قرار است که امروز دیداری با هیئت امنای میدان هم داشته باشم. حاج احمد کیانیفر از قدیمیهای میدان است که این روزها ریاست هیئت امنایی میدان بار رضوی را هم بر دوش میکشد. خوشبرخورد است و خوشصحبت.
او که از سال ۵۴ اینجاست سر حرف را از قدیمهای میدان باز میکند و میگوید: ۴۳ سال است که اینجا هستم. اولش دیپلمم را گرفتم. رشته ورزشیام کشتی بود. بیکار بودم و رفتم توی کار صافکاری و نقاشی.
از صافکاری و نقاشی رفتم سربازی و بعد از سربازی هم مستقیم آمدم اینجا کنار دست پدرم. قبلا پسرها دنبال کار پدرهایشان میرفتند من هم دنبال شغل پدرم آمدم. از سال ۴۸ که این میدان ساخته شده تا الان هیچ تغییری نکرده است.
قط جلو میدان قبلا خیابان بود و کسبوکار ما روبهراه بود و ماشینهای بزرگ بار از شهرستان راحت دور میزدند و میآمدند داخل میدان، ولی پل را که زدند دیگر نمیتوانند دور بگیرند و داخل بیایند. شهرداری گفته است که دیوارها را برمیدارد و در میگذارد، ولی تا الان با وجود پیگیریهای زیاد هنوز نتیجهای نگرفتهایم.
برای حل مشکل همه جا رفتیم، ولی هیچ نتیجهای نگرفتیم. قول عقبنشینی دادند، ولی میگویند برای اجرای آن بودجه نداریم. کسب و کارمان از روزی که پل را زدند با مشکل روبهرو شده است و اینجا فقط وانت میآید. همه مغازهها ورشکست شدند و خیلیها سکته کردند و مردند.
قبلا ماشین از شهرستان میآمد اینجا، ولی الان ما از میدان دیگر بار میآوریم و قیمتها به خاطر همین هزینه بار افزایش یافته است، درحالی که قدیم هزینهها کمتر بود و باتوجه به شرایط منطقه خرید برای مردم راحتتر بود.
کیانیفر ادامه میدهد: ما صد درصد مشکل ملکی داریم. اینجا مال ورثه است و مالک اصلی که حاج حسین صفارزاده کرمانی بوده، فوت کرده است. او سال ۴۵ زمین را میگیرد و میسازد و حدود سال ۵۱ آن را افتتاح کرده است.
قبلا نامش میدان بار کورش بود و بعد از انقلاب به رضوی تغییر نام یافت. ۱۶ سال است که نمیآیند تکلیف را مشخص کنند. همه مستأجر هستیم و سرقفلی داریم. این میدان ۲۱۲ پلاک و ۱۸۵ مغازه دارد و البته بانکها هم هستند که در حال حاضر جمع کرده و از میدان رفتهاند.
حتی یکی از بانکها، ملکش را برای فروش گذاشته است. میدان از رونق افتاده است و برای بانکها دیگر فایدهای ندارد که اینجا بمانند.
سری به یکی از بانکهای نیمهتعطیل میدان میزنم. داخل بانک فقط یک نفر نشسته است. کارمند بانک میگوید: کلا تمام کارهای بانک اینجا را من یک نفری انجام میدهم.
البته چندان کاری هم نیست و دیگر بانکها تعطیل کردهاند و رفتهاند. ما هم احتمالا تبدیل به باجه شویم، چون معاملات در این میدان تعطیل شده است.
داوود قاینی یکی از اعضای هیئت امنای میدان نیز میگوید: خیلیها مغازهها را اجاره داده و به میدان بار سپاد رفتهاند. خیلیها بهاجبار اینجا ماندهاند و نان توی خونشان میزنند. خیلیها بعد از یکی دوسال کار، بدهی بالا میآورند و جمع میکنند و میروند.
نایب رئیس هیئت امنای میدان بار رضوی نیز با ما گفتگو میکند. احمد عظیمیفرد میگوید: بیشتر مشکل میدان بار رضوی درهای ورودی و خروجی بود، ولی الان بدتر شده است. زمانی که درها مشکل داشت و کسبه کوچ کردند و از اینجا رفتند قطب اقتصادی منطقه محروم از بین رفت.
بیشتر کسانی که از ما خرید میکردند از مردم همین منطقه بودند که مشکلات اقتصادی زیادی داشتند. ما دست اول فروش بودیم، ولی الان دیگر اینگونه نیست. برای حل مشکلات زیاد پیگیری کردهایم، ولی جوابی نگرفتهایم، الان این میدان با مشکلات زیادی به خاطر درها روبهرو شده است. پیادهروهای ما اینجا فقط ۷۰ سانت است! مگر میشود در این محدوده رفتوآمدکرد!
وی ادامه میدهد: یکی دیگر از مشکلاتی که داریم، جمعشدن تابلوهای راهنمایی میدان بار رضوی از شهر است. کامیونهایی که میخواهند بار بیاورند تابلوهای راهنما را در مبادی ورودی نمیبینند در حالی که میدانهای دیگر از این تابلوها دارند. ما دور میدان عباسپور و فرودگاه تابلو داشتیم، ولی حدود دوسال است که آنها را جمع کردهاند.
عباس یعقوبی یکی دیگر از کسبه میدان بار و از اعضای هیئت امنای آن است. او میگوید: مشهد سهتا میدان دارد که هر سه معضل هستند. همه در موقعیتهای ترافیکی واقع شدهاند. همین میدان بار رضوی ورودیاش کمتر از هفت متر است! به نظر من این شهر نیاز به یک میدان بار مرکزی دارد که خارج از شهر باشد. امیدواریم در طرح تفضیلی این موضوع مدنظر قرار گرفته باشد.
برای پیگیری مشکلهای میدان بار رضوی با معاون اجرایی منطقه ۶ شهرداری مشهد گفتگو کردیم. هادی لکزی میگوید: موضوع درهای ورودی مجتمع میدان بار رضوی از زمان ایجاد و احداث پل شهید عباسپور گریبانگیر دوستان مجتمع شد.
در زمان احداث قرار بود که مقداری از عرشه رمپ پل بهسمت چپ انحراف پیدا کند که تملک آن انجام نشد و مقداری پل به این سمت انحراف پیدا کرد و در حال حاضر ورودی بازار شعاع گردش برای ماشینهای دهچرخ به بالاتر را ندارد.
وی ادامه میدهد: حرف کسبه از نظر ما منطقی است، اما شهرداری در همان زمان متقاضی خرید بود و مانند ملک جلوتر اگر واگذاری و فروش انجام میشد، عقبنشینی میکردیم. ملک در اختیار ورثه است و دو، سه نفر از وارثان پای کار نمیآیند و باعث قفلشدن این کار شدهاند.
البته در آخرین جلسه که در خدمت آقای اصولی در شورای شهر بودیم بنا شد که از مرجع قضایی استفاده کنیم که امیدواریم در شش ماه آینده به نتیجه برسیم. شهرداری برای خرید دو باب برای باز شدن در، مشکلی در حال حاضر ندارد و بعد از حل موضوع تملک، مشکل در را حل خواهد کرد.
لکزی میافزاید: بحث انتقال میدان بار هم به زمین بین شهرک شهید رجایی و باهنر مطرح بود که با مخالفت کسبه روبهرو شد. بهدلیل دوری راه به نظرم حق هم دارند و طرح انتقال میدان بار رضوی شکست خورده است. البته شهرداری با احداث یک میدان بار مرکزی موافق است، ولی متأسفانه دوستان میدان باری پای کار نیامدند.
البته چنانچه ورودی از بولوار بصیرت در حاشیه بزرگراه بسیج از وسط زمین آستان قدس تا مهریز ادامه پیدا کند، مشکل میدان بار رضوی حل خواهد شد که در این زمینه نیز قولهایی برای تحویل زمین تا آذرماه از سمت آستان قدس به ما داده شده است.
وی میگوید: جمعآوری تابلوهای راهنمای میدان بار رضوی هم مربوط به طرحی ترافیکی بود و تعدادی تابلو توسط سازمان ترافیک حذف شد. حتی پمپ بنزینها را هم جمع کردیم.